کلمه جو
صفحه اصلی

اطرب

لغت نامه دهخدا

اطرب . [ اَ رَ ] (اِخ ) جایگاهی است نزدیک حنین . سلمةبن دریدبن صمة گوید :
انسیتنی ما کنت غیرمصابة
و لقد عرفت غداة نعف الاطرب .

(از معجم البلدان ).



اطرب . [ اَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره طاق بخش بهشهر شهرستان ساری واقع در 6000 گزی شمال نکا. دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریایی و سکنه ٔ آن 610 تن شیعی مذهب است که بلهجه ٔ مازندرانی فارسی سخن می گویند. آب آن از چشمه و رود نکا تأمین میشود و محصول آن برنج ، غلات ، پنبه و مختصر مرکبات و صیفی است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافتن پارچه ٔ نخی است . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


اطرب . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) بطرب تر. باطرب تر.
- امثال :
اطرب من عود زلزل . (یادداشت مؤلف ).
رجوع به طرب شود.


اطرب. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) بطرب تر. باطرب تر.
- امثال :
اطرب من عود زلزل . ( یادداشت مؤلف ).
رجوع به طرب شود.

اطرب. [ اَ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قره طاق بخش بهشهر شهرستان ساری واقع در 6000 گزی شمال نکا. دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریایی و سکنه آن 610 تن شیعی مذهب است که بلهجه مازندرانی فارسی سخن می گویند. آب آن از چشمه و رود نکا تأمین میشود و محصول آن برنج ، غلات ، پنبه و مختصر مرکبات و صیفی است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافتن پارچه نخی است. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

اطرب. [ اَ رَ ] ( اِخ ) جایگاهی است نزدیک حنین. سلمةبن دریدبن صمة گوید :
انسیتنی ما کنت غیرمصابة
و لقد عرفت غداة نعف الاطرب.
( از معجم البلدان ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۴۳′۰″ شمالی ۵۳°۱۹′۱۹″ شرقی / ۳۶٫۷۱۶۶۷°شمالی ۵۳٫۳۲۱۹۴°شرقی / 36.71667; 53.32194
اطرب روستایی واقع در بخش قره طغان شهرستان نکا در استان مازندران است.
اطرب، روستایی است از توابع بخش مرکزی به وسعت ۳۵ هکتار که در ۸ کیلومتری شمال شهرستان نکا در شرق استان مازندران واقع شده است.
اطرب در لغت به معنای شادابی و نشاط است و دلیل نامگذاری این روستا بدین نام هم شادی و سرور مردم آن بوده است.


کلمات دیگر: