رئیس کشور یا رئیس دولت به شخصی گفته می شود که در رأس هرم قدرت یک دولت قرار می گیرد. این مقام ممکن است واقعاً صاحب اختیارات و قدرت فراوان باشد؛ مثل حاکم کشور در نظام های پادشاهی مطلقه همچون امیر عربستان یا رئیس جمهور نظام های سیاسی ریاستی مانند آمریکا یا صرفاً مقامی تشریفاتی باشد همچون پادشاه ِ نظام های مشروطه سلطنتی همچون بریتانیا و هلند یا روسای جمهور کشورهای دارای نظام پارلمانی همچون آلمان یا هندوستان.
رئیس حکومت
در برخی کشورها نیز گروهی از سیاست مداران به طور جمعی مقام ریاست کشور را بر عهده دارند. مهم ترین مثال این وضعیت شورای رهبری حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بود که نقش رئیس دولت را ایفا می کرد. شورای فدرال سوئیس، شورای سلطنتی شش نفره آندورا، دو پرنس همکار سن مارینو و شورای ریاست جمهوری سه نفره بوسنی و هرزگووین نمونه های ریاست کشور گروهی در بین دولت های فعلی هستند.
در کشورهایی که ریاست کشور و ریاست حکومت از یکدیگر مجزا هستند، رئیس کشور سعی می کند تا فراتر از جناح بندی های سیاسی قرار بگیرد و منافع ملت را فارغ از تعلقات گروهی نمایندگی کند. در کشورهای اروپایی چنین روسای دولتی این اختیار را دارند که در صورت به بن بست رسیدن فرایندهای سیاسی راهکارهایی را بر پایه دوراندیشی و بصیرت خویش اعمال کنند. برای مثال روسای جمهور ایتالیا سعی کرده اند تا از منافع ملت در مقابل فساد حکومت و مافیا دفاع کرده و خوان کارلوس پادشاه اسپانیا موفق شد فرایند گذار این کشور به نظام دمکراسی را هدایت و رهبری کند.
در بریتانیا روسای دولت (شاه یا ملکه) دو نقش اضافی را هم ایفا می کنند. آن ها ریاست اتحادیه کشورهای همسود که از ۵۳ کشور مستقل تشکیل می شود را نیز بر عهده دارند و علاوه بر ریاست کشور بریتانیا همچنان رئیس ۱۶ کشور دیگر از کشورهای همسود (شامل استرالیا، کانادا و نیوزیلند) نیز محسوب می شوند و با توجه به اینکه در این کشورها حضور ندارند، به جای آن ها مقامی با عنوان فرماندار کل وظایف آن ها را انجام می دهد.
رئیس حکومت
در برخی کشورها نیز گروهی از سیاست مداران به طور جمعی مقام ریاست کشور را بر عهده دارند. مهم ترین مثال این وضعیت شورای رهبری حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بود که نقش رئیس دولت را ایفا می کرد. شورای فدرال سوئیس، شورای سلطنتی شش نفره آندورا، دو پرنس همکار سن مارینو و شورای ریاست جمهوری سه نفره بوسنی و هرزگووین نمونه های ریاست کشور گروهی در بین دولت های فعلی هستند.
در کشورهایی که ریاست کشور و ریاست حکومت از یکدیگر مجزا هستند، رئیس کشور سعی می کند تا فراتر از جناح بندی های سیاسی قرار بگیرد و منافع ملت را فارغ از تعلقات گروهی نمایندگی کند. در کشورهای اروپایی چنین روسای دولتی این اختیار را دارند که در صورت به بن بست رسیدن فرایندهای سیاسی راهکارهایی را بر پایه دوراندیشی و بصیرت خویش اعمال کنند. برای مثال روسای جمهور ایتالیا سعی کرده اند تا از منافع ملت در مقابل فساد حکومت و مافیا دفاع کرده و خوان کارلوس پادشاه اسپانیا موفق شد فرایند گذار این کشور به نظام دمکراسی را هدایت و رهبری کند.
در بریتانیا روسای دولت (شاه یا ملکه) دو نقش اضافی را هم ایفا می کنند. آن ها ریاست اتحادیه کشورهای همسود که از ۵۳ کشور مستقل تشکیل می شود را نیز بر عهده دارند و علاوه بر ریاست کشور بریتانیا همچنان رئیس ۱۶ کشور دیگر از کشورهای همسود (شامل استرالیا، کانادا و نیوزیلند) نیز محسوب می شوند و با توجه به اینکه در این کشورها حضور ندارند، به جای آن ها مقامی با عنوان فرماندار کل وظایف آن ها را انجام می دهد.
wiki: رئیس کشور