بلوکی از توابع شاپور کازرون که طایفه ممسنی از ایلهای فارس در آنجا ساکن اند . هوایش سرد است .
شولستان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شولستان. [ ل ِ ] ( اِخ ) بلوکی از توابع شاپور کازرون که طایفه ممسنی از ایلهای فارس در آنجا ساکن اند. هوایش سرد است. ( از فرهنگ فارسی معین ). ابن بطوطه که در سال 730 هَ. ق. کازرون را دیده است گوید اطراف کازرون را بلادالشول گویند و امروز به شولستان معروف است. ( سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 288 ). «بلادالشول » نام بلوکی است در فارس. این ناحیه در دوره ساسانیان داخل در منطقه شاپورخوره بود و قصبه آن را شاپور اول بنا نهاد و در سال 23 هَ. ق. / 643 م. عثمان بن ابی العاص این منطقه را به تصرف درآورد. شولستان پس از یک دوره ویرانی مجدداً در عهد اتابک چاولی ( متوفی در 510 هَ. ق. دست نشانده سلجوقیان آبادگردید و در اواخر دوره صفویه یا پس از قیام نادر جنگجویان لر ممسنی شولستان را تصرف نمودند و این ناحیه بدیشان منسوب گردید و اینک آن را بلوک ممسنی خوانند که مساحت آن 100 * 60 میل مربع و محدود است از مشرق به کام فیروز و اردکان و از شمال و غرب زرگرد و لرستان و کهگیلویه و از جنوب کازرون و کوه مره شگفت. رجوع به دایرة المعارف اسلام ، جغرافی غرب ایران ص 44، تاریخ عصر حافظ ج 1 ( فهرست اعلام )، تاریخ گزیده ( فهرست اعلام )، نزهةالقلوب ج 3 ص 70، تاریخ مغول ، روضات الجنات ص 408 و حبیب السیر چ تهران ص 92، 102 و 107 شود.
دانشنامه عمومی
شولستان نام پیشین شهرستان های ممسنی و رستم در استان فارس است. در این منطقه طایفه ممسنی از ایل های لر ساکن است. ممسنی تا زمان قاجاریه شولستان نام داشت.
کردشولی
مردم شول
ابن بطوطه که در سال ۷۳۰ ه.ق کازرون را دیده است گوید اطراف کازرون را بلادالشول گویند و امروز به شولستان معروف است.لسترنج در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی می نویسد «بلادالشول» نام بلوکی است در فارس. این ناحیه در دورهٔ ساسانیان در منطقهٔ شاپورخوره بود و قصبهٔ آن را شاپور اول بنا نهاد و در سال ۲۳ ه.ق (۶۴۳ م.) عثمان بن ابی العاص این منطقه را به تصرف درآورد. شولستان پس از یک دورهٔ ویرانی مجدداً در عهد اتابک چاولی (متوفی در ۵۱۰ ه.ق دست نشانده سلجوقیان) آبادگردید و در اواخر دوره صفویه یا پس از قیام نادر جنگجویان لر ممسنی، شولستان را تصرف نمودند و این ناحیه بدیشان منسوب گردید و اینک آن را بلوک ممسنی خوانند که مساحت آن ۱۰۰ * ۶۰ میل مربع و محدود است از مشرق به کامفیروز و اردکان و از شمال و غرب زرگرد و لرستان و کهگیلویه و از جنوب کازرون و کوهمره شگفت.
شول نام قبیله ای است از قبایل فارس. این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ ه.ق. نیمی از لرستان را تحت فرماندهی قرار داده بود و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره می شد و او را با لقب پیشوا می خواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمدالله مستوفی در این منطقه حکومت می کرد. ابن بطوطه (۷۴۸ هَ. ق) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کرده است و گوید که آنان قبیله ای از اعاجم اند که صحرانشین اند و میان آن ها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب الدین العمری (متوفی بسال ۷۴۹ ه.ق) گوید که قبیلهٔ شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند. اجمالاً کوچیدن شول ها و تمایل آنان به جنگ و پیکار و حمله های قبایل لر مجاور علیه آن ها از علل از هم پاشیدگی ایشان و مستهلک شدنشان در دیگران بوده است و اکنون در منطقهٔ فارس آثار مختصری از آنان بجای مانده است مانند: شول گب (کوهی در شمال بوشهر)، دره شوری یا دره شولی (قبیله ای از قشقایی)، دو قریه بنام شول یکی نزدیک دالکی و دیگری نزدیک شمال غرب شیراز است و شاید قریهٔ شولی که در خارج شهر بوده است آخرین دژ قبیلهٔ شول بوده و از سبک معماری خانه ها پیداست که در حفظ و نگاهداری سنت های ایرانی و خصوصیات آن می کوشیدند.مردمی نیز در ایل بختیاری وجود دارند که به شولو یا شالو معروف هستند که ممکن است ارتباط ایشان با شولستان قدیم وجود داشته باشد و در ایل بختیاری داخل شده اند.
لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر واژه ای است که به سرزمین های لرنشین اطلاق می گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. با این توضیح می توان حدود لرستان را از دشت های غرب خانقین و مندلی در عراق تا دشت ارژن در استان فارس در ایران و از شمال از استان همدان، تا سواحل خلیج فارس به صورت حدودی تعیین کرد. گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد. این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد. امروزه لرستان نام یکی از استان های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شده است. مورخان اتابکان لر بزرگ را کرد تبار دانسته اند.
کردشولی
مردم شول
ابن بطوطه که در سال ۷۳۰ ه.ق کازرون را دیده است گوید اطراف کازرون را بلادالشول گویند و امروز به شولستان معروف است.لسترنج در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی می نویسد «بلادالشول» نام بلوکی است در فارس. این ناحیه در دورهٔ ساسانیان در منطقهٔ شاپورخوره بود و قصبهٔ آن را شاپور اول بنا نهاد و در سال ۲۳ ه.ق (۶۴۳ م.) عثمان بن ابی العاص این منطقه را به تصرف درآورد. شولستان پس از یک دورهٔ ویرانی مجدداً در عهد اتابک چاولی (متوفی در ۵۱۰ ه.ق دست نشانده سلجوقیان) آبادگردید و در اواخر دوره صفویه یا پس از قیام نادر جنگجویان لر ممسنی، شولستان را تصرف نمودند و این ناحیه بدیشان منسوب گردید و اینک آن را بلوک ممسنی خوانند که مساحت آن ۱۰۰ * ۶۰ میل مربع و محدود است از مشرق به کامفیروز و اردکان و از شمال و غرب زرگرد و لرستان و کهگیلویه و از جنوب کازرون و کوهمره شگفت.
شول نام قبیله ای است از قبایل فارس. این قبیله نخستین بار در لرستان سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ ه.ق. نیمی از لرستان را تحت فرماندهی قرار داده بود و بوسیلهٔ سیف الدین ماکان روزبهان (که اجداد او از دورهٔ ساسانیان بر این منطقه حکومت داشتند) اداره می شد و او را با لقب پیشوا می خواندند. مورخان اسلامی اطلاعی از این قبیله نداده اند، ولی نجم الدین که از نوادگان او بود در زمان حمدالله مستوفی در این منطقه حکومت می کرد. ابن بطوطه (۷۴۸ هَ. ق) در راه شیراز به کازرون به قبیلهٔ شول برخورد کرده است و گوید که آنان قبیله ای از اعاجم اند که صحرانشین اند و میان آن ها مردمانی پرهیزگار و متقی وجود دارد. شهاب الدین العمری (متوفی بسال ۷۴۹ ه.ق) گوید که قبیلهٔ شول با شبانکاره خویشاوندی مستحکمی دارند. اجمالاً کوچیدن شول ها و تمایل آنان به جنگ و پیکار و حمله های قبایل لر مجاور علیه آن ها از علل از هم پاشیدگی ایشان و مستهلک شدنشان در دیگران بوده است و اکنون در منطقهٔ فارس آثار مختصری از آنان بجای مانده است مانند: شول گب (کوهی در شمال بوشهر)، دره شوری یا دره شولی (قبیله ای از قشقایی)، دو قریه بنام شول یکی نزدیک دالکی و دیگری نزدیک شمال غرب شیراز است و شاید قریهٔ شولی که در خارج شهر بوده است آخرین دژ قبیلهٔ شول بوده و از سبک معماری خانه ها پیداست که در حفظ و نگاهداری سنت های ایرانی و خصوصیات آن می کوشیدند.مردمی نیز در ایل بختیاری وجود دارند که به شولو یا شالو معروف هستند که ممکن است ارتباط ایشان با شولستان قدیم وجود داشته باشد و در ایل بختیاری داخل شده اند.
لرستان به معنی سکونتگاه مردم لر واژه ای است که به سرزمین های لرنشین اطلاق می گردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. با این توضیح می توان حدود لرستان را از دشت های غرب خانقین و مندلی در عراق تا دشت ارژن در استان فارس در ایران و از شمال از استان همدان، تا سواحل خلیج فارس به صورت حدودی تعیین کرد. گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل می شد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نام گذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد. این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد. امروزه لرستان نام یکی از استان های غربی ایران است. در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شده است. مورخان اتابکان لر بزرگ را کرد تبار دانسته اند.
wiki: شولستان
پیشنهاد کاربران
پیشتر نزدیک شهر نوراباد شهر تاریخی نوبندگان بود - متنبی شاعر بزرگ عرب هنگامی که به دیدار عضدالدوله دیلمی میرفت از بهبهان تا نوبندگان را در چندین شعر توصیف کرده - در تاریخ گردیزی امده است چون فریدون ضحاک را به دماوند میبرد میان راه خوابش در ربود ضحاک به نگهبان گفت اگر مرا آزاد کنی ترا پادشاه ایران میکنم فریدون که سبک خواب بود شنید و برخاست و او را دوباره بندی دیگر گذاشت و انجا را نوبندگان خواندند
متنبی شاعر مشهور عرب چندی در شهر ارجان ( بهبهان ) توقف داشت و هنگامی که به دیدار عضد الدوله دیلمی به شیراز میرفت زیبایی بوان و نوبندگان او را جادو کردو یکی از زیباترین سروده هایش درباره این شهرستان است
مغانی الشعب طیبا فی المغانی
بمنزلة الربیع من الزمان
تو گویی دشت و این زیبا مکانا
بهاری هست مابین زمانا
بهشتین جایگاهی گر سلیمان
رود انجا رود با ترجمانا
بشاخه میوه هایش نوش آبی است
که بیجام ایستاده از روانا
نوای ریگها در جوی ابش
چو دستاورنجن رامشگرانا
ترا اندیشگان در پیشآیند
بهمراه تو تا نوبندگانا
چو خواند مرغکی بر شاخساران
دهد پاسخ ورا رامشگرانا
میان شاخساران میگریزد
ز دستت افتاب زرفشانا
مرا اسبم همی گوید جوانا
برون خواهی شد از تنگ بوانا
پدرتان ادم است و یادتان داد
برون رفت از بهشت جاودانا
متنبی شاعر مشهور عرب چندی در شهر ارجان ( بهبهان ) توقف داشت و هنگامی که به دیدار عضد الدوله دیلمی به شیراز میرفت زیبایی بوان و نوبندگان او را جادو کردو یکی از زیباترین سروده هایش درباره این شهرستان است
مغانی الشعب طیبا فی المغانی
بمنزلة الربیع من الزمان
تو گویی دشت و این زیبا مکانا
بهاری هست مابین زمانا
بهشتین جایگاهی گر سلیمان
رود انجا رود با ترجمانا
بشاخه میوه هایش نوش آبی است
که بیجام ایستاده از روانا
نوای ریگها در جوی ابش
چو دستاورنجن رامشگرانا
ترا اندیشگان در پیشآیند
بهمراه تو تا نوبندگانا
چو خواند مرغکی بر شاخساران
دهد پاسخ ورا رامشگرانا
میان شاخساران میگریزد
ز دستت افتاب زرفشانا
مرا اسبم همی گوید جوانا
برون خواهی شد از تنگ بوانا
پدرتان ادم است و یادتان داد
برون رفت از بهشت جاودانا
کلمات دیگر: