کلمه جو
صفحه اصلی

باطش

فرهنگ فارسی

کسیکه حمله کند بر کسی

لغت نامه دهخدا

باطش. [ طِ ] ( ع ص ) کسی که حمله کند بر کسی. ( ناظم الاطباء ). حمله کننده. ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ). || کسی که سخت گیرد بر کسی یا در هر چیز که باشد: فاذا موسی باطش بجانب العرش. ( ناظم الاطباء ). سخت گیرنده. ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ). و رجوع به بطش شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باطش به سختی عذاب کننده ستمگران، از اسما و صفات الهی گفته می شود.
باطش اسم فاعل از ریشه «ب ط ش» به معنای گرفتن چیزی با شدّت، قوّت و سرعت است. برخی بطش را هرگونه عمل قهرآمیز و شدید، اعم از گرفتن و غیر آن دانسته اند. گفته شده: بطش در آغاز بیش تر درباره زدن پی در پی به کار می رفته؛ ولی پس از آن در وارد ساختن دردهای پیاپی استعمال گشته است. گاهی نیز بطش به معنای مطلق گرفتن، با شدت باشد یا بدون آن به کار می رود.
← باطش از اسمای الهی
اسماء و صفات الهی در قرآن؛ انوار التنزیل و اسرارالتأویل، بیضاوی؛ تاج العروس من جواهر القاموس؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر عبدالرزاق؛ تفسیر فرات الکوفی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القرآن الکریم، ابن عربی؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ فتح القدیر للعاجز الفقیر؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المقام الاسنی فی تفسیر الاسماء الحسنی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت و العیون، ماوردی


کلمات دیگر: