کلمه جو
صفحه اصلی

ده سلطان

لغت نامه دهخدا

ده سلطان . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 15هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


ده سلطان . [ دِه ْ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یاطری . واقع در بخش گرمسار شهرستان دماوند در 13هزارگزی خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. سکنه ٔ آن 500 تن . راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


ده سلطان. [ دِه ْ س ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در 15هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه آن 150 تن. آب آن از رودخانه هیرمند تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

ده سلطان. [ دِه ْ س ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان یاطری. واقع در بخش گرمسار شهرستان دماوند در 13هزارگزی خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. سکنه آن 500 تن. راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

ده سلطان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ده سلطان (زابل)
ده سلطان (گرمسار)


کلمات دیگر: