کلمه جو
صفحه اصلی

ده حاجی

لغت نامه دهخدا

ده حاجی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد. واقع در 32هزارگزی جنوب بروجرد. دارای 313 سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


ده حاجی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی جنوب نیشابور. دارای 105 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


ده حاجی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 5هزارگزی جنوب قدمگاه . دارای 141 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


ده حاجی. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 5هزارگزی جنوب قدمگاه. دارای 141 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

ده حاجی. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور. واقع در 9هزارگزی جنوب نیشابور. دارای 105 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

ده حاجی. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چالانچولان شهرستان بروجرد. واقع در 32هزارگزی جنوب بروجرد. دارای 313 سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

ده حاجی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
ده حاجی (ازنا)
ده حاجی (دورود)
ده حاجی (ریوند)، از توابع دهستان ریوند بخش مرکزی شهرستان نیشابور استان خراسان رضوی ایران
ده حاجی (نیشابور)


کلمات دیگر: