کلمه جو
صفحه اصلی

خرمالو

فارسی به انگلیسی

persimmon

مترادف و متضاد

persimmon (اسم)
خرمالو

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - درختی است جزو تیره های نزدیک به تیر. زیتونیان که میوه اش شبیه گوجه فرنگی و دارای پوست سرخ و نازک است . طعم آن در آغازگس است و بعد شیرین میشود . ۲ - میو. درخت مذکور .
دهی است جزئ دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در ۲۴ هزار گزی باختری هریس و ۳ هزار گزی شوسه تبریز اهر این ده در جلگه واقع آب آن از چشمه محصول : غلات و سردرختی شغل : زراعت و گله داری . صنایع دستی : فرشبافی راه مالرو .

سرده‌ای از خرمالوئیانِ درختی که اغلب گونه‌های آن در نواحی گرمسیری می‌روید


فرهنگ معین

(خُ ) (اِ. ) درختی است جزو تیره های نزدیک به تیرة زیتونیان دارای برگ های درشت و میوه ای با پوست نازک و نارنجی رنگ ، طعم آن در ابتدا گس و پس از رسیدن شیرین می شود.

لغت نامه دهخدا

خرمالو. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ارتفاعاتی که سر راه طهران به مشهد قرار دارد. رابینو میگوید: سه راه از نوده به دشت یموت هست ، جنوبی ترین آن خان دور و وسطی قراتپه و شمالی آن گردنه ٔ صادقانلی است . راه باریکی از نوده به میانه سر راه طهران به مشهد هست که از ارتفاعات خرمالو شروع و به جلگه ٔ زردوا منتهی میشود. (از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 320).


خرمالو. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) نام میوه ای است که درختان آن در جنگلهای شمال ایران فراوان و میوه های آن خرمایی رنگ و کوچک است و جنس خرمای ژاپونی آن دارای میوه درشت سرخ رنگ و بی هسته است. ( از گیاه شناسی حسین گل گلاب ص 251 ). خرماهندو. خرماهندی. اندی خرما. اندوخرما. فرمنی. فرمونی. انجیر. خرماآلو. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خرماآلو شود.

خرمالو. [ خ ُ ] ( اِخ ) نام ارتفاعاتی که سر راه طهران به مشهد قرار دارد. رابینو میگوید: سه راه از نوده به دشت یموت هست ، جنوبی ترین آن خان دور و وسطی قراتپه و شمالی آن گردنه صادقانلی است. راه باریکی از نوده به میانه سر راه طهران به مشهد هست که از ارتفاعات خرمالو شروع و به جلگه زردوا منتهی میشود. ( از مازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 320 ).

خرمالو. [ خ ُ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در 24هزارگزی باختری هریس و 3هزارگزی شوسه تبریز - اهر. این ده در جلگه واقع است. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و سردرختی.شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی ، فرشبافی. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

خرمالو. [ خ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در 24هزارگزی باختری هریس و 3هزارگزی شوسه ٔ تبریز - اهر. این ده در جلگه واقع است . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و سردرختی .شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی ، فرشبافی . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


خرمالو. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) نام میوه ای است که درختان آن در جنگلهای شمال ایران فراوان و میوه های آن خرمایی رنگ و کوچک است و جنس خرمای ژاپونی آن دارای میوه ٔ درشت سرخ رنگ و بی هسته است . (از گیاه شناسی حسین گل گلاب ص 251). خرماهندو. خرماهندی . اندی خرما. اندوخرما. فرمنی . فرمونی . انجیر. خرماآلو. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خرماآلو شود.


فرهنگ عمید

۱. میوه ای شبیه گوجه فرنگی، با پوست سرخ رنگ و طعم گس که پس از رسیدن شیرین می شود.
۲. درخت این میوه با برگ هایی درشت.

دانشنامه عمومی

متن را ببینید
خرمالوی ژاپنی (Diospyros kaki) گونه ای است که در سطح وسیعی و به جهت میوه خوشمزه آن کشت می شود. این گونه که بومی چین می باشد خوش طعم بوده و برگهایی پهن و سفت دارد. ابتدا به جهت استفاده از میوه آن، در سایر نواحی آسیای شرقی پرورش یافت و بعدها در دهه اول سده نوزدهم به کالیفرنیا و جنوب اروپا معرفی شد.
خرمالوی آمریکایی (Diospyros virginiana)بومی مناطق شمال شرقی آمریکا می باشد.
خرمالوی سیاه (Diospyros digyna) بومی مکزیک است و میوه آن درحالت نرسیده دارای پوستی سبز و گوشتی سفید است که در زمان رسیدن به رنگ سیاه در می آید. گونه ای به نام مابولو یا سیب مخملی نیز وجود دارد(Diospyros discolor) که بومی فیلیپین می باشد. رسیده این گونه به رنگ قرمز روشن است.
خرماندو (Diospyros lotus) (بومی جنوب غربی آسیا و جنوب شرقی اروپا) برای یونانیان باستان با عنوان میوه خدا شناخته شده بود یعنی Dios pyros که نام علمی این رده می باشد. نام انگلیسی آن (date_plum) احتمالاً از ترجمه نام فارسی آن که ترکیبی از خرما و آلوست به زبان انگلیسی راه یافته است.
خُرمالو درختی از گیاهان گلدار دولپه ای است که در راسته خلنگ سانان و تیره خرمالوئیان قرار می گیرد. خرمالو رسته ای است که تقریباً دارای ۵۰۰–۴۵۰ گونه برگریز و درختان همیشه سبز می باشد. بیشتر این گونه ها بومی مناطق گرمسیر هستند و تنها تعداد کمی از آن ها در آب و هوای معتدل گسترش دارند. میوهٔ این گیاه که خوراکی است نیز «خرمالو» نامیده می شود. نام خرمالو ترکیبی است از دو واژهٔ خرما و آلو.
میوه بسیاری از گونه های خرمالو خوراکی می باشد؛ رنگ آن ها از نارنجی و زرد روشن تا نارنجی و قرمز تیره متفاوت است و قطر آن ها بنابر گونه بین ۲ تا ۸ سانتیمتر است. معمولاً پس از چیدن کاسه گل همراه با میوه باقی می ماند. شکل خرمالو براساس گونه آن ممکن است کروی یا شبیه بلوط باشد. آن ها دو گونه گس و غیر گس دارند: میوه های گس تا قبل اززمان پخته شدن گس هستند و هنگامی که می رسند شیرین و نرم می گردند. گونه های غیر گس زمانی که کال هستند کمتر گس می باشند و حالت گسی خود را خیلی زودتر از دست می دهند؛ آن ها در حالت رسیده سفت می باشند. حالت گسی این میوه را می توان طی چند روزبا قرار دادن آن در معرض نور خورشید در سرما از بین برد؛ به این فرایند رسیدن میوه می گویند. خرمالو را می توان به شکل خام یا در غذا استفاده کرد. نوع غیر گس آن برای خوردن به شکل خام بهتر است.
خرمالوی ژاپنی (گونه Hachiya)گونه های تجاری عبارت اند از:

دانشنامه آزاد فارسی

خرمالو (persimmon)
درختی با نام علمی Diospyrus kaki متعلق به تیرۀ Ebenaceae. این درخت تاج کروی، برگ های بیضوی ـ تخم مرغی، گل های سفید مایل به زرد، گل های نر در دستجات سه تایی و جدا از گل های ماده و میوۀ تخم مرغی تا کروی توسری خورده دارد. این درخت بومی چین، ژاپن و شرق هیمالیا است، اما در اغلب نقاط جهان، ازجمله ایران، کاشته می شود. گونۀ D.lotus درخت دیگری است که در شمال ایران می روید و به نام کلهو و خرمندی معروف است.

فرهنگستان زبان و ادب

{Diospyrus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از خرمالوئیانِ درختی که اغلب گونه های آن در نواحی گرمسیری می روید

گویش مازنی

خرمالو – کلهو


/Khormaaloo/ خرمالو – کلهو

پیشنهاد کاربران

Persimmon
I rather eat the date than this
persimmon
ترجیح می دم این خرما رابخورم تا این خرمالو را.


کلمات دیگر: