کلمه جو
صفحه اصلی

قاباخ

لغت نامه دهخدا

قاباخ.( اِخ ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز در شش هزارگزی شمال کبود گنبد واقع است. سرزمین آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. 19 تن سکنه دارد. مذهب آنان شیعه و زبانشان کردی است آب آن از رودخانه و محصولات آن غلات و تریاک و بن شن و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

قاباخ روستایی در دهستان کبودگنبد بخش مرکزی شهرستان کلات استان خراسان رضوی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۲۶۸ نفر (در ۸۷ خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

قاباخ در زبان آذری به معنی جلو می باشد. قاباخ تپه یعنی تپه ای که در جلو قرار دارد به عبارتی تپه جلویی.

صورت . قاش قاباخ یعنی صورت و ابرو



قاش قابخ سالماق در زبان ترکی یک اصطلاح است و معنی اخم کردن و عبوس بودن می دهد.


کلمات دیگر: