کلمه جو
صفحه اصلی

جمجمه


برابر پارسی : کاسه سر، استخوان سر

فارسی به انگلیسی

brainpan, skull, cranium, cranlum

skull, cranlum


brainpan, skull


فارسی به عربی

جمجمة , مغلاة

عربی به فارسی

کاسه سر , جمجمه , فرق سر


مترادف و متضاد

pan (اسم)
تغار، جمجمه، قاب، ماهی تابه، کفه، کفه ترازو، روغن داغ کن، گودال اب

scalp (اسم)
الک، جمجمه، پوست فرق سر، پوست سر با مو

brainpan (اسم)
جمجمه، کاسه مغز

skull (اسم)
جمجمه، کاسه سر

cranium (اسم)
جمجمه، کاسه سر

فرهنگ فارسی

استخوان سر، کاسه سرکه ازهشت تکه استخوان متصل است
( اسم ) کاس. سر استخوان سرکه دارای هشتقطعه استخوان متصل بهم است .جمع جماجم .
سخن ناپیدا گفتن یا پنهان داشتن چیزی در دل یا هلاک گردانیدن .

فرهنگ معین

(جُ جُ مِ ) [ ع . جمجمة ] (اِ. ) کاسة سر.

لغت نامه دهخدا

جمجمة. [ ج َ ج َ م َ ] (ع مص ) سخن ناپیدا گفتن . (منتهی الارب ). || پنهان داشتن چیزی در دل . || هلاک گردانیدن . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد).


( جمجمة ) جمجمة. [ ج َ ج َ م َ ] ( ع مص ) سخن ناپیدا گفتن. ( منتهی الارب ). || پنهان داشتن چیزی در دل. || هلاک گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

جمجمة. [ ج ُ ج ُ م َ ] ( ع اِ ) کاسه سر یا استخوانی که در آن دماغ است. ج ، جمجم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || نوعی از پیمانه است. ( منتهی الارب ). || چاه در شوره زار. || قدح چوبین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || چوب قلبه که در آن آهن تعبیه کنند. ( منتهی الارب ). ج ، جماجم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جمجمة. [ ج ُ ج ُ م َ ] (ع اِ) کاسه ٔ سر یا استخوانی که در آن دماغ است . ج ، جمجم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || نوعی از پیمانه است . (منتهی الارب ). || چاه در شوره زار. || قدح چوبین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || چوب قلبه که در آن آهن تعبیه کنند. (منتهی الارب ). ج ، جماجم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. سخن گفتن به‌طور مبهم.
۲. [مجاز] صدای پای اسبان.


۱. سخن گفتن به طور مبهم.
۲. [مجاز] صدای پای اسبان.
۱. (زیست شناسی ) محفظۀ سر مهره داران که در انسان از هشت تکه استخوان متصل به هم تشکیل شده و مغز سر در آن جا دارد.
۲. [قدیمی] چاهی که در شوره زار کنده شود.

۱. (زیست‌شناسی) محفظۀ سر مهره‌داران که در انسان از هشت تکه استخوان متصل‌به‌هم تشکیل شده و مغز سر در آن جا دارد.
۲. [قدیمی] چاهی که در شوره‌زار کنده شود.


دانشنامه عمومی

کاسه سر - سرِستکا


کاسه سر


جمجمه(در زبان لکی "کپولِک") یک ساختار استخوانی است که در تمامی حیوانات وجود دارد که به عنوان چهارچوب سر عمل می کند. جمجمه ساختار صورت را حفظ می کند و مغز را هم از صدمه دیدن حفظ می کند.
White, T.D. 1991. Human osteology. Academic Press, Inc. San Diego, CA.
جمجمه بدون در نظر گرفتن استخوان متحرک فک تحتانی، کرانیوم نامیده می شود. کرانیوم از دو بخش تشکیل شده است. جمجمه مغزی که بخشی از جمجمه است که وظیفه حفاظت از مغز را بر عهده دارد؛ و قسمت دوم استخوانهای صورت، در جلو و پایین جعبه مغزی قرار گرفته است و اسکلت صورت را می سازد. استخوانهای جعبه مغزی ۸ عدد هستند ۴ عدد فرد و میانی و ۲ عدد زوج و طرفی هستند. استخوانهای صورت ۱۴ عدد هستند که ۶ عدد زوج و ۲ عدد فرد هستند.
در مجموع ۲۲ عدد استخوان، جمجمه را تشکیل می دهند. در ضخامت برخی از استخوانهای سر و صورت حفرات تو خالی هوایی به نام سینوس وجود دارند. غیر از مفصل فکی گیجگاهی که تنها مفصل متحرک جمجمه است بقیه استخوانها از طریق مفاصل لیفی به یکدیگر متصل هستند.
برخی از استخوانهای فرد جعبه مغزی عبارتند از: استخوان پیشانی، استخوان پرویزنی، استخوان شب پره، استخوان پس سری برخی از استخوانهای زوج جعبه مغزی عبارتند از استخوان آهیانه، استخوان گیجگاهی.

دانشنامه آزاد فارسی

جُمجُمه (skull)
جُمجُمه
جُمجُمه
جُمجُمه
جُمجُمه
جُمجُمه
در مهره داران۱، مجموعه ای از استخوان ها۲ یا غضروف۳ مسطح و با اشکال نامنظم که مغز و اندام های بینایی، شنوایی، و بویایی را می پوشاند و تکیه گاهی برای فک ها (آرواره ها) است. در بیشتر پستانداران۴، جمجمه متشکل از ۲۲ استخوان است که با مفاصل فیبری غیرمتحرکی۵ با نام شیار۶ به هم متصل اند. در کف جمجمه حفره ای بزرگ۷ برای عبورنخاع۸ و تعدادی سوراخ کوچکتر برای عبور اعصاب۹ و رگ های خونی۱۰ وجود دارد. جمجمه متشکل است از کاسۀ سر۱۱ (صندوق مغز۱۲)، و استخوان های صورت، شامل فک بالا و جایگاه سینوس ها، که چارچوبی برای بینی، چشم ها، و سقف حفرۀ دهانی می سازد. فک پایین به حاشیۀ پایینی از بخش میانی جمجمه مفصل شده است. منفذ متصل به گوش میانی۱۳ هم در نزدیکی همین مفصل است. حاشیۀ پایینی صفحۀ پشتی سر به بخش بالایی ستون مهره۱۴ مفصل شده است. در داخل جمجمه، انواع متفاوتی از حفره های کم عمق وجود دارد که قسمت های گوناگون مغز در آن ها قرار می گیرند.
نُمو جمجمه. استخوان های قاعدۀ جمجمه۱۵ از غضروف، و استخوان های طاق جمجمه۱۶ از غشا۱۷ و بافت پیوندی تکوین می یابند. در هنگام تولد، استخوانی شدن طاق جمجمه هنوز کامل نشده است. بدین ترتیب، ناحیه های کوچک غشایی، مخصوصاً در بخش های قدامی و خلفی ملاج، به صورت غشایی باقی می مانند. این بخش ها طی دومین سال زندگی بسته می شوند. عدم تکمیل استخوانی شدن و جفت شدن ناقص استخوان ها بدین معنی است که در بدو تولد جمجمه دارای ثبات و سختی کمتری است. حرکت کم قطعات جمجمه نسبت به یکدیگر باعث تسهیل تولد می شود. از آنجایی که در هنگام تولد دندان ها کاملاً شکل نگرفته اند و سینوس های مجاور بینی تکوین نیافته اند، نسبت ابعاد صورت به کاسه سر در اطفال کوچک تر از افراد بالغ است. انسان شناسان و زیست شناسان از شکل و اندازۀ جمجمه برای طبقه بندی استفاده می کنند. حجم جمجمه و حجم مغز انسان اولیه، با نام علمی Homo habilis، که در حدود ۲میلیون سال پیش زندگی می کرد، حدود ۵۱۰ میلی لیتر بود، در حالی که این حجم در انسان خردمند، با نام علمی Homo sapiens، به طور متوسط ۱۴۰۰ میلی لیتر و نشان دهندۀ افزایش ظرفیت هوشی است. خصوصیات برجستۀ جمجمه در انسان عبارت اند از اندازۀ بزرگ جمجمه، اندازه کوچک صورت، حتی در افراد بالغ؛ و طریقۀ قرارگرفتن جمجمه روی ستون مهره ها.

فرهنگ فارسی ساره

استخوان سر


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استخوان سر که وظیفه محافظت از مغز را دارد جمجمه نامیده می شود.
محفظه استخوانی سر است که مغز را احاطه کرده است.

کاربرد جمجمه در فقه
ازآن درباب قصاص ودیات نام برده اند.

احکام جمجمه
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: kâsasar / kudu
طاری: ǰumǰuma
طامه ای: ǰomǰoma
طرقی: kalla
کشه ای: ǰomǰoma
نطنزی: ǰomǰoma/koduqe


گویش مازنی

۱چشمه ی پر از آب ۲غلغل کننده ۳سینه ریز ۴چشمه ای در حوالی ...


/jemjeme/ چشمه ی پر از آب - غلغل کننده ۳سینه ریز ۴چشمه ای در حوالی بهشهر

واژه نامه بختیاریکا

( جَم جمه ) جمع جمعه؛ جمعیت؛ ازدحام
( جمجمه ( سر ) ) کَلاسه ( سر )

پیشنهاد کاربران

اهیانه

در پهلوی " کدفت ، مسترگ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .

کامپول یاکامپک :kampack. or. kampol ( بلوچی )

جمجمه در گویش یزدی کُدُمبه می شود.


کلمات دیگر: