کلمه جو
صفحه اصلی

کلهر

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه واقع در ۱۲ کیلومتری شمال بخش کوهستانی و معتدل دارای ۱۶۳۵ تن سکنه .
از کوههای رشته جبال پشتکوه است و حد جنوبی کرمانشاهان را تشکیل می دهد.

لغت نامه دهخدا

کلهر. [ ک َ هَُ ] (اِخ ) از کوههای رشته جبال پشتکوه است و حد جنوبی کرمانشاهان را تشکیل می دهد. (از جغرافیای غرب ایران ص 29 و 73).


کلهر. [ ک َ هَُ ] (اِخ ) دهی از دهستان روضه چای است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع است و 212 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


کلهر. [ ک َ هَُ ] (اِخ ) میرزا محمدرضا (1245 - 1310 هَ . ق .) از خوشنویسان و استادان خط نستعلیق و اصلاً از ایل کرد کلهر کرمانشاهان است . وی پس از گذراندن ایام جوانی نزد میرزامحمد خوانساری شاگرد آقامحمد مهدی طهرانی به آموختن خط پرداخت و سپس به مشق کردن از روی خطوط اصلی استادان قدیم مخصوصاً میرعماد قزوینی مشغول شد و برای دیدن و مشق کردن از روی نمونه های اصیل و خوب خط نستعلیق به قزوین و اصفهان سفر کرد و مدتی بدین ترتیب مشغول مشق و تمرین بود تا در نوشتن خط نستعلیق استاد شد و آوازه ٔ شهرتش به ناصرالدین شاه رسید و ناصرالدین شاه او را به حضور طلبید تا پیش او مشق کند و گاه گاهی از راه تفنن از روی سرمشق های او می نوشت . ناصرالدین شاه دستور داد تا میرزای کلهر در اداره ٔ انطباعات قبول عضویت کند، اما وی از آنجا که مردی بلند همت و آزادمنش بود نپذیرفت و مقرر شد که گاهگاهی برای اداره ٔانطباعات که به سرپرستی صنیعالدوله (اعتمادالسلطنه )اداره می شده کتابت کند و اجرت بگیرد. اما در سال 1300 هَ . ق . در سفر دوم ناصرالدین شاه به خراسان که قرار شده بود روزنامه ای به خط نستعلیق در اردوی ناصرالدین شاه در طی راه با چاپ سنگی بطبع رسد، عضویت اداره ٔ انطباعات را قبول کرد و نوشتن نسخه ٔ اصلی این روزنامه که نام آن را «اردوی همایون » گذاشتند به میرزای کلهر محول گردید. خط «اردوی همایون » که مجموعاً دوازده شماره انتشار یافت از بهترین نمونه های خطوط چاپی اوست . وی در وبای عام طهران که در سال 1309 - 1310هَ . ق . اتفاق افتاد به این مرض مبتلا گردید و درگذشت . آنچه از آثار هنری میرزای کلهر بجای مانده غیر ازقطعات و سطوری که در مجموعه های خصوصی مضبوط است تعدادی کتابها و روزنامه هاست که به میل خود یا به تشویق دیگران نوشته و در طهران به چاپ سنگی بطبع رسیده است . فهرست این نوشته ها از این قرار است : 1 - قسمت مهم روزنامه ٔ شرف . 2 - دوازده شماره ٔ روزنامه ٔ اردوی همایون . 3- سفرنامه ٔ دوم ناصرالدین شاه به خراسان . 4 -کتاب مخزن الانشاء که منتخبی است از منشآت یک عده ازمنشیان ، و میرزا خود در انتخاب آنها دخالت داشته است . 5 - کتاب فیض الدموع تألیف میرزا ابراهیم نواب طهرانی . 6 - کتاب منتخب السلطان که آن را ناصرالدین شاه از اشعار حافظ و سعدی انتخاب کرده است . 7 - رساله ٔغدریه . 8 - بعضی قسمتها از سفرنامه ٔ کربلای ناصرالدین شاه . 9 - نصایح الملوک . 10 - مناجات نامه ٔ خواجه عبداﷲ انصاری . 11 - قسمتی از یکی از چاپهای کلیات قاآنی که در جوانی نوشته شده است . (از مجله ٔ یادگار، سال اول ، شماره ٔ 7). و رجوع به همین مأخذ و تاریخ اجتماعی و اداری دوره ٔ قاجار تألیف عبداﷲ مستوفی شود.


کلهر. [ ک َ هَُ ] (اِخ ) یکی از ایل های کرد است که تقریباً مرکب ازده هزار خانوار است بدین ترتیب : خالدی 2000 خانوار، شیانی 1000 خانوار، سیاسیا 1000 خانوار، کاظم خانی 1000 خانوار، تلش 500 خانوار، خمان 500 خانوار، گرگا 500 خانوار، کله پا 500 خانوار، قوچی 500 خانوار، هارون آبادی 600 خانوار، منصوری 1000 خانوار، کله جوب 300 خانوار، الوندی 100 خانوار، شوان 200 خانوار، ماهیدشتی 150 خانوار، بداغ بیکی 100 خانوار، زینل خانی 50خانوار، شاهینی 40 خانوار. مرکز این ایل گیلان و مسکنشان هارون آباد، شیان ، بره شمین و قلعه ٔ شاهین دبر است . دارای مراتع وسیع و معادن ذغال سنگ است و افراد ایل به ترتیب اغنام و احشام می پردازند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 61 و 62).


کلهر. [ ک َ هَُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان برواناست که در بخش ترکمان شهرستان میانه واقع است و 635 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

کلهر. [ ک َ هَُ ] ( اِخ ) از کوههای رشته جبال پشتکوه است و حد جنوبی کرمانشاهان را تشکیل می دهد. ( از جغرافیای غرب ایران ص 29 و 73 ).

کلهر. [ ک َ هَُ ] ( اِخ ) یکی از ایل های کرد است که تقریباً مرکب ازده هزار خانوار است بدین ترتیب : خالدی 2000 خانوار، شیانی 1000 خانوار، سیاسیا 1000 خانوار، کاظم خانی 1000 خانوار، تلش 500 خانوار، خمان 500 خانوار، گرگا 500 خانوار، کله پا 500 خانوار، قوچی 500 خانوار، هارون آبادی 600 خانوار، منصوری 1000 خانوار، کله جوب 300 خانوار، الوندی 100 خانوار، شوان 200 خانوار، ماهیدشتی 150 خانوار، بداغ بیکی 100 خانوار، زینل خانی 50خانوار، شاهینی 40 خانوار. مرکز این ایل گیلان و مسکنشان هارون آباد، شیان ، بره شمین و قلعه شاهین دبر است. دارای مراتع وسیع و معادن ذغال سنگ است و افراد ایل به ترتیب اغنام و احشام می پردازند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 61 و 62 ).

کلهر. [ ک َ هَُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان روضه چای است که در بخش حومه شهرستان ارومیه واقع است و 212 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

کلهر. [ ک َ هَُ ] ( اِخ ) میرزا محمدرضا ( 1245 - 1310 هَ. ق. ) از خوشنویسان و استادان خط نستعلیق و اصلاً از ایل کرد کلهر کرمانشاهان است. وی پس از گذراندن ایام جوانی نزد میرزامحمد خوانساری شاگرد آقامحمد مهدی طهرانی به آموختن خط پرداخت و سپس به مشق کردن از روی خطوط اصلی استادان قدیم مخصوصاً میرعماد قزوینی مشغول شد و برای دیدن و مشق کردن از روی نمونه های اصیل و خوب خط نستعلیق به قزوین و اصفهان سفر کرد و مدتی بدین ترتیب مشغول مشق و تمرین بود تا در نوشتن خط نستعلیق استاد شد و آوازه شهرتش به ناصرالدین شاه رسید و ناصرالدین شاه او را به حضور طلبید تا پیش او مشق کند و گاه گاهی از راه تفنن از روی سرمشق های او می نوشت. ناصرالدین شاه دستور داد تا میرزای کلهر در اداره انطباعات قبول عضویت کند، اما وی از آنجا که مردی بلند همت و آزادمنش بود نپذیرفت و مقرر شد که گاهگاهی برای اداره ٔانطباعات که به سرپرستی صنیعالدوله ( اعتمادالسلطنه )اداره می شده کتابت کند و اجرت بگیرد. اما در سال 1300 هَ. ق. در سفر دوم ناصرالدین شاه به خراسان که قرار شده بود روزنامه ای به خط نستعلیق در اردوی ناصرالدین شاه در طی راه با چاپ سنگی بطبع رسد، عضویت اداره انطباعات را قبول کرد و نوشتن نسخه اصلی این روزنامه که نام آن را «اردوی همایون » گذاشتند به میرزای کلهر محول گردید. خط «اردوی همایون » که مجموعاً دوازده شماره انتشار یافت از بهترین نمونه های خطوط چاپی اوست. وی در وبای عام طهران که در سال 1309 - 1310هَ. ق. اتفاق افتاد به این مرض مبتلا گردید و درگذشت. آنچه از آثار هنری میرزای کلهر بجای مانده غیر ازقطعات و سطوری که در مجموعه های خصوصی مضبوط است تعدادی کتابها و روزنامه هاست که به میل خود یا به تشویق دیگران نوشته و در طهران به چاپ سنگی بطبع رسیده است. فهرست این نوشته ها از این قرار است : 1 - قسمت مهم روزنامه شرف. 2 - دوازده شماره روزنامه اردوی همایون. 3- سفرنامه دوم ناصرالدین شاه به خراسان. 4 -کتاب مخزن الانشاء که منتخبی است از منشآت یک عده ازمنشیان ، و میرزا خود در انتخاب آنها دخالت داشته است. 5 - کتاب فیض الدموع تألیف میرزا ابراهیم نواب طهرانی. 6 - کتاب منتخب السلطان که آن را ناصرالدین شاه از اشعار حافظ و سعدی انتخاب کرده است. 7 - رساله ٔغدریه. 8 - بعضی قسمتها از سفرنامه کربلای ناصرالدین شاه. 9 - نصایح الملوک. 10 - مناجات نامه خواجه عبداﷲ انصاری. 11 - قسمتی از یکی از چاپهای کلیات قاآنی که در جوانی نوشته شده است. ( از مجله یادگار، سال اول ، شماره 7 ). و رجوع به همین مأخذ و تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار تألیف عبداﷲ مستوفی شود.


دانشنامه عمومی

"گَئیریَه" در اوستا به معنی کوهستان میباشد که به مرور زمان تبدیل به "گَر" و "گَل" و "کَر"، "کَل " و... و گونه های دیگر شده است. برای مثال، در ابتدای نام های برخی از شهرها مانند:کرمان، گرگان، گلپایگان، کلاچای و... دیده می شود. بخش دوم نیز که واژۀ "هر"یا "هور" است، به معنی خورشید است. در نهایت می توان گفت واژۀ کلهر به معنی "کوهستان خورشید " است که به نوعی اشاره به محل زندگی این ایل در کوهستانها دارد.


کَلهُر، دارای کاربردهای زیر است:
ایل کلهر، از ایل های کرد ساکن غرب ایران
کلهر (میانه)، یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی

دانشنامه آزاد فارسی

کَلْهُر
ایل بزرگ کُرد، ساکن در اراضی جنوب غرب کرمانشاه، از ماهیدشت تا مرزهای ایران و عراق. سردسیر این مردم در اسلام آباد غرب و گرمسیر آنان در گیلان غرب برگزار می شود. در میان کلهرها، طوایف چهارگانۀ خالدی، سیاه سیاه/ سیاسیا، شیان و کاظم خانی، معروف به هزاره، از بقیه اعتبار و اهمیت بیشتری دارند. کلهرها، به استثنای اقلیتی از علی اللهیان، پیروان مذهب شیعۀ امامیه اند. اینان در بنیچه بندی نظامی دورۀ قاجاریه، فوجی ۸۰۰نفری در اختیار دولت قرار دادند که نیمی از آنان از طوایف چارگانۀ هزاره و بقیه از دیگر طوایف بودند. نظام اجتماعی ایل کلهر دست کم از دورۀ آقامحمدخان قاجار تا دورۀ پهلوی اول که سازمان اجتماعی کلهرها دگرگون شد، مبتنی بر ایلخانی گری بود. گروه اول ایلخانان کلهر که تا سلطنت ناصر الدین شاه این مقام را در اختیار داشتند، خانوادۀ حاجی زادگان کلهر بودند. حاجی منوچهرخان کلهر و پسرانش همگی به زیارت خانۀ خدا نائل آمده بودند و به این سبب به حاجی زادگان کلهر شهرت داشتند. این مقام در اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به خاندان یاوری، شعبۀ دیگری از حاجی زادگان، منتقل شد. داودخان امیراعظم ( ـ۱۳۳۰ق)، ایلخان معروف کلهر و بزرگ ترین و مقتدرترین و ثروتمندترین ایلخان غربِ ایران، از مخالفان انقلاب مشروطیت بود. اتباع او نیروی اصلی شورش ابوالفتح میرزا سالارالدوله را تشکیل می دادند. دسته ای از خوانین بزرگ کلهر از شدت مظالم او به عراق عرب گریختند و حاجی زادگان کلهر نیز به واسطۀ قدرت او، از مقام موروثی خود محروم شدند. در دورۀ سلطنت پهلوی اول، بخش اعظم اراضی ایل کلهر به بهانه های واهی به تصرّف دربار درآمد و نام سرزمین آن ها به باوندپور تغییر یافت، اما پس از استعفای پهلوی اول و تغییر اوضاع سیاسی ایران، نام باوندپور لغو شد. ایل کلهر، زمانی بزرگ ترین گروه چادرنشین کردان جنوبی را تشکیل می دادند. جمعیت کلهر ها در اواخر قاجاریه، بین ۲۰ تا ۳۰هزار خانوار بود که ظاهراً بسیاری از آنان چادرنشین بودند، اما به تدریج تعداد چادرنشینان ایل کلهر به ۱,۷۷۰ خانوار کاهش یافت. کلهرها از گروه های قدیمی کردان ناحیۀ کرمانشاه به شمار می رفتند. دو دسته از خوانین کلهر که حکومت نواحی دره تنگ و ماهیدشت را در اختیار داشتند، تا اوایل قرن ۱۱ق تابع دولت عثمانی بودند و پس از پیروزی های شاه عباس صفوی بر عثمانیان دوباره به خدمت دولت ایران درآمدند. نجف قلی خان کلهر در دورۀ نادرشاه افشار سرکردۀ این مردم بود. کلهرها پس از قتل نادر، در بعضی حوادث ناحیۀ کرمانشاه، ازجمله جنگ با میرزا تقی خان وزیر، دخالت داشتند. گروه هایی از کلهرها نیز در سقز، ساوه، قم، قزوین و لوشان سکونت دارند.

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( شاخه ) ( ت ) کُرد زنگنه؛ ( ط ) کیانرسی

پیشنهاد کاربران

ایل کلهر در اصل یهودی و یهودی نژاد هستند که مسلمان شده اند و در کنار لرها و کردها زندگی می کنند

لرستان همان "لورستان" کوردی است یعنی جایی که علفزار خوبی برای خوراک دامها دارد.
اقوام آن اصالتاً کورد هستند.
"رجوع کنید به لغت نامه دهخدا"

کلهر نام یکی از ایلات لر بوده و هست
به تاریخ مراجعه کنید

من از تیره کلهر *کی لر*چهارلنگ
از ایل بزرگ لر بختیاری

ساکن رامهرمز

لُرهای کلهُر : کَلهُر ( کَلُر ، کِ/ کَ لُهر ) : یکی از بزرگترین ایل های ایران و قوم لُر می باشد . کِی لُهر » کَ + لهر » کَلهُر نام ایل بزرگ کَلهر در زبان لُری ؛ به صورت نوشتار کَ لُر، کَلُر یا کَلُهر ، کَلهُر ، نوشته می شود . و به صورت ، کَ لُر، کَلُر یا کَلهُر
تلفظ میشود . دقت داشته باشید همان طور که لهر به صورت لُر نوشته و تلفظ میشود ، نام ایل کلهر نیز اینگونه است و نمی توان آن را به شکل کَلُهر تلفظ کرد . یا به شکل ، کَ لُر، کَلُر تلفظ می شود و یا به صورت کَلهُر . همچنان که پل کَلهُر را تلفظ می کنند . در زبان لُری
معمولا ممکن است یک یا دو حرف از یک کلمه را تلفظ نکنند ، و یا اینکه فتحه ، کسره یا ضمه به آن اضافه می کنند تا اینکه باعث حذف یک حرف از کلمه نشود. حال به معنی کَلُهر می پردازیم . چند معنی وجود دارد که هر کسی به دلایلی سعی میکند لُر کَلهُر{کِ/کَ لُهر } را به معنای
بی ربطی متصل کند . ایل بالاگریوه { به معنی ، بالاترین گروه ها ، بالامنش } ، بزرگترین ایل از لُرهای کلهُر است . 1_ گودرزی در کتاب ایل کلهر در دوره مشروطیت چنین آورده است:در علت نامگذاری این ایل اصیل با نام کلهر، باید در ساخت، ریشه و معنی آن دقیق شد . لفظ کلهر
با فتح کاف و ضم هاء از دو بخش «کل»و«هور» یا «هُر» تشکیل شده است. این کلمه که با تلفظ های متعدد در منابع آمده است ، و. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 2 _ فقط سه نوع آن امکان بررسی دارد . از قبیل الف : کلهور ، ب: کلهرو - ج : که لُر قبل از بررسی توجه
داشته باشید که پل کلهُر و کوه لهور در شهرستان پل دختر - استان لرستان واقع شده اند . و حالا به بررسی تک تک این سه گزینه می پردازیم . الف : کلهور - اگر توجه داشته باشید نوشتن یک کلمه لُری قطعا توسط یک غیر لُر امکان اشتباه دارد . با توجه به اینکه در منابع، به
گفته خود گودرزی ، نام ایل کَلُر ( کَلُهر ) ، به شکل های مختلف آمده است ، این گفته را تایید می کند ، که [ نوشتن یک کلمه لُری قطعا توسط یک غیر لُر امکان اشتباه دارد ] در واقع واژه کلهور اشتباه است ، و ( واو ) ندارد . شکل صحیح کَ لُهر است و در تلفظ محلی ، کَلُر
یا کَلهُر گفته می شود . ب: کلهرو !!!!!!!! این که دیگر برای هر لُری مشخص است که برای نام بردن اسم یک قوم ، ایل ، طایفه و. . . . . . . . و به حالتی که به آنها اشاره شود ، از پسوند ( یا ) ، ( واو ، به حالتی که مانند اتو ، عمو ، گفته میشود ) ضمن اینکه ( یا ) و ( واو
) را برای هر ایل یا طایفه ای به کار می برند که تلفظ روان تر باشد . چند مثال : ممسنی یا = ممسنی ها کَلُرو - کَلهُرو = کَلُرها ، کَلُهرها دینارونو ، دیناروندیا = دیناروندها چگنی یا = چگنی ها پاپیو ، پاپی یا = پاپی ها بیرنونو ، بیرنوندیا = بیرانوندها گیلگی یا
= گیلکی ها آذری یا = آذری ها بلوچ یا - بلوچو = ( بلوچ ها ) و. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ج - که لُر : در واقع اگر که لُر را به شکل کهلُر بنویسیم ، کاملا نمیان است که این کلمه به شکل صحیح آن یعنی کَلُر نزدیک تر است . با توجه به اینکه ما کَلُر [
کَ لُر ] تلفظ می کنیم ، ممکن است برای نویسنده ، این طور تصور شود که ایل ( که لُر ) نوشته می شود . ما باید به نوع تلفظ ایل کَلُر توجه کنیم . در زبان محلی تلفظ کَلُر و کَلهُر بیشتر رایج است . اگر بخواهیم شکل فارسی اون رو بنویسیم : کَلُهر نوشته میشود ، اما کَلُر
یا کَلهُر تلفظ می شود . 3 _ کَل ، در زبان لُری به معنای بز کوهی است . حِر ، حَر یا حُر : اگر کسره داشته باشد یا فتحه فرقی نمیکند، در زبان لُری ( حِر ، حَر یا حُر ) به معنای خور یا خوردن است . کَلحور !! :. در هر صورت این معنا نیز لُری است . قوم لُر به بز کوهی
، کَل می گویند ، و به خور ، حِر ، حَر یا حُر میگویند . اما کَلهُر با حرف ( ه ) نوشته می شود . بعضی ها میگویند مردمانی بوده اند که کل ( بز کوهی ) میخورده اند !! اما اصولا همه مردم مناطق زاگرس کَل ( بز کوهی ) شکار میکرده اند و فقط مختص یک ایل نمیشود . 4 _ لُهر
= لُر نام قوم بزرگ لُر از کی لُهراسب هخامنشی گرفته شده است . در زبان لُری ، لُهر را ، لُر تلفظ میکنند . و به این دلیل به صورت نوشتاری نیز قوم لُر نوشته میشود . 5 _ اگر بخواهیم در اسطوره بـه دنبـال ایـن اسـم بگـردیم مـیتـوان مثالهـایی آورد، اگـر مـا از نـام
ترکیبـی کی لُهراسب ، واژه اسب را کنار بگذاریم کی لُهرـ که لُهر ، کَ لُهر می ماند . یعنـی آنکـه از کی لُهراسـب اسـت . 6 _ پل کَلهُر در نزدیکی کوه لُهور می باشد . نام این کوه از کی لُهراسب گرفته شده ، همان طور که نام شهر تاریخی لور از کی لُهراسب گرفته شده است
. و نیز نام قوم لُر از کی لُهراسب گرفته شده است . میتوان گفت ، ( کَلُر یا کَلهُر ) از نام کی لُهراسب گرفته است . کی . ک َ / ک ِ ( اِ ) مَلِک باشد. . . ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 516 ) . پادشاه بلندقدر و بزرگ مرتبه را گویند. ( صحاح الفرس ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
جبار. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ، از یادداشت ایضاً ) : کیقباد. کیکاوس . کیخسرو. کی لهراسب . کی بشتاسب . کی اردشیر. ج ، کیان . ( مفاتیح العلوم ایضاً ) . پادشاه پادشاهان ، و بعضی گفته اند پادشاه بلندقدر، و این نام از کیوان گرفته اند . و جمع آن کیان است و این نام را
زال به قباد داده است ، و در قدیم چهار پادشاه را کی می گفتند: کیقباد، کیکاوس ، کیخسرو، کی لُهراسب ، و در کیومرث . تأمل است چنانکه در کاف فارسی بیاید. ( فرهنگ رشیدی ) . به معنی پادشاه پادشاهان است یعنی پادشاهی که در عصر خود از همه ٔ پادشاهان بزرگتر باشد، و به
عربی ملک الملوک خوانند، و پادشاه قهار و جبار بلندمرتبه را نیز گویند، این نام را در بلندی وقدر از کیوان گرفته اند . چه او بلندترین ِ کواکب سیاره است و در قدیم این چهار پادشاه را که کیکاوس و کیخسرو و کیقباد و کی لُهراسب باشد کی می گفته اند. 7 _ نام پل کَلهُر< . . .

از دو قسم تشکیل شده
کلهر*کی لهر*
کی به معنی کیانی پادشاه
لهر مخفف لهراسب
در تاریخ حماس می شود لهراسب کیانی جد قوم لر و پدر گشتاسب
در شاهنامه لهراسب پدر گشتاسب پدر
اسفندیار و لرزه


و در عالم واقعی
آرشام پدر ویشتاسب پدر داریوش
هخامنشی
طایفه کلهر در ایل گله بابادی و ایل چهارلنگ در شوشتر . لالی. و مسجدسلیمان. باغملک

جد قوم طالش نیز گشتاسب پسر لهراسب است



ایل کلهر دومین ایل پرجمعیت ایران پس از ایل بختیاری است و کرد تبار است.

ایل باستانی حسنکیفا ایل لر بختیاروند
*حسنکی* تشکیل شده از 13 طایفه قدیمی ( بدلیسی )

تیره کلوری*کلهری. کی لوری*
طایفه شوهان حسنکیفا
طایفه شقاقی حسنکیفا *شاقی. شاکی*
طایفه بجنوی*بجنوردی *حسنکیفا
تیره گوران ( گهوران. گورنو. کی وران ) حسنکیفا
طایفه آسترکی حسنکیفا
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه جلکی

شهر جلکان بختیاروند

زنگنه های خوزستان
تاریخچه طوایف زنگنه و کردزنگنه در ایل جانکی

زنگنه ها و کردزنگنه ها هر دو از طوایف اصلی و پر جمعیت ایل جانکی به شمار می آیند که سابقه حضورشان در سرزمین جانکی سردسیر و گرمسیر به دوره صفوی می رسد.
بنا بر یافته هایی که از چند نسخه خطی و متون تاریخی به دست آمده ، طوایف زنگنه و کردزنگنه در مناسبات سیاسی سرزمین جانکی نقش داشتند.

در فارسنامه ناصری جلد یک صفحه 488 نوشته شده :حسینعلی خان زنگنه در سال 1086قمری ( روزگار پادشاهی شاه سلیمان ) حاکم کهگیلویه گردید و طی اقدامی هوشمندانه در خیرآباد اقدام به ایجاد مدرسه نمود.
به نظر می رسد برخی از تیره های زنگنه با برخی از تیره های کردزنگنه پیشینه و منشا واحدی دارند چنانکه در نسخه خطی کربلایی زکی بیگ زنگنه احمدسلیمانی تصریح شده است : تیره بنگه از طایفه کردزنگنه سرله و تیره هزاروند از طایفه زنگنه باغملک با هم قرابت نژادی مشترکی دارند.

همچنین خاندان صفی قلی بیگ فرزند کلبعلی سلطان ( منسوبین و خاندان ونوادگان وی میان زنگنه های باغملک ) و خاندان علیقلی سلطان فرزند حاج سلطان ( منسوبین و نوادگان وی مشهور به خاندان منصورخان بیگ در میان کردزنگنه های سرله ) هر دو از شاخه احمد سلیمانی منشعب شده اند.
از دیگر مشاهیر کردزنگنه که در اواخر دوره صفوی می زیست و املاک فراوانی در میداوود، سرله و دالان داشت می توان به مرشدآقا ( پدر کولی آقا ) کردزنگنه اشاره کرد.
در نسخه خطی بدایع الاخبار نوشته میرزا عبدالنبی منشی بهبهانی نیز به زنگنه ها و همچنین علیرضا بیگ زنگنه فرزند صفی قلی بیگ اشاره شده است.
گویا فرمانی از نادر شاه افشار مبنی بر حاکمیت علیرضا بیگ زنگنه فرزند صفی قلی بیگ در خانواده امیرزاده بیگ زنگنه بعنوان حاکم جانکی موجود می باشد.
بیشترین تراکم جمعیتی زنگنه ها و کردزنگنه ها در جانکی گرمسیر ( به ویژه در مرکز و جنوب شرقی جانکی ) است و برخی از شاخه های زنگنه و کردزنگنه در بخش غربی جانکی تا حدود شوشتر سکونت دارند.
💠طایفه کردزنگنه شامل هفت تیره اصلی می باشد:
1 - بیگ ( احمدسلیمانی )
2 - رودتلخی
3 - بنگه
4 - عامو
5 - کلهر
6 - افضلی ساکن هپرو
7 - مال شیخی
و شاخه های وابسته می باشد و چند خانواری از آنان در ابوالفارس سکونت دارند.
💠طایفه زنگنه نیز از یازده تیره اصلی تشکیل شده است :
1 - هزاروند
2 - عباس وند
3 - اوموند
4 - تدوئی
5 - گلابوند
6 - سلمانوند
7 - مادووند
8 - شرفوند
9 - گراوند
10 - قره باغی
11 - لرزنگنه ، . . .

زنگنه ها و کردزنگنه به دلیل در اختیار داشتن زمین های حاصلخیز در اقتصاد سرزمین جانکی سهم عمده ای دارند، این طوایف پس از گذشت سیصد وپنجاه سال ( سه و نیم قرن ) دیگر به زبان کردی صحبت نکرده و هویت و فرهنگ و سنن ایل جانکی را پذیرفته و در کنار سایر شاخه های ایل جانکی در پرباری این درخت تناور و ریشه دار کوشا هستند.
عمده زنگنه ها و کردزنگنه های ایل جانکی در استان خوزستان ( باغملک ، میداوود، رامهرمز، اهواز، شوشتر ، ) و بخشی هم در اصفهان ، چهارمحال و بختیاری و تهران ساکن هستند.


📜منابع 📜

📜 بدایع الاخبار میرزا عبدالنبی منشی بهبهانی نوشته شده در اواخر عصر صفوی و آغاز دوره افشار
📜نسخه خطی کربلایی زکی بیگ زنگنه
📜 فارسنامه ناصری

📜ریاض الفردوس خانی

📜 نسخه خطی نوشته ملاعبدالکریم ابن هاشم ابن بیجن چهاربنیچه مکوندی










ایل کی لر ( کلهر )
********
طوایف چگنی. سیاه منصور. زنگنه برادر هستند از قوم لر

طایفه لر سیاه منصور در شهر سیاه منصور خوزستان
تیره سیاه منصور طایفه چگنی
( تیره سیاه منصور طایفه خلیلی منجزی بختیاروند خوزستان )
طایفه سیاه منصور بیجار

طایفه زنگنه لر بختیاری خوزستان
طایفه لر زنگنه کرمانشاه
( تیره بختیاروند طایفه زنگنه کرمانشاه )
روستای قمشه لر زنگنه کرمانشاه

طایفه لر چگنی لرستان
سراب چنگایی لرستان
( طایفه چنگایی ( چگنی ) ایل لر بختیاروند خوزستان )

لطفا لرها الکی برا من کلهر که خانزاده کلهرم تاریخ رو برا ما دیکته نکنن . ما که کلهریم باید بگیم کلهر چه بوده و چه هست !!! کلهر در تلفظ ما کلهرها که ل در زبان کوردی کلهری به سر هرچیزی گفته میشه مث کله ون کله شیر کله که ل کوش و خیلی نامهای دیگر واژه ها که کاملا تلفظی کوردیست که به سر گفته میشه که کل گفتن بز کوهی هم همینطور هست و بخش دوم به مردمان قدیم زاگرس که به هوری معروف بودن که مجمع هوری ها را کلهر و سوران و هورام گفته میشه که وقتی کلهر و سوران و هورام یکی باشند می شود سوران کورد باشد و کلهر لر خخخ بهتره برید برا تاریخ خودتان نظر بدین. اگه به شباهت کلهر به لر باشه باشه موزه لوور هم لر گفت خخخ یا به خیلی از تلفظ های زبان فرانسوی و انگلیسی که لر تلفظ میشه لر باشن خخخ . . . عزیزان برید برا لر بودن خود تلاش کنید ن جهل لری داشته باشین بعضیاتون حتی خداروهم لر می دونین زبانمان لال . بسلامت

شهادت سردار سلیمانی سردار دلها را به عموم مردم ایران و به مردم شریف کرمان

و بخصوص به طایفه سلیمانی لر کرمان و قوم بزرگ لر تسلیت عرض می کنم



کلهر لُر نیست
کلهر بختیاری نیست
کلهر لُر کوچک هم نیست
کلهر ایلی ست به پهنای ایران زمین
کلهر نامی ست به پهنای چهارپارچه کوردستان
کلهر قلب کوردستان است

سه لاو ئارض ده کَم خه زمَتی تواوی مهِ لَتی کورد و کورده واری. ئازیزان له خوائی گورا لیتان بَختهَ وری و مانائی و سَر برزی ئارزو ده کَم
هیوادارم اَم کات و همو کتتان به خوشی و سَربرزی بو

سه لام عَرضَ مَکَم وَ خدمت تَموم مِلَت کُرد و کُردستان . ئزیزَیل اَژ خودای کَلِنگ اَره کُولتان بخته وری و مانائی و سَربرزی ئارزوهَ مَکَم
ئاواختِم هَریَسه تموم وَ خوشی و سَربَرزی بو

ایمه لکیم برا یکیم

کلهر ها یکی از طوایف بزرگ کرد هستن که کرمانشاه بزرگترین شهر کلهر نشین جهان میباشد

جهت شناسایی ایلات کرد و لک و لر کتاب آکوپوف روسی گوران شناس معروف بسیار مفید و پرمحتوا است لک و کلهروزازا و هورام را گوران گفته که منشا آنان را نواحی نزدیک یونان بیان نموده



درود بر برادر حسنوند خودم و درود بر تمامی اقوام ایران از جمله کرد لر عرب ترک بلوچ مازنی گیلانی ما همه برادریم

در کتاب کردان آکوپوف روسی سعی در جدا کردن مردم گوران داشته و طبق کتاب طبری که اردشیر بابکان را کرد دانسته و اسناد دیگر که ابومسلم خراسانی را کرد دانسته اند این واژه کرد را به معنی چوپان بیان کرده و لرها را جدا از کرد نوشته غافل از اینکه زبان لری هم به کرمانجی خیلی شبیه است بخصوص کاربرد د در ابتدای کلمات و تلفظ تشتی بجای تشنه لری و تینی کلهری و لکی و گفتن فارسی با سا کرمانجی و سی لری بدون شک کرد یعنی کرد و ساسانیان و ابومسلم خراسانی کرد واقعی بوده اند همچنانکه لرها هم کردند خودمان را دست کم نگیریم ما صاحب تاج و تخت ساسانی بوده ایم

کلهر . . . .
دنیا روی دست کلهر ها میچرخه. با وجدان و با غیرت و دلاور . . . . یاشاسون کلهر

کلهر یکی از ایلات مادر در منطقه بوده بطوری که منشا بسیاری از طوایف در کرماشان و لرستان و کردستان عراق به ایل کُرد کلهر برمیگردد. به همین دلیل شاهد آن هستیم که بعضی برای این ایل کُرد دست به جعل و تحریف میزنند.

قوم بزرگ کورد تبار دارای انشعابات متعدد و بزرگ که پراکندگی آن سراسر منطقه خاورمیانه باشد.


خدایش کلهری بیشتر شبیه لکیه یا کردی؟
نه لباس نه زبان نه فرهنگ نه اداب و رسوم

هیچیتون به کرد نمیخوره الا عاشق کرد بودن

اگر بحث جز و کل باشد از سویه تاریخی لکها بخشی از کلهرها بودن که از اواخر دوره شاه عباس بدنبال تهاجمات مکرری که به قلمرو کلهرها کرد که امثال اردلان و بابان و لر و. . . هم در این راه باهاش همسو بودن و سرزمین های وسیعیاز آنها از کرکوک و شارزور تا دینور و بیستون و. . ماسبندان و توابع پالنگان ازشون تفکیک شد ، مردم لک هم مستقل شده اند یا بخشی از لرستان فیلی قرار گرفتن.
ششصد سال پیش کلهر بعنوان یکی از سرشاخه های قومی منطقه زاگرس نامیده شده و بقول عباس العزاوی تیره ای که ایلات فراوانی ازش منشعب شده اند. ( حتی تحقیق کنید هملن حال قدمت تاریخی و قومی لک چه؟!
مردم لک به کلهر نزدیک هستند اما این نزدیکی علاوه بر زیست بوم مشترک

کلهرا یا کلهورا ( Kalhora ) :نام یکی از طایفه ( Gotra ) های کولی های ( Jat ) در پاکستان و هندوستان که به ایران کوچانده شده اند

جمعیت کلهر هایی که خودشونو کورد میدانند بسیار بیشتر از کلهر هایی است که به مناطق لُر نشین کوچانده شدند و حالا خودشونو لُر میدانند!

علاوه بر زیست مشترک و درهم آمیزی زیاد بوده. . .
از سویه تاریخی همانگونه که گفته شد لک در دسته بندی کلهرها بوده. .
جالب است در وقایع جنگ چالدران صراحتا از امرای کلهر بغداد و موصل نام برده شده ( منبع ولایت موصل عثمانیه فی قرن سادس عشر / فصل اول صفحه ۵۵ ) اما نامی از کسی دیگر از جمله لر نیست.
مردم لک پیوند نزدیکی با کلهرها دارن اما بخش بزرگ تر کلهرها در خارج از مناطق کلهر زبان کنونی هستند.
شاعری چون خانا قبادی که از نسل امیر حلوان قباد بود و اصلا مردم درنه و شارزور هم از نظر تاریخی از کلهرها بودن صراحتا یک رویکرد تعلقی به زبان مادری نشون داده.
ما چنین موردی رو در بین سایر تیره ها نمی بینیم.
در واقع ولادیمیر مینورسکی با کنار گذاشتن لر میگه و جزو کلهر دانستن گوران تلویحا میگه کلا دو گونه و تیپ کورد در منطقه وجود داشته .
هرچند که بهر تقدیر فرایند کسب هویت کوردی موضوع متمایزی است.
هرچند باز هم میگم نزدیکی فرهنگی قابل توجهی با لک ها وجود داره

لکها بخصوص لکهای کرمانشاه بالاوند عثمانوند و احمدوند به هیچ عنوان حرف ق و غ را ندارند و نشان از تاثیر نگرفتن زبانشان از عربی است مثال قول را کول قزی را کزی قزان را کزان و قور را کور قند را کن غلام را خلام می گویند و تا آنجا که شنیده ام فقط این ایلات زبانشان چنین است حالا می گویند شاهیوندهای چگنی هم اینطوری صحبت می کنند

له دار برز کلهرم بلور ژنم هوره چرم

دوستان عزیز ایل بزرگ کلهر همیشه کورد زبان بوده و هست و به اصالت و اصیل بودنش میبالیم ❤

کلهر ( کل هر ) کل در زبان تورکی یعنی مادیان. . اسم شهرهایی که کل دارنند. عبارتند. از. کلیبر. کلبجر. کلات ( کل آت ) . زهکلوت ( زه کل اوت. زه یهنی کمان. و. اوت یعنی گیاه مثل کهلیک اوتی. کاکاوتی. یوغورداوتی. ملکاوتی. انگ اوتی ایسی اوت ) . کلکته ( کل کوته ) . کلاش ( کل لاش ) کلور ( کل ور ) . کلیجان رستاق ( کلی جان ) کلنگین. کلنجرکلنکنار. . . اسم اکثرمکانها . و اکثر ملتها در دنیا تورکی است.

ایل کلهر بزرگترین ایل کوردها بوده اند و هستند و خواهند بود و اینکه بعضا دیگر قومیتها خودشان را به کلهر میچسبانند مایه افتخار ما کوردهای کلهر هست و خواهد بود چون اینان از نوادگان ایل کلهر هستند . در واقع مکان و ماوای اصلی کوردهای کلهر گیلانغرب , اسلام آباد غرب, سرپل ذهاب, قصر شیرین , کرمانشاه , ایوانغرب , چرداول , دره شهر , سیروان , خانقین ومندلی عراق , بیجار , قروه جغاتو , شاهین دژ و می باشد . پس عزیزان قومیت های دیگر لطف کنند به تاریخ خودشان رجوع کنند نه ملیت و قومیت دیگر .

کلهرها ایلی لر نژاد هستند و زبانشان هم لری است

کلهر ( کلر ) اصالتا از نژاد لر هستند که متاسفانه توسط تبلیغات جعلی پانکردها کرد پندار شدند و با شعار کلهرستان از بدنه ی لر جدا شدند ولی طبق اسناد موجود و واقعیت کلهر در گذشته بخشی از مردم لر بودند که هم اکنون از نظر فرهنگ و رسومات کاملا شبیه به مردم لر هستند و از نظر زبانی با مردم لر ۷۰ درصد اشتراکات زبانی دارند و همچنین پوشش زن هایشان هم اکنون لری است و پوشش مردهایشان در گذشته لری بوده و با تبلیغات اشتباه کم کم تغییر لباس دادند. به عنوان نمونه پوشش لری داودخان کلهر. مذهب کلهر ها مانند تمام لرها شیعه می باشد و منطقه آنها در محدوده سرزمین لر قرار دارد.

کلهر همیشه کورد بوده و هست و خواهد بود لطفا لر ها اطلاعات غلط ندهید و در جواب دوست عزیزمان که گفته تعداد کلهر هایی که خودشونو کورد میدونن بیشتر از کلهر هایی است که خودشونو لر میدونن هیچ کلهری خودشو لر نمیدونه اگه گوشی و فضای مجازی نبود خود من تا همیشه نمیدونستم لر چیه

کلهر کوردهست دلاور دانا وتوانا ومعتبر نه مادیان ونه چیز دیگر لطفا بخاطر بزرگ بودن ومعتبر بودن این ایل بزرگ به این ایل بزرگ اهانت نکنید

اولا کرد نژاد نیست که کلهر کرد باشد دوما یکم تاریخ بخوانید نژاد قطعی کلهرها کاملا مشهود هستش . کلهر لک اصیل هستند و هیچ شکی توش نیست . مهدی خان کلهر دویست و بیست سال قبل در تهیه لیست ژان باتیست روسو اسم ایلات لک کرمانشاه رو ذکر میکنه و اولین اسم رو کلهر ذکر کرده حالا یه مشت ابله و بچه موچه میگن کردیم عربیم فلانیم . خانم ماری لیدی شل هم وقتی ایلات لک رو اسم میبره اولین اسم رو کلهر ذکر میکنه . اون بالا یکی گفته لکها شعبه ای از کلهر هستن . آخه ابله یکم سواد یاد بگیر فرق ایل و قوم رو یاد بگیر . کجای تاریخ لک با این همه عظمت و تاریخ و قدرت رو جزویی از یک ایل اسم برده ؟ نکنه توی توهمات تو . مجمل التواریخ وقتی میخواد اسم قوای زندیه رو ببره میگه ایلات متحده وند و زنگنه و کلهر . اصلا کلهر اصل لک هستن حالا نخاله هم داشته باشند مهم نیست ولی تاریخ گواه همه چیز هستش . کلهر ریشه در نژاد و خون لکی داره . بدون هیچ تعصب یا دروغ یا جعلیات پراکنی . این که ناسیونالیسم کردی پلاستیکی تا تونسته مخ نسل های بعدی رو پاک کرده یک حقیقت انکار ناپذیر هستش . پانلوریسم و پانکردیسم دو غده سرطانی غرب کشور هستن . لکها دو حکومت زندیه و پهلوی دستشون بوده . بیش از پانصد سال بر میانرودان حکومت کردن . در صورتی که کرد اصلا اسم نژاد یا قومیت یا تبار نیست و لور هم اصالتشون توی تاریخ ذکر شده و منابع مکتوب تاریخی موجود هستش . کردها امروزی اساسا خیلیاشون ریشه در قوم لور دارند . در حقیقت کرد امروزی تلفیقی از چندین قومیت و نژاد مختلف هستش . از لک تا لور تا لولوها تا گوتهای باستان تا هورامها . . . . . کرد طبق نظر بزرگ ترین کردشناس جهان فقط اسم یک شیوه زندگی بوده ولاغیر

در جواب آریای باید گفت تا آنجا که من بچه کرمانشاه هستم و زبانم لکی است کلهرها کرد هستند و لک نیستند در ضمن به کتابها و داستانها و تشابهات اسمی و صفحات مجازی اینترنتی توجهی نکن اکثرا ساختگی و تخیلی هستند من خودم خیلی تحت تاثیر این کتابها بودم ولی آنچه واقعیت دارد و قابل توصیف است و داستان نیست و همه می دانیم و از لحاظ زبان می فهمیم لک و لر و کرد سه قوم جدا هستند ولی ایرانی اند در ضمن هر لکی خود را لر یا کرد بنامد ابتدا خود را لک می نامد و همین جدا بودن این سه قوم را می رساند ، حقیقت حال حاضر این است در ضمن نسبت به هم مهربان باشیم و اگر مرد باشیم به هم القاب بد نمی دهیم ، چون که ابتدا همه ما انسان و مخلوق خداوند هستیم

در جواب نوروزی : به منابع تاریخی میگی داستان ؟؟؟ نکنه خودت از اون کرد پلاستیکی ها هستی . وقتی مهدی خان کلهر دویست و پنجاه سال قبل سردسته لکهای کرمانشاه رو کلهر معرفی کرده دیگه جای سوالی میمونه ؟؟؟ کرد قومیت نیست . به رمه گردانها در قدیم میگفتن کرد . ریچارد فرای در کتاب تاریخ طلایی پارسیان که خودش هم پروفسور دانشگاه هاروارد هستش و بزرگ ترین کردشناس محسوب میشه میگه کرد یعنی صرفا رمه گردان و چیزی به اسم نژاد کرد نداریم .

من نه کرد هستم نه لر، لکم لک بالاوند باور کن کلهرها لک نیستن ، بین لر یا کرد یا مستقل بودن ما مناقشه هست ولی کلهرها اصلا ، درضمن قرار شد مرد باشی و به اقوام توهین نکنیم. ولی به احتمال خیلی زیاد لک نیستی، ادبیات لکها اینطوری نیست

منطقه ی کُردان کلهر در گذشته بسیار بزرگ و جمعیت فراوانی داشته اند و بسیاری از ایلات و طوایف به مرور از پیکره کلهر جدا شده اند و در مناطقی چون آذربایجان غربی و شرقی، استان کردستان، بروجرد، همدان، نهاوند ( چولک ) ، اسدآباد، قره چای، خراسان، سیستان و بلوچستان، استان فارس، گیلان و مازندران، کردستان عراق و جمعیت فراوانی در لرستان تباری کُردی کلهری دارند. بخواطر همین است که لرها ادعای لر بودن کلهرها را دارند چون بیشتر جمعیت لرستان ریشه در کلهر و کردستان دارند.


کلمات دیگر: