کلمه جو
صفحه اصلی

اسماعیل پاشا

فرهنگ فارسی

( و . قاهره ۱۸۳٠ - ف. ۱۸۹۵ م . ) خدیو مصر ( ۱۸۷۹ - ۱۸۶۳ ) . در زمان سلطنت وی کانال سوئز حفر شد ( ۱۸۶۹ ) . او خزانه مصر را ور شکست کرد و در ۱۸۷۹ مستعفی گردید .
حافظ یکی از وزرای دوره سلطان سلیم خان ثالث . وی از مردم استانبول و پسر یکی از اعضای دولت بود مولد وی سال ۱۱۷۱ است . وی بتحصیل پرداخت و قر آن را تماما حفظ کرد و در زمره اعضای دولت در آمد و بشغل پدر راغب گردید پس متصدی وظایفی چند مانند پیشکاری رئیس ینی چریان و باغبانباشی همایونی و نظائر اینها گردید و در خلال این احوال مظهر لطف و توجه همایونی شد و در سنه ۱۲۱۹ برتبه وزارت بمنصب کاپیتن دریایی نایل گشت و پس از چهار پنج ماه در سال ۱۲۲٠ مسند صدارت عظمی را اشغال کرد . وزیری با تدبیر و خردمند بود ولی از نشاه الطاف و عنایات همایونی مست و مغرور گشت و بدافع بعض اکابر که رقیب خود می پنداشت کوشید اما از عهده کار نمیتوانست بر آید پس بترتیب فتنه و آشوب متوسل شد ولی باز بکام دل نرسید تا در سال ۱۲۲۱ معزول به بروسه تبعید شد لکن بعد از سکون و آرامش سلطان مصطفی خان منصب وزرات را مجددا بوی داد و او را بمحافظت بغاز سفید موظف و معین کرد او یکی دو ماه در این مقام بود و در گذشت .

لغت نامه دهخدا

اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (تپه دلنلی زاده . اسماعیل رحمی پاشا) پسر علی پاشازاده ٔ ولی پاشای تپه دلنلی است . ولی پاشا در زمان حیات پدر خود علی پاشا فرماندار ینی شهر بود و مقتضیات وقت موجب اعدام وی شد. اسماعیل را با محمودبک برادر صغیر او عفو کرده به استانبول آوردند. وی بتدریج در خدمات دولت طی مراتب کرد و به رتبه ٔ وزارت نایل گردید و به والیگری ولایات متعدد رسید ووظایف مهمه ٔ بسیار انجام داد و در اواخر سلطنت سلطان عبدالعزیزخان درگذشت . برادر او محمودبک از عقلای دیوانه نمای مشهور بود و خواهر او فاطمه خانم و پسر وی آصف پاشا نام داشتند. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (کرجی ) یکی از وزراءعصر سلطان محمودخان اول . وی اصلاً سمت بردگی داشت و خزینه دار بعضی مخدومین خود بود و بعداً بدرجه ٔ یوزباشی (ریاست صده ) نایل گشت آنگاه با وظیفه ٔ خوانسالاری موظف شد و سپس پیشکار ابراهیم پاشا صدراعظم گردید و در وقعه ٔ سال 1143 هَ . ق . دارای وظیفه ٔ مهمی بود سپس رئیس بکتاشیان و بعد رئیس ینی چریان شد و آنگاه به رتبه ٔ وزارت ترفیع یافت و هدف نهائی او صدارت بود لذابیکار نشستن نمیتوانست و همیشه در تقلا بود تا در سال 1145 به ایالت روم ایلی و سپس بمعیت عبداﷲپاشا سرعسکر ایران تعیین شد و در سنه ٔ 1147 والی بغداد شد و یک سال بعد در موقع نخستین عزل ناگهانی علی پاشا با کم» آغاباشی بمسند صدارت عظمی ترفیع یافت . در موقع ریاست بکتاشیان در سف» دماء بی پروایی میکرد و تحقیقات لازمه برای حقانیت بعمل نمی آورد و با این وصف آوازه ٔ مهارت و اقتدار او در افواه عوام افتاده و مشهور شده بود. در زمان صدارت وی هم باب رشوه و ارتشا مفتوح گردید لذا مدت صدارت او از هشتادوهفت روز تجاوز نکرد وپس از معزولی اموالش را مصادره کردند و او را به رودس تبعید و بعد به ساقز منتقل کردند و بالاخره باز به محافظی حانیه منصوب گردید و او در همین جا درگذشت . شخصی سفا» و هتا» و نادان بود. (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) پلاسلی . یکی از وزرای عثمانی که به خاندانی بسیار قدیم منسوب و از مردم قریه ٔ پلاسه است که در جوار قصبه ٔ کوریجه از آرناؤدستان واقع شده . این پاشا در عصر سلطان عبدالمجید بکرات والی ولایات متعدد بود و در اواخر دوره ٔ همین سلطان درگذشت . خاندان پلاسه خاندان شوالیه های بسیار قدیم بوده کلمه ٔ پلاسه در زبان آرناؤد بمعنی کاخ میباشد و این قریه را برای وجود کاخ خاندان مزبور بدین نام نامیده اند و وزرای بسیار از این خاندان برخاسته و خرابه های کاخهای آنان تا کنون برجاست . (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) چرکس . یکی از مشیران دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان عثمانی . وی به جسارت و شجاعت شهرت یافته اصلاً برده ٔ طوپال عزت محمدپاشا بوده و ستم و جور بسیار از وی دیده و چون کارد به استخوان وی رسید فرار کرد و به اجاق خمپاره چی ملتجی گردید و کسب علوم آغاز کرد و سپس بقطعمراتب پرداخت . در محاربه ٔ نزیب ، یوزباشی و بار دوم مین باشی گردید و سپس با رتبه ٔ فریقی (رتبه ٔ دوم از درجات اعلای نظامی ) در ریاست ارکان حرب اردوی چهارم به خدمت مشغول شد، آن گاه قائم مقام والیگری موصل گردید و بعد سمت ریاست ارکان حرب اردوی سوم یافت و در محاربه ٔ قره طاغ محافظ بغاز اوستروغ بود و ابراز دلاوری و حسن خدمات کرد، در جنگ روسیه فرمانده لشکر ودین شد وقلفات را تسخیر کرد و در محاربه ٔ چناته جسارت و دلاوری بسیار از وی بظهور رسید و چند زخم برداشت . بعداً برتبه ٔ مشیری و فرماندهی سلستره و آنگاه در موقع ظهور وقعه ٔ قره طاغ به فرماندهی بوسنه و هرس» نائل گشت ودر خلال همین احوال بمرض فالج گرفتار شد و ویرا به استانبول آوردند ولی از این بیماری رهایی نیافت و در 1277 هَ . ق . او و سلطان عبدالمجیدخان هر دو در یک روز دنیای فانی را وداع کردند. (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حافظ. یکی از وزرای دوره ٔ سلطان سلیم خان ثالث . وی از مردم استانبول و پسر یکی از اعضای دولت بود. مولدوی سال 1171 هَ . ق . است . وی بتحصیل پرداخت و قرآن را تماماً حفظ کرد و در زمره ٔ اعضای دولت درآمد و بشغل پدر راغب گردید، پس متصدی وظایفی چند مانند پیشکاری رئیس ینی چریان و باغبانباشی همایونی و نظائر اینها گردید و در خلال این احوال مظهر لطف و توجه همایونی شد و در سنه ٔ 1219 به رتبه ٔ وزارت بمنصب کاپیتن دریایی نایل گشت و پس از چهار پنج ماه در سال 1220 مسندصدارت عظمی را اشغال کرد. وزیری باتدبیر و خردمند بود ولی از نشاءة الطاف و عنایات همایونی مست و مغرورگشت و بدفع بعض اکابر که رقیب خود می پنداشت کوشید اما از عهده ٔ کار نمیتوانست برآید، پس بترتیب فتنه و آشوب متوسل شد ولی باز بکام دل نرسید، تا در سال 1221 معزول و به پروسه تبعید شد لکن بعد از سکون و آرامش سلطان مصطفی خان منصب وزارت را مجدداً بوی داد و اورا بمحافظت بغاز سفید موظف و معین کرد، او یکی دو ماه در این مقام بود و درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حکیم . یکی از وزرای دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان عثمانی . وی اصلاً منسوب به خاندانی رومی است که در ازمیر میزیستند. وی در فترت روم به اسارت افتاد و در سال 1231 هَ . ق . جراحی مسمی به حاجی اسحاق افندی او را بخرید و در نتیجه وی به دین اسلام مشرف شد و نزد مخدوم خود بیاد گرفتن جراحی عملی آغاز کرد. در محاربات یونان و روسیه با مولای خویش وظیفه ٔ جراحی را انجام میداد. بعداً ویرا به جراحی فوج سوم خاصه انتخاب کردند. در این حال وی به عدم کفایت معلومات جراحی خود پی برد و بفکر تکمیل صنعت خود افتاد و در آن زمان مکتب طبیه ٔ شاهانه تازه دائر شده بود. بنا بر استدعای وی او را پذیرفتند و در سنه ٔ 1256 از مکتب مزبور فراغت یافت و به پاریس عزیمت کرد و آنجا با علم طب کاملاً آشنائی پیدا کرد و به عضویت آکادمی طب پذیرفته گردید.بهنگام عودت به استانبول در درجات نظامی به ترقیات بزرگ نائل گردید و به درجه ٔ مشیری رسید، آنگاه به نظارت مکتب طبیه ٔ شاهانه تعیین گردید و سپس بوالیگری ازمیر و در هنگام عودت از آنجا به عضویت مجلس تنظیمات انتخاب شد و به اصلاح کار بیمارستانها و تعمیم آبله کوبی خدمات شایان توجه کرد. او مؤسس اولین مجله ٔ طبی و پدرزن صدر اسبق قدری پاشا میباشد و در اوائل سلطنت سلطان عبدالعزیزخان درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) دواتجی . یکی از مشیران دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان و سلطان عبدالعزیزخان عثمانی . وی دروقعه ٔ مجار که عثمانیان به اتفاق روسها وطن وی را اشغال میکردند (خود او در لشکر عثمانی سمت امیرپنجی داشت ) در انتظام امور نظامی و حسن محافظه ٔ سپاهداری وتدبیر لشکرکشی اقتدار و مهارت بسیار ابراز میکرد و در اواخر عهد سلطان عبدالمجیدخان بمقام و رتبه ٔ مشیری نایل گردید و به والیگری ولایات متعدد رسید. در دوره ٔ نخستین صدارت محمود ندیم پاشا به اقامت در طربزون زادبوم خویش مأمور شد و بعداً به والیگری اشکودره وسپس به والیگری یانیه منصوب گردید و در همین اوقات در سنه ٔ 1291 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) مجار. وی در اتریش سمت ضابطی داشت و در وقعه ٔ مجارستان در سنه ٔ 1265 هَ . ق . به دولت عثمانی ملتجی گردید و دین اسلام پذیرفت و با رتبه ٔ میرلوائی بسلک عساکر عثمانی درآمد و در محاربه ٔ کریمه بریاست ارکان حرب اردوی آناطولی تعیین شد و از شهر قارص مدافعه کردو پس از عودت به استانبول با رتبه ٔ فریقی به عضویت مجلس تنظیمات و بعد ببعض وظایف مهمه نایل گشت و در تاریخ 1278 به والیگری کرت رسید و در سنه ٔ 1282 درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) یکی از وزرای زمان سلطان محمدخان ثالث . وی در موقع والیگری شام بقلع و قمع سعد، شریف مکه ، مأمور گشت و با دسته ها و افواج از سپاهیان شام ، غزه ، مصر و جده ، مقرر شد که شر شریف را از سر شرفا و اهالی حجاز دفع کند و مظالم و تعدیات او را ریشه کن سازد. وی در تاریخ 1106 هَ . ق . رو به حجاز نهاد و سعد بدون اینکه مقاومتی از خود نشان دهد، فرار بر قرار اختیار کرد و در نتیجه عبداﷲبن حسینی را به مسند شریفی مکه نشانده عودت کرد. (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ] ( اِخ ) یکی از وزرای زمان سلطان محمدخان ثالث. وی در موقع والیگری شام بقلع و قمع سعد، شریف مکه ، مأمور گشت و با دسته ها و افواج از سپاهیان شام ، غزه ، مصر و جده ، مقرر شد که شر شریف را از سر شرفا و اهالی حجاز دفع کند و مظالم و تعدیات او را ریشه کن سازد. وی در تاریخ 1106 هَ. ق. رو به حجاز نهاد و سعد بدون اینکه مقاومتی از خود نشان دهد، فرار بر قرار اختیار کرد و در نتیجه عبداﷲبن حسینی را به مسند شریفی مکه نشانده عودت کرد. ( قاموس الاعلام ترکی ).

اسماعیل پاشا. [ اِ ] ( اِخ ) یکی از وزرای دوره سلطان مصطفی خان ثانی. اول رئیس ینی چریها و بعداً بگلربگی روم ایلی بود، آنگاه بوالیگری مصر تعیین شد. در موقع ظهور قحط و غلا و بیماری وبا اسماعیل پاشا خدمات شایان توجه به اهالی و بذل و بخشش فراوان به مسکینان و بیچارگان کرد و کرامت و سماحت وی بیش از اندازه تصور بود. خیرات و مبرات او موجب رفاه و نجات بسیاری از مردم شد و بعد از مصر بوالیگری بغداد منصوب گردید. در این حال از دولت ظنین شد و خیال میکرد که وی را اعدام خواهند کرد و ازاین رو در تاریخ 1112 هَ. ق. به ایران فرار کرد و یک سال بعد در همانجا درگذشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).

اسماعیل پاشا. [ اِ ] ( اِخ ) پلاسلی. یکی از وزرای عثمانی که به خاندانی بسیار قدیم منسوب و از مردم قریه پلاسه است که در جوار قصبه کوریجه از آرناؤدستان واقع شده. این پاشا در عصر سلطان عبدالمجید بکرات والی ولایات متعدد بود و در اواخر دوره همین سلطان درگذشت. خاندان پلاسه خاندان شوالیه های بسیار قدیم بوده کلمه پلاسه در زبان آرناؤد بمعنی کاخ میباشد و این قریه را برای وجود کاخ خاندان مزبور بدین نام نامیده اند و وزرای بسیار از این خاندان برخاسته و خرابه های کاخهای آنان تا کنون برجاست. ( قاموس الاعلام ترکی ).

اسماعیل پاشا. [ اِ ] ( اِخ ) چرکس. یکی از مشیران دوره سلطان عبدالمجیدخان عثمانی. وی به جسارت و شجاعت شهرت یافته اصلاً برده طوپال عزت محمدپاشا بوده و ستم و جور بسیار از وی دیده و چون کارد به استخوان وی رسید فرار کرد و به اجاق خمپاره چی ملتجی گردید و کسب علوم آغاز کرد و سپس بقطعمراتب پرداخت. در محاربه نزیب ، یوزباشی و بار دوم مین باشی گردید و سپس با رتبه فریقی ( رتبه دوم از درجات اعلای نظامی ) در ریاست ارکان حرب اردوی چهارم به خدمت مشغول شد، آن گاه قائم مقام والیگری موصل گردید و بعد سمت ریاست ارکان حرب اردوی سوم یافت و در محاربه قره طاغ محافظ بغاز اوستروغ بود و ابراز دلاوری و حسن خدمات کرد، در جنگ روسیه فرمانده لشکر ودین شد وقلفات را تسخیر کرد و در محاربه چناته جسارت و دلاوری بسیار از وی بظهور رسید و چند زخم برداشت. بعداً برتبه مشیری و فرماندهی سلستره و آنگاه در موقع ظهور وقعه قره طاغ به فرماندهی بوسنه و هرس» نائل گشت ودر خلال همین احوال بمرض فالج گرفتار شد و ویرا به استانبول آوردند ولی از این بیماری رهایی نیافت و در 1277 هَ. ق. او و سلطان عبدالمجیدخان هر دو در یک روز دنیای فانی را وداع کردند. ( قاموس الاعلام ترکی ).

اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) یکی از وزرای دوره ٔ سلطان مصطفی خان ثانی . اول رئیس ینی چریها و بعداً بگلربگی روم ایلی بود، آنگاه بوالیگری مصر تعیین شد. در موقع ظهور قحط و غلا و بیماری وبا اسماعیل پاشا خدمات شایان توجه به اهالی و بذل و بخشش فراوان به مسکینان و بیچارگان کرد و کرامت و سماحت وی بیش از اندازه ٔ تصور بود. خیرات و مبرات او موجب رفاه و نجات بسیاری از مردم شد و بعد از مصر بوالیگری بغداد منصوب گردید. در این حال از دولت ظنین شد و خیال میکرد که وی را اعدام خواهند کرد و ازاین رو در تاریخ 1112 هَ . ق . به ایران فرار کرد و یک سال بعد در همانجا درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).


اسماعیل پاشا. [ اِ ](اِخ ) نشانجی . یکی از وزرای دوره ٔ سلطان سلیمان خان ثانی . وی اصلاً از اهالی آیاش بود و در دربار همایون بمنصب پرده داری نایل گشت بعداً به پایه ٔ روم ایلی متقاعد شده بود، با این حال در سال 1089 هَ . ق . به وظیفه ٔ طغراکشی (صحه ٔ همایونی ) موظف گردید و در زمان سلطان محمدخان رابع در اوایل فتنه ٔ طاغیان و سرکشان برتبه ٔ وزارت ترفیع یافت و در سنه ٔ 1090 در اثر قتل سیاوش پاشا مسند صدارت را اشغال کرد. او در اوایل حال شخصی صوفی مشرب به نظر می آمد ولی چون بمقام منیع صدارت رسید قلب ماهیت کرد و بیجهت آتش غضب وی شعله ور میشدو موجب ریختن خون بی گناهان میگردید و چون خود بمشاق سفر مایل نبود یکن پاشا را که شخصی بسیار نااهل و ناسزا بود سردار کرد و ناموس و شأن دولت را بوی سپرد و در نتیجه ٔ اعمال ناروا پس از 69 روز از صدارت معزول و در قلعه ٔ قواله محبوس گردید. و آنگاه به رودس تبعید شد. در این حال ورثه ٔ زینل پاشا از مقتولین بیگناه بدعوی خونخواهی برخاستند و وی در زمان صدارت کوپریلی زاده مصطفی پاشا بقصاص رسید. (قاموس الاعلام ترکی ).


دانشنامه عمومی

خدیوی اسماعیل (۱۲۴۵ (قمری) / ۳۱ دسامبر ۱۸۳۰ - ۱۳۱۲ (قمری) / ۲ مارس ۱۸۹۵)، پنجمین حاکم مصر از خاندان محمد علی از تاریخ ۱۸ ژانویه ۱۸۶۳ تا برکناریش از تاج و تخت زیر فشار انگلستان و فرانسه در تاریخ ۲۶ ژوئن ۱۸۷۹. وی با زبان های عربی، ترکی و فارسی آشنا بود.

دانشنامه آزاد فارسی

اسماعیل پاشا (۱۸۳۰ـ۱۸۹۵)
خدیو (فرمانروای) مصر (۱۸۶۶ـ۱۸۷۹). نوۀ محمدعلی پاشا بود؛ نایب السلطنۀ مصر شد (۱۸۶۳) و عنوان خدیو را از سلطان عثمانی دریافت کرد (۱۸۶۶). او زیر بار وام های سنگین خارجی رفت و دولت بریتانیا، به پیشنهاد دیزرائلی، سهام خدیو در کانال سوئز۱ را به مبلغ تقریباً ۴میلیون لیره خرید (۱۸۷۵) و کنترل انگلستان و فرانسه را بر امور مالیِ مصر برقرار کرد. در ۱۸۷۹ انگلستان و فرانسه خدیو اسماعیل را متقاعد کردند که پسرش، توفیق، را به جانشینی خود منصوب کند.
Suez Canal


کلمات دیگر: