کلمه جو
صفحه اصلی

کله منار

لغت نامه دهخدا

کله منار. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ م َ ] (اِ مرکب ) مناری که در آن کله ٔ دزدان و رهزنان را چینند برای عبرت گرفتن باقی ماندگان آنها. (آنندراج ). ستون و یا برجی که در کنار جاده از کله ٔ دزدان و مردمان قطاع الطریق بر پا کنند تا دیگران عبرت گیرند. (ناظم الاطباء). مناری که در آن کله ٔ دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایه ٔ عبرت مردم گردد. منارکله . (فرهنگ فارسی معین ) :
به دست خالی از این راه آخرت گذر است
بسان کله منارت اگر هزار سر است .

رازی (از آنندراج ).


|| مناری که فاتحین و جهانگشایان مغول و بعد از مغول از سر کشتگان می ساخته اند، نشانه ٔ فیروزی خود را. مناری که پادشاهان از سر بریده ٔ دشمنان می کردند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || به اصطلاح لوطیان نره باشد. (آنندراج ). در اصطلاح لوطیان ، نره . شرم مرد.(فرهنگ فارسی معین ) :
شد سرآمد به رنگ کله منار
در جهان هر که او زیاده سر است .

عبدالغنی قبول (از آنندراج ).



کله منار. [ ک َل ْ ل ِ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان است که در شهرستان مشهد واقع است و 146 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


کله منار. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ م َ ] ( اِ مرکب ) مناری که در آن کله دزدان و رهزنان را چینند برای عبرت گرفتن باقی ماندگان آنها. ( آنندراج ). ستون و یا برجی که در کنار جاده از کله دزدان و مردمان قطاع الطریق بر پا کنند تا دیگران عبرت گیرند. ( ناظم الاطباء ). مناری که در آن کله دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایه عبرت مردم گردد. منارکله. ( فرهنگ فارسی معین ) :
به دست خالی از این راه آخرت گذر است
بسان کله منارت اگر هزار سر است.
رازی ( از آنندراج ).
|| مناری که فاتحین و جهانگشایان مغول و بعد از مغول از سر کشتگان می ساخته اند، نشانه فیروزی خود را. مناری که پادشاهان از سر بریده دشمنان می کردند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || به اصطلاح لوطیان نره باشد. ( آنندراج ). در اصطلاح لوطیان ، نره. شرم مرد.( فرهنگ فارسی معین ) :
شد سرآمد به رنگ کله منار
در جهان هر که او زیاده سر است.
عبدالغنی قبول ( از آنندراج ).

کله منار. [ ک َل ْ ل ِ م ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان است که در شهرستان مشهد واقع است و 146 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ عمید

ستون یا برجی که از سرهای بریده برپا می کردند.

دانشنامه عمومی

در گذشته، در برخی از جنگ ها به ویژه هنگامی سپاهی پیروز می شد سر اسیران یا سر کشته شدگان در جنگ را بریده و به شکل یک تپه بزرگ و مناره می ساختند که بدان کله منار می گفتند. به عنوان نمونه در جنگ چلدر مصطفی پاشا دو کله منار از کشتگان ایرانی بر پا کرد. همچنین در نبرد کرتسانیسی، آغا محمدخان این کار را با کشتگان گرجی کرد.
... جنایت عبدالرحمان تا آن حد بوده که از سر انسان کله منار بسازد.در کتاب« کله منارها در افغانستان» ... khorasanzameen.net
... ساختن کله منارها از سرهای بریده ای کشته شده گان بود ... wahdatnews.com
... همچنان کله منار ساختن ها،به سیاه چاه ... khawaran.com

گویش مازنی

/kalle menaar/ نوعی نفرین - برج ساخته شده از سر دشمنان در جنگ ها به قصد عبرت سایرین

۱نوعی نفرین ۲برج ساخته شده از سر دشمنان در جنگ ها به قصد ...



کلمات دیگر: