مترادف نوسان : ارتعاش، اهتزاز، تکان، جنبش، لرزش، تغییر، افت وخیز
برابر پارسی : جنبیدن، جنبانکی
vacillation, oscillation
fluctuation, oscillation, roll, seesaw, shimmy, sway, swing, teeter, to-ing and fro-ing, tremor, vacillation, wave, waver, yaw
ارتعاش، اهتزاز، تکان، جنبش، لرزش
تغییر
افتوخیز
۱. ارتعاش، اهتزاز، تکان، جنبش، لرزش
۲. تغییر
۳. افتوخیز
تغییر دورهای هر کمیت فیزیکی حول مقدار میانگین آن
به پارسی می شود "نوش" که چون "جهش" خوانده می شود. "نوسان کردن" به پارسی می شود "نویدن" که چون "دویدن" خوانده و گردانده می شود. "به نوسان درآوردن" به پارسی می شود "نواندن". "نوسان کننده" به پارسی می شود "نونده" یا "نوشگر". "در نوسان" به پارسی می شود "نوان". "نوسانی" به پارسی می شود "نوشی".