کلمه جو
صفحه اصلی

نیه

عربی به فارسی

نيت , قصد , مرام , مفاد , معني , منظور , مصمم , خيال , غرض , مفهوم , سگال


فرهنگ فارسی

ده دهستان طرق رود بخش نطنزشهرستان کاشان . در ۲۵ کیلومتری جنوب نطنز کوهستانی و سردسیر است ۶۷٠ تن سکنه دارد. محصول : غلات پنبه انگور انار انجیر. قلعه خرابه ای از آثار قدیم دارد .
نیت ٠

لغت نامه دهخدا

نیه . [ نی ی َ] (ع اِ) نیت . رجوع به نیت و نیَّة شود :
سر احرار زین الدین مکرم
امیر نیک رای نیک نیه
تو آن معطی مکرم کز تو هرگز
نباشد کف رادت بی عطیه .

سوزنی (یادداشت مؤلف ).



نیه . [ ن َی ْه ْ ] (ع مص ) بلند گردیدن و به شگفت آوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): ناه نوهاً و نیهاً؛ ارتفع و علا. (متن اللغة).


نیة. [ نی ی َ ] (ع اِ) آهنگ . (منتهی الارب ) (نصاب ). آهنگ و قصد و توجه دل بسوی چیزی . (از متن اللغة). عزم .(نصاب ). قصد. (اقرب الموارد). اندیشه . (دهار). اراده ٔ قلبی به کاری . (از اقرب الموارد). ج ، نیات . نی ّ. رجوع به نیت شود. || جهت که مسافر به وی روی آورد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). امر. (اقرب الموارد). جهتی که مسافر روی بدان آرد یا قصدی که برای آن به کاری پردازند. (از متن اللغة). || دوری . (منتهی الارب ). عبارت اقرب الموارد این است : الوجه الذی ینویه المسافر من قرب او بعد. || حاجت . نیاز. (منتهی الارب ) (متن اللغة) (از اقرب الموارد).
- لیلةالنیة ؛ غره ٔ شهر رجب . (یادداشت مؤلف از نزهةالقلوب مقاله ٔ 3 ص 32).
|| (مص ) آهنگ چیزی نمودن . (از منتهی الارب ). قصد و عزم چیزی کردن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نواة. نیَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || انداختن خسته ٔ خرما را. (از منتهی الارب ). رجوع به نوی شود. || دور شدن مسافر. نوی . (از اقرب الموارد). || به مسافر گویند: نواک اﷲ؛ یعنی نگه دارد ترا خدای و صاحب تو باشد. (از منتهی الارب ). خدا حافظ و یار تو در سفرت باشد. (از اقرب الموارد).


نیة. [ ی َ ] (ع مص ) نیَّة. رجوع به نیَّة شود. || ونی . ونیة. وناء. (متن اللغة) (اقرب الموارد). رجوع به ونی شود.


نیه. [ ن َی ْه ْ ] ( ع مص ) بلند گردیدن و به شگفت آوردن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ): ناه نوهاً و نیهاً؛ ارتفع و علا. ( متن اللغة ).

نیه. [ نی ی َ] ( ع اِ ) نیت. رجوع به نیت و نیَّة شود :
سر احرار زین الدین مکرم
امیر نیک رای نیک نیه
تو آن معطی مکرم کز تو هرگز
نباشد کف رادت بی عطیه.
سوزنی ( یادداشت مؤلف ).

نیه. [ نی ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طرق رود بخش نطنز شهرستان کاشان در 25هزارگزی جنوب نطنز و 2هزارگزی جنوب جاده نطنز به مورچه خورت. در منطقه کوهستانی سردسیری واقع است و 670 تن سکنه دارد. آبش از ده رشته قنات ، محصولش غلات ، پنبه ، انگور، انار، انجیر و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

نیه . [ نی ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرق رود بخش نطنز شهرستان کاشان در 25هزارگزی جنوب نطنز و 2هزارگزی جنوب جاده ٔ نطنز به مورچه خورت . در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 670 تن سکنه دارد. آبش از ده رشته قنات ، محصولش غلات ، پنبه ، انگور، انار، انجیر و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


دانشنامه عمومی

نیه یکی از حروف الفبای سیریلیک می باشد.

نِیْهَ:(neyha) در گویش گنابادی یعنی نیست ، نمی باشد


گویش مازنی

/noe/ ناو

ناو


پیشنهاد کاربران

نیه کلمه و لفظی ترکی است و معنای آن هم چرا می باشد علت اینکه بر روستایی در نزدیکی شهر نطنز که از توابع شهرستان کاشان و در استان اصفهان قراردارد این است که بدست عده ای از نوادگان و بستگان الله وردی خان وزیر شاه عباس صفوی که آذری زبان بوده اند در اواخر دوره صفویان یعنی زمان شاه طهماسب بوجود آمده و علت ایجاد آن نیز این است که پس از فوت شاه عباس اول و در حکومت شاه طهماسب بعد از قتل امام قلی خان و پسرانش، شاه دستور داد تا کلیه وابستگان ذکور منسوب به الله وردی خان را بیابند و بکشند لذا تمام منسوبین به فرزندان الله وردی خان بصورت گمنام زندگی کردند به همین منظور در مکان هایی از جمله روستای نیه استقرار یافتند و از آنجاییکه اساسا ناراحت از این واقعه و اسکان در آن محل بودند نامش را نیه قراردادند تا آیندگان هم به ستم شاه طهماسب علیه آنان پی ببرند یعنی چرا اینجا زندگی کنیم و در وطنمان نباشیم

منفذی در جوی قنوات که آب را می دزدد

نیه به معنی: به به٫ وه ٫ تحسین برانگیز ٫ شگفت انگیز ٫ تعجب آور است. به عنوان پسوند بکار می روند مانند آبنیه ٬ فرمانیه .

نیه در فرهنگ دهخدا به معنی شگفت آور ذکر شده است.


کلمات دیگر: