جریب
فارسی به انگلیسی
acre
فرهنگ فارسی
( اسم ) مساحت از زمین برابر ۱٠٠٠٠ مترمربع گریب گری .
ابن سعد از قبیله هذیل است . وی پدر قبیله ایست و نسبت بوی بر خلاف جربی است .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
جریب . [ ج َ / ج ِ ] (ع اِ) ممال جراب در شعر چون کتیب و حسیب و جز اینها.
کل بنی فانه یحسینی
الا الجریب انه یروینی .
همو گوید: جریب وادی بزرگی است که به ارمه سرازیر میشود. باز گوید عامری گوید: جریب وادیی است ازآن بنی کلاب . و در این وادی برای بنی سعدبن ثعلبه از طائفه ٔ طی وقعه ای رخ داد. (از معجم البلدان ):
فقلت لهم ان الجریب و راکسا
به ابل ترعی المرار رتاع
عمروبن شاس کندی (از معجم البلدان ).
اذا الریح من نحو الحبیب تنسمت
وجدت لریاها علی کبدی بردا
علی کبد قد کادیبدی بها الجوی
ندوبا وبعض القوم یحسبنی جلد.
مهدی بن ملوح (از معجم البلدان ).
و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود.
هیزم خواهم همی دو امنه ز جودت
چون دو جریب و دو خم سیکی چون خون .
بوالمؤید (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).
|| یک جفت زمین . (دهار). || کشت زار. || رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة).
جریب . [ ج ُ رَ ] (اِخ ) ابن سعد از قبیله ٔ هذیل است . (منتهی الارب ). وی پدر قبیله ای است و نسبت به وی برخلاف جربی است . (از تاج العروس ).
جریب . [ ج ُ رَ ] (اِخ ) دهی است به هجز. (منتهی الارب ). دیهی از دیه های هجر. (از معجم البلدان ) (از تاج العروس ).
جریب . [ ج ُ رَ ] (اِخ ) نام جد جدمحمدبن اسماعیل بن ابراهیم بن اسماعیل زاهد است . (منتهی الارب ). وی ملقب به کلایی بلخی بود و پس از سال 420هَ . ق . بحج رفت و از روات بود. (از تاج العروس ).
جریب . [ ج ُ رَ] (اِخ ) وادیی است به یمن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). وادیی است در زبید یمن . (از معجم البلدان ).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
۴٬۰۴۶٫۸۵۶۴۲۲۴ مترمربع
۰٫۴۰۴۶۸۵۶۴۲۲۴ هکتار
۱ جریب بین المللی برابر است با واحدهای متریک زیر:
۱ جریب آمریکایی برابر است با:
یک جریب (هر دو مقدار) برابر با موارد زیر هست:
جریب
یک جریب ایرلند برابر با ۶۶ هکتار است. همچنین می توان جریب ایرلند را برحسب ۶۶۰۰ متر مربع و نیز برحسب ۷۰٬۵۶۰ فوت مربع به حساب آورد.
دانشنامه آزاد فارسی
(معرب «گریب» فارسی) این واژه دست کم از دوران ساسانیان در حکم واحدی برای اندازه گیری مساحت زمین های کشاورزی کاربرد داشته است. با این حال، چنانچه از نوشتۀ جوالیقی و اصطخری و برخی از کتاب های لغت برمی آید، پیمانه ای برای حبوبات و غله با همین نام گریب وجود داشته و مقدار آن برحسب زمان ها و مکان های متفاوت از حدود ۴۲ کیلوگرم تا حدود ۵۱ کیلوگرم متغیر بوده است. واحد مساحت جریب (گریب) دورۀ ساسانیان را ۲,۴۰۰ ذرع مربع یا حدود ۲,۶۰۰ مترمربع دانسته اند. اما از آن پس مقدار آن برحسب زمان و مکان های متفاوت، از حدود ۴۰۰ متر مربع و حتی کمتر از آن، تا ۱۰هزار متر مربع، متغیر بوده است. چارلز عیسوی در کتاب تاریخ اقتصادی ایران، رایج ترین جریب را معادل ۱,۰۶۶ ذرع مربع یا حدود ۱۰۰۰ متر مربع دانسته و از جریب شاه (۱,۲۰۰ متر مربع) و جریب رسم (۷۰۰ متر مربع) نیز نام برده است. در کتاب های حساب قدیم جریب زراعتی تهران را ۶۷۵ ذرع مربع یا ۴۵×۱۵ ذرع در نظر می گرفتند. به موجب قانون ۱۳۰۴ش، در ابتدای سلطنت رضاشاه پهلوی، هر جریب برابر یک هکتار یا ۱۰هزار متر مربع مقرر شد. در دی ماه ۱۳۱۱ش با تصویب دستگاه متری، جریب قانوناً از میان رفت، اما هنوز هم در بخش کشاورزی، در عمل مورد استفاده قرار می گیرد.
دانشنامه اسلامی
در باره اصل واژه جریب آرای متفاوت و گاه متضادی وجود دارد.این واژه چند بار در متون فارسی میانه به صورت gryw به کار رفته است . بر این اساس ، ریشه مفروض آن واژه ایرانی باستان griba دانسته شده است .هم چنین سیمز ـ ویلیامز، با توجه به صورت مستعمل این واژه در چند نوشته بلخی ، با قید احتمال ، اوستایی آن را به صورت griuua (به معنای «گردن ») بازسازی نموده که در این صورت با واژه گریو در فارسی میانه (به معنای گردن ) مرتبط است . از دیگر سو، بنا به نظر برخی از زبان شناسان ، جریب از واژه سریانی گَریبا، که خود باقی مانده صورت اکدی kirubu می باشد، مشتق شده است .در متون متقدم فارسی ، جریب به همین صورت بسیار به کار رفته است . به صورت گَری نیز نمونه هایی از کاربرد آن وجود دارد.
واژگان جریب
با توجه به وسعت و سابقه کاربرد واژه جریب در زبان فارسی ، واژگان دیگری نیز از آن ساخته شده است ، از جمله «جریبانه »، به معنای مقدار مالیات معینی که از هر جریب زمین باید گرفته شود؛ «جریب کِش »، کسی که عهده دار تقسیم زمین های مزروعی به تعداد معینی جریب است ؛ و «جریب کشی »، عملیات تقسیم زمین به قطعات مساوی .به نوشته بیهقی ، در حوالی نیشابور و شادیاخ ، جریب «جفت وار» نیز نامیده می شده است .
عربی بودن جریب
لغت شناسان متقدم عرب در مورد عربی بودن این واژه تردید داشته اند، از جمله جَوالیقی به نقل از ابن دُرَید، جریب را معرّب ذکر کرده است .با این حال ، در عربی واژه جریب به صورت های أَجْرِبة و جُربان جمع بسته شده است .
کاربرد جریب در کشورها
...
گویش مازنی
مقدار زمینی که با مقیاس رسمی منطقه ده هزارمتر مربع است ولی ...