چهارده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
دهیست از دهستان فلاور بخش لردگان شهرستان شهرکرد ٠
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
- ماه شب چهارده یا چهارده شب ؛ بدر. ماه تمام . پُرماه . گردمه . گردماه .
- مِثل ماه شب چهارده ؛ سخت زیبا. بسیار زیبا.
- مَه چهارده شب ؛ معشوق زیباروی :
از تو ای چون مه چهارده شب
پانزده مه گسست پیوندم .
سوزنی .
چهارده . [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) از قرای استرآباد است . خالصه ٔ دیوان از سه رشته قنات آبیاری میشود. (از مرآت البلدان ج 4 ص 298). از دهات سدن رستاق (مازندران واسترآباد تألیف رابینو ص 168). دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان . 1180 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصول عمده اش برنج ، غلات ، پنبه ، حبوبات و توتون و سیگار است . شغل اهالی کشاورزی و گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است . یک دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
چهارده . [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فلاور بخش لردگان شهرستان شهرکرد. 122 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و برنج است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان ، گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
- ماه شب چهارده یا چهارده شب ؛ بدر. ماه تمام. پُرماه. گردمه. گردماه.
- مِثل ماه شب چهارده ؛ سخت زیبا. بسیار زیبا.
- مَه چهارده شب ؛ معشوق زیباروی :
از تو ای چون مه چهارده شب
پانزده مه گسست پیوندم.
چهارده. [ چ َ دِه ْ ] ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان لفمجان بخش مرکزی شهرستان لاهیجان ، 3283 تن سکنه دارد. از سفیدرود آبیاری میشود. محصولش برنج ، و کنف و ابریشم است. صیفی کاری دارد. شغل اهالی زراعت است. 20 دربند دکان و یک حمام دارد. چهارده از محله های شیرکوه ، کاچان کاچرا، لات محله تشکیل شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
چهارده. [ چ َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان. 350 تن سکنه دارد. از شلمان رود و پل رود آبیاری میشود. محصولش برنج و چای است. شغل اهالی زراعت است. این ده از دو محل بالا وپائین تشکیل شده. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
چهارده. [ چ َ دِه ْ ] ( اِخ ) از قرای استرآباد است. خالصه دیوان از سه رشته قنات آبیاری میشود. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 298 ). از دهات سدن رستاق ( مازندران واسترآباد تألیف رابینو ص 168 ). دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان. 1180 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصول عمده اش برنج ، غلات ، پنبه ، حبوبات و توتون و سیگار است. شغل اهالی کشاورزی و گله داری و صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. یک دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
چهارده. [ چ َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه ، 225 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات ، پنبه و بنشن است. شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
چهارده. [ چ َ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فلاور بخش لردگان شهرستان شهرکرد. 122 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و برنج است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان ، گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
چهارده . [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان املش بخش رودسر شهرستان لاهیجان . 350 تن سکنه دارد. از شلمان رود و پل رود آبیاری میشود. محصولش برنج و چای است . شغل اهالی زراعت است . این ده از دو محل بالا وپائین تشکیل شده . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
چهارده . [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه ، 225 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات ، پنبه و بنشن است . شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
چهارده . [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان لفمجان بخش مرکزی شهرستان لاهیجان ، 3283 تن سکنه دارد. از سفیدرود آبیاری میشود. محصولش برنج ، و کنف و ابریشم است . صیفی کاری دارد. شغل اهالی زراعت است . 20 دربند دکان و یک حمام دارد. چهارده از محله های شیرکوه ، کاچان کاچرا، لات محله تشکیل شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
۱۴
چهارده (املش)
چهارده (خواف)
چهارده (داراب)
چهارده (کردکوی)
چهارده (لردگان)
براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲۶۲ نفر (۶۱۱خانوار) بوده است.
گویش اصفهانی
تکیه ای: čârde
طاری: čârde
طامه ای: čârdeh
طرقی: čârde
کشه ای: čârdeh
نطنزی: čârdeh
گویش مازنی
روستایی در سدن رستاق غربی شهرستان کردکوی که در محل به چاردی ...
پیشنهاد کاربران
دکتر کزازی در مورد عدد چهارده می نویسد: ( ( چهارده نشانه ی سر آمدگی در شگفتی و برنایی و زیبایی است؛ زیرا زمینه و آستانه ی پانزده سالگی است که در باورشناسی ایرانی زمان پرودگی و بَوَندگی ( =کمال ) و سر آمدگی است و سالِ خرمّی و خجستگی؛ بدان سان که بهشتیان همگنان پانزده ساله شمرده می شوند.
حافظ گوید:
چارده ساله بتی چابک و شیرین دارم
که به جان حلقه بگوش است مه چاردهش ) )
( نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۹. )