تجن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اتسم ) نهری که از رود جدا کنند.
دهی از دهستان پسکوه در بخش قاین شهرستان بیرجند است که در سی و پنج هزار گزی باختر قاین قرار دارد . کوهستانی و معتدل است و ۵٠ تن سکنه دارد . آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
تجن . [ ت َ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران است که در بیست وچهارهزارگزی شمال ورامین و سه هزارگزی راه خراسان قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 72 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ جاجرود و محصول آنجا صیفی و چغندر قند است و شغل اهالی زراعت است و راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
تجن . [ ت َ ج َ ] (اِخ ) دهیست جزء دهستان لفمجان در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان که در هفت هزارگزی باختر لاهیجان و در کنار راه فرعی کیسم قرار دارد. جلگه ای معتدل و مرطوب است و 201 تن سکنه دارد. آب آن از نهر کیاجو منشعب از سفیدرود است و محصول آنجا برنج و ابریشم و چای و صیفی و کنف است و شغل اهالی زراعت و حصیربافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). نام ناحیتی از هفت ناحیت «از این سوی رودیان » است . (حدود العالم ص 87).
تجن . [ ت َ ج َ ] (اِخ ) هریرود پس از عبور از سرحد شرقی ایران ، تجن نامیده میشود و وارد ریگزار خوارزم میگردد. قاموس الاعلام ترکی در ذیل کلمه ٔ تجند آرد: از رودهای آسیای میانه که چون از هرات میگذرد هریرود نام دارد، آنگاه با چند رود دیگر می پیوندد و از سرحد ایران و افغانستان میگذرد و سپس به صحرای خوارزم که اکنون در دست روسیه است وارد می شود و در ریگزارناپدید میشود. طولش چهارصد هزار گز است . رجوع به جغرافیای طبیعی کیهان ص 96 و تاریخ ایران باستان ج 1 ص 147 و ج 3 ص 2188 و تاریخ مغول عباس اقبال ص 5 شود.
تجن . [ ت ِ ج َ ] (اِ) قسمی از نی میان پر است که در سواحل بحر خزر میروید. در سنسکریت هم لفظ تجنه بمعنی خیزران موجود است . (فرهنگ نظام ).
تجن. [ ت َ ج َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران است که در بیست وچهارهزارگزی شمال ورامین و سه هزارگزی راه خراسان قرار دارد. جلگه ای معتدل است و 72 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه جاجرود و محصول آنجا صیفی و چغندر قند است و شغل اهالی زراعت است و راه ماشین رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
تجن. [ ت َ ج َ ] ( اِخ ) دهیست جزء دهستان لفمجان در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان که در هفت هزارگزی باختر لاهیجان و در کنار راه فرعی کیسم قرار دارد. جلگه ای معتدل و مرطوب است و 201 تن سکنه دارد. آب آن از نهر کیاجو منشعب از سفیدرود است و محصول آنجا برنج و ابریشم و چای و صیفی و کنف است و شغل اهالی زراعت و حصیربافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ). نام ناحیتی از هفت ناحیت «از این سوی رودیان » است. ( حدود العالم ص 87 ).
تجن. [ ت َ ج ِ ]( اِخ ) دهی از دهستان پسکوه در بخش قاین شهرستان بیرجند است که در سی وپنج هزارگزی باختر قاین قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
تجن. [ ت َ ج َ ] ( اِخ ) ( رود... ) رود تجن از کوه نیزآباد ( در دهستان پشتکوه ، بخش دودانگه ) سرچشمه میگیرد و رودهای مشهوری که به آن می پیوندد عبارتند از: لاجیم رود، رود فریم ، زارمرود، گرمابرود و از جنوب بشمال جریان دارد و در هشت هزارگزی جنوب ساری از کوهستان خارج شده و از خاورشهر گذشته در فرح آباد به دریای خزر میریزد و طول آن در حدود 120 هزار گز است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). رابینو در سفرنامه مازندران و استراباد آرد: از رودخانه تجن عبور کردیم زیرا دو تا از هفده طاق پل بزرگی را که آغامحمدخان قاجار در نیم فرسخی ساری بر تجن ساخته بود بهار سال قبل سیل برده بود. تجن رودخانه زیبایی است ، بستر آن سنگ و ریگ فراوان دارد. این رودخانه از کوههای بین پلور و فولادمحله سرچشمه میگیرد. ابتدا دشت هزارجریب را مشروب ساخته در یک فرسخی شهر وارد جلگه ساری و در 18 میلی ساری در فرح آباد به دریای خزر وارد میشود. روی هم رفته تقریباً 18 فرسخ طول آنست. در کنار پل کنونی آثار پایه های پل قدیمی هست که میگویند شاه عباس ساخته بود. این پل در نزدیکی رودخانه ده آزاد گله واقع است. ( سفرنامه رابینو ترجمه وحید ص 86 ). و رجوع به جغرافیای طبیعی کیهان ص 71 و سفرنامه استرآباد رابینو ترجمه وحید ص 24 و 74 و 76 و 83 و 84 و 164 شود.
تجن . [ ت َ ج َ ] (اِخ ) (رود...) رود تجن از کوه نیزآباد (در دهستان پشتکوه ، بخش دودانگه ) سرچشمه میگیرد و رودهای مشهوری که به آن می پیوندد عبارتند از: لاجیم رود، رود فریم ، زارمرود، گرمابرود و از جنوب بشمال جریان دارد و در هشت هزارگزی جنوب ساری از کوهستان خارج شده و از خاورشهر گذشته در فرح آباد به دریای خزر میریزد و طول آن در حدود 120 هزار گز است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رابینو در سفرنامه ٔ مازندران و استراباد آرد: از رودخانه ٔ تجن عبور کردیم زیرا دو تا از هفده طاق پل بزرگی را که آغامحمدخان قاجار در نیم فرسخی ساری بر تجن ساخته بود بهار سال قبل سیل برده بود. تجن رودخانه ٔ زیبایی است ، بستر آن سنگ و ریگ فراوان دارد. این رودخانه از کوههای بین پلور و فولادمحله سرچشمه میگیرد. ابتدا دشت هزارجریب را مشروب ساخته در یک فرسخی شهر وارد جلگه ٔ ساری و در 18 میلی ساری در فرح آباد به دریای خزر وارد میشود. روی هم رفته تقریباً 18 فرسخ طول آنست . در کنار پل کنونی آثار پایه های پل قدیمی هست که میگویند شاه عباس ساخته بود. این پل در نزدیکی رودخانه ٔ ده آزاد گله واقع است . (سفرنامه ٔ رابینو ترجمه ٔ وحید ص 86). و رجوع به جغرافیای طبیعی کیهان ص 71 و سفرنامه ٔ استرآباد رابینو ترجمه ٔ وحید ص 24 و 74 و 76 و 83 و 84 و 164 شود.
تجن . [ ت َ ج ِ ](اِخ ) دهی از دهستان پسکوه در بخش قاین شهرستان بیرجند است که در سی وپنج هزارگزی باختر قاین قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
دانشنامه عمومی
رود تجن
مرو
ماری (ترکمنستان)
این شهر در ۲۲۳ کیلومتری جنوب خاوری عشق آباد میان شهرهای مرو و دوشک جای گرفته است و جمعیت آن در حدود ۵۲٬۰۰۰ نفر است.
در سال ۱۸۸۳ و در جریان اشغال ترکستان توسط روسیه زیر سلطهٔ امپراتوری روسیه تزاری قرار گرفت. در سال ۱۹۱۶ و هنگام شورش مردم ترکمن بر علیه سلطهٔ روسیه این شهر به عنوان خاستگاه اعتراضها شناخته می شد
این شهر شامل چرمن اهون مسجد و هتل تجن است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۳۸۰ نفر (در ۱۳۲ خانوار) بوده است.
گویش مازنی
نوعی نی میان پر که از آن حصیر بافند
۱گذرگاهی که آب تند در آن جاری باشد ۲در پهلوی تچن tachan به معنی ...
۱نام رودخانه ای در شهرستان ساری که از کوه های البرز سرچشمه ...