کلمه جو
صفحه اصلی

ایرانشهر

فارسی به انگلیسی

inranshahr

فرهنگ فارسی

حسین کاظم زاده ( و . ۱۲۶۲ ه. ش ./ ۱۸۸۳ م . ف. دگرسهایم ۱۳۴٠ ه. ش ./ ۱۹۶۲ م . ) نویسنده و دانشمند ایرانی که چهار دوره مجله ایرانشهر را در سالهای ۱۳۴٠ ه. ق . / ۱۹۲۴ م . - ۱۳٠۵ ه. ش ./ ۱۹۲۶ م . در برلن منتشر کرد و کتب فارسی سودمندی به همت او در آن شهر به طبع رسید و انتشار یافت . اواخر عمر خود را در دگرسهایم ( سویس ) گذرانید و در آن شهر مجله ای آلمانی بنام هماهنگی جهان در باب افکار تئو سوفی - که خود از پیشوایان آن بود منتشر می کرد . از تالیفات اوست : اصول اساسی روانشناسی اصول اساسی فن تربیت راه نو ( ۴ جلد ) رهبر نژاد نو .
حسین کاظم زاده . نویسنده و دانشمند ایرانی که چهار دوره مجله ایرانشهر را در سالهای ۱۳۴٠ هجری قمری در برلن منتشر کرد .

لغت نامه دهخدا

ایرانشهر. [ ش َ ] (اِخ ) نام قدیم نیشابور. (هفت قلزم ). نام اول نیشابور. (برهان ). قال البلاذری : خراسان اربعة ارباع فالربع الاول ایرانشهر وهی نیشابور و قهستان و الطبسان و هراة و بوشنج و بادغیس و طوس اسمها طابران . (معجم البلدان ذیل کلمه ٔ خراسان ). شهر نیشابور. (جهانگیری ). قسمت اول از چهار قسمت خراسان که شامل نیشابور و قهستان و غیره شود.


ایرانشهر. [ ش َ ] (اِخ ) (1262 - 1340 هَ . ش ) حسین کاظم زاده . نویسنده و دانشمند ایرانی که چهاردوره مجله ٔ ایرانشهر را در سالهای 1340 هَ . ق . در برلن منتشر کرد و کتب فارسی سودمندی بهمت او در آن شهر بطبع رسید و انتشار یافت . اواخر عمر خود رادر دگر سهایم (سویس ) گذرانید و در آن شهر مجله ای آلمانی بنام هماهنگی جهان در باب افکار تئوسوفی - که خود از پیشوایان آن بود - منتشر میکرد. از تألیفات اوست : اصول اساسی روانشناسی ، اصول اساسی فن تربیت ، راه نو (4 جلد) و رهبر نژاد نو. (فرهنگ فارسی معین ).


ایرانشهر. [ ش َ] (اِخ ) پهلوی : «ارانشتر» (کشور ایران ). در عهد ساسانیان بکشور ایران اطلاق میشد. (فرهنگ فارسی معین ). کشور ایران . سرزمین ایران : چون ملک ایرانشهر بگرفت [اسکندر] جمله ٔ ابناء ملوک بحضرت او جمع شدند. (نامه ٔ تنسر). اگر یزدان فره ٔ ایرانشهر بیاری ما رسد. (کارنامه ٔ اردشیر بابکان ص 12). فریدون را سه پسر بود سلم و تور و ایرج چون او بمرد مملکت به سه قسم کرد و بدان سه پسر سپرد و آن جای که خود نشستی از زمین عراق و ایرانشهر ایرج را داد و او پسرش کهتر بود. (ترجمه ٔ تاریخ طبری ).
ز ایرانی چگونه شاد شاید بود تورانی
پس از چندین بلا کامد ز ایرانشهر بر توران .

فرخی .


تا باز که افراسیاب بیرون آمده دوازده سال شهر ایران گرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختنها همی کردند تا ایرانشهر یله کرد و برفت . (تاریخ سیستان ). و از پیش هر دو قوم [ یونانیان و مسلمانان ] فضیلت در ایرانشهر بود. (کشف المحجوب ).
قال الاصمعی و کانت العراق تسمی ایرانشهر فعربتها العرب فقالوا العراق . (المعرب جوالیقی ص 231). در مسالک و الممالک آمده که عراق عرب را دل ایرانشهر خوانده اند. (نزهةالقلوب ص 28). و رجوع به ایراه شود.

ایرانشهر. [ ش َ] ( اِخ ) پهلوی : «ارانشتر» ( کشور ایران ). در عهد ساسانیان بکشور ایران اطلاق میشد. ( فرهنگ فارسی معین ). کشور ایران. سرزمین ایران : چون ملک ایرانشهر بگرفت [اسکندر] جمله ابناء ملوک بحضرت او جمع شدند. ( نامه تنسر ). اگر یزدان فره ایرانشهر بیاری ما رسد. ( کارنامه اردشیر بابکان ص 12 ). فریدون را سه پسر بود سلم و تور و ایرج چون او بمرد مملکت به سه قسم کرد و بدان سه پسر سپرد و آن جای که خود نشستی از زمین عراق و ایرانشهر ایرج را داد و او پسرش کهتر بود. ( ترجمه تاریخ طبری ).
ز ایرانی چگونه شاد شاید بود تورانی
پس از چندین بلا کامد ز ایرانشهر بر توران.
فرخی.
تا باز که افراسیاب بیرون آمده دوازده سال شهر ایران گرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختنها همی کردند تا ایرانشهر یله کرد و برفت. ( تاریخ سیستان ). و از پیش هر دو قوم [ یونانیان و مسلمانان ] فضیلت در ایرانشهر بود. ( کشف المحجوب ).
قال الاصمعی و کانت العراق تسمی ایرانشهر فعربتها العرب فقالوا العراق. ( المعرب جوالیقی ص 231 ). در مسالک و الممالک آمده که عراق عرب را دل ایرانشهر خوانده اند. ( نزهةالقلوب ص 28 ). و رجوع به ایراه شود.

ایرانشهر. [ ش َ ] ( اِخ ) نام قدیم نیشابور. ( هفت قلزم ). نام اول نیشابور. ( برهان ). قال البلاذری : خراسان اربعة ارباع فالربع الاول ایرانشهر وهی نیشابور و قهستان و الطبسان و هراة و بوشنج و بادغیس و طوس اسمها طابران. ( معجم البلدان ذیل کلمه خراسان ). شهر نیشابور. ( جهانگیری ). قسمت اول از چهار قسمت خراسان که شامل نیشابور و قهستان و غیره شود.

ایرانشهر. [ ش َ ] ( اِخ ) بمپور. در شهریور 1314 هَ. ش. بموجب تصویبنامه هیئت وزیران نام «بمپور» به ایرانشهر بدل گردید. شهرستان ایرانشهر شامل بخشهای سرباز، راسک و فیروزآباد می باشد و در مرکز بلوچستان واقع است. جمعیت حوزه ایرانشهر 93557 تن و مرکز آن شهر ایرانشهر است که 3618 تن جمعیت دارد. ( فرهنگ فارسی معین ).

ایرانشهر. [ ش َ ] ( اِخ ) ( 1262 - 1340 هَ. ش ) حسین کاظم زاده. نویسنده و دانشمند ایرانی که چهاردوره مجله ایرانشهر را در سالهای 1340 هَ. ق. در برلن منتشر کرد و کتب فارسی سودمندی بهمت او در آن شهر بطبع رسید و انتشار یافت. اواخر عمر خود رادر دگر سهایم ( سویس ) گذرانید و در آن شهر مجله ای آلمانی بنام هماهنگی جهان در باب افکار تئوسوفی - که خود از پیشوایان آن بود - منتشر میکرد. از تألیفات اوست : اصول اساسی روانشناسی ، اصول اساسی فن تربیت ، راه نو ( 4 جلد ) و رهبر نژاد نو. ( فرهنگ فارسی معین ).

ایرانشهر. [ ش َ ] (اِخ ) بمپور. در شهریور 1314 هَ . ش . بموجب تصویبنامه ٔ هیئت وزیران نام «بمپور» به ایرانشهر بدل گردید. شهرستان ایرانشهر شامل بخشهای سرباز، راسک و فیروزآباد می باشد و در مرکز بلوچستان واقع است . جمعیت حوزه ٔ ایرانشهر 93557 تن و مرکز آن شهر ایرانشهر است که 3618 تن جمعیت دارد. (فرهنگ فارسی معین ).


دانشنامه عمومی

ایرانشهر (سیستان و بلوچستان). ایرانشهر یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان ایران است که نام قدیم آن پهره بود. این شهر در مرکز بلوچستان قرار دارد.
بیمارستان خاتم الانبیا (ص)
بیمارستان ایران
جمله ی خوش آمد به زبان بلوچی:
شهرستان ایرانشهر با مساحتی بالغ بر ۳۰۲۰۰ کیلومتر مربع و با ارتفاع متوسط۵۹۱ متر از سطح دریا در فاصله ۳۴۵ کیلومتری مرکز استان سیستان و بلوچستان واقع و ۱۵ درصد وسعت استان را به خود اختصاص داده است؛ و ازشهرهای ایران که دارای فرمانداری ویژه می باشد. مکانهای تاریخی و دیدنی ایرانشهر، می توان قلعه ناصریه که در مرکز شهر قرار دارد. قلعه بمپور که در بخش بمپور ۲۰کیلومتری غرب شهر قرارگرفته، اب گرم بزمان، مجتمع تفریحی بوستان و مجتمع نخلستان ومکانهای دیگری نام برد؛ که می توان دیدن کرد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۱۱۳٬۷۵۰ نفر (۲۷٬۲۴۸ خانوار) بوده است.
ایرانشهر (کتاب). ایرانشهر کتابی دائرةالمعارف گونه که به برخی از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران پرداخته است. تألیف ایرانشهر در ۱۳۳۴ شمسی/ ۱۹۵۵ میلادی در شصت و دومین کمیسیون ملی یونسکو به تصویب رسید. پس از اعلام همکاری وزارت خانه های فرهنگ و امور خارجه، دانشگاه تهران و سازمان برنامه، طرح اجرای آن آغاز شد. بعدها دامنهٔ مندرجات این مجموعه توسعه یافت و افزون بر تاریخ سیاسی و فرهنگی، مطالبی نیز دربارهٔ ایران قدیم و جدید در آن فراهم آمد.
فریدون اردلان، علی اکبر مشیرسلیمی، ذبیح الله صفا و موسی عمید در هیئت تحریریهٔ آن عضویت داشتند و از ۱۳۳۸ شمسی/۱۹۵۹ میلادی، به جمع آوری مطالب و تألیف مقالات پرداختند. همچنین جمعی از دانشمندان و صاحب نظران ایرانی و غیرایرانی به همکاری دعوت شدند. در میان نویسندگان ایرانشهر نامهایی چون سیدحسن تقی زاده، علی اصغر حکمت، علی اکبر شهابی، جواد مشکور، سیدحسین نصر، سعید نفیسی، دیوید فلاتری، آنده گدار و لارنس لاکهارت به چشم می خورد.
نویسندگان ایرانشهر، تألیف کتابی جامع را در نظر داشتند که تاریخ ایران را از کهن ترین روزگار تا زمان حاضر بررسی کند و با رعایت اختصار به جنبه های علمی، هنری و حوادث سیاسی و اجتماعی آن بپردازد.
ایرانشهر در دو مجلد و چهار باب (=کتاب) تدوین شده است که در آن از جغرافیای طبیعی و انسانی، تاریخ سیاسی و فرهنگی، سازمان های اداری و اجتماعی و اقتصاد و عمران سخن به میان آمده است. تألیف و طبع این اثر بیش از ۵ سال طول کشید. مجلد اول آن در ۱۳۴۲ و مجلد دوم در ۱۳۴۳ شمسی در تهران به چاپ رسید.

ایرانشهر به موارد زیر اشاره دارد:
ایرانشهر (شهر) شهری است در استان سیستان و بلوچستان
شهرستان ایرانشهر، استان سیستان و بلوچستان

ایران شهر (ساسانیان). ساسانیان
نام های ایران
ایران ویج
واژهٔ پارسیگِ ērān (ایران) به معنیِ «آریاییان» است، و ērānšahr (ایرانشهر) نامِ شاهنشاهیِ ایران بود به روزگارِ ساسانیان. شاپور، در سنگ نبشتهٔ سه زبانه اش در کعبه ی زردشت، خویش را «فرمانروای ایرانشهر» شناساند.
آنچه از بررسی مدارک تاریخی و باستانشناسی ایران به دست می آید، این است که عنوان پادشاهان ساسانی و نام کشور و قلمرو فرمانروایی ایشان با القاب و نام های پیش از ایشان تفاوت دارد. واژه ایران، آریان و آریانوس در کتیبه های ساسانی و القاب و نام های اشخاصی مانند ایراندخت، ایران گشسب، ایران خرد و نام سمتهای اداری مانند ایران سپهبَد، برای اولین بار در زمان ساسانیان دیده می شود. کاربرد گسترده نام ایران در القاب مختلف اداری حکومت جدید و تشکیلات آن از همان ابتدای بنیان گذاری سلسله ساسانی پدیده ای ویژه است. در کتیبه های شاهان ساسانی پس از عنوان، ایران و انیران (یعنی ایران و غیرایران) دیده می شود. این واژه ها در برابر واژه های آریایی و غیرآریایی است، که در متون هخامنشی به چشم می خورد.
نخستین مردمان ایرانی، کسانی بودند که به زبان های ایرانی باستان (اوستایی، مادی، پارسی، سکایی، پارتی، سُغدی و زبان های گروه های کوچک دیگر) سخن می گفتند و گروه گروه، به فلات ایران سرازیر شدند. ابتدا به آسیای مرکزی و ترکمنستان امروزی و بعد به خود فلات. سه گروه از آنها، یعنی ماد و پارت و پارس، در دوران باستان، حکومت شاهنشاهی برپا کردند.

پیشنهاد کاربران

ایرانشهر یا کشور آریایی ها، عنوانی است که ایرانیان در دوره ساسانی به سرزمین خود داده بودند. ردپای این مفهوم جغرافیایی را می توان در کتیبه های شاپور اول ( در کعبه زردشت ) و کرتیر ( در نقش رستم ) دنبال کرد. در این دو کتیبه اسامی ایالات و شهرهای اصلی ایران عصر ساسانی ذکر کرده است و می توان با توجه به آن، قلمرو سنتی شاهنشاهی ساسانی را بازسازی کرد. افزون بر این سنگ نوشته ها، منبع دیگری موجود است که تصویری مشابه از ایالات، مراکز آنها و شهرهای اصلی قلمرو ساسانیان به دست دهد. این اثر منحصر به فرد و ارزشمند متنی کوتاه به زبان پهلوی با نام شهرستانهای ایرانشهر است و در اواخر عصر باستان گردآوری شده است. در اوایل دوره اسلامی مطالب اندکی به متن اصلی اضافه گردیده و در واقع آخرین بازنویسی آن در دوره خلافت عباسی ( سده هشتم میلادی ) صورت گرفته است.
شهرستانهای ایرانشهر تقسیمات مختلف نواحی قلمرو ساسانی را بر می شمرد و فهرستی طولانی از مکان های جغرافیایی و اسامی شهرها ارائه می دهد. از این جهت برای بررسی جغرافیای اداری ساسانیان منبعی سودمند به شمار می رود. همچنین نویسنده ناشناس متن به شخصیت های افسانه ای و تاریخی که بنا کننده شهرهای مختلف بوده اند می پردازد و اسامی پادشاهان ساسانی که شهری از خود به یادگار گذاشته اند را ذکر می کند.
سرزمین ایرانِ عصر ساسانی در این متن به چهار جهت جغرافیایی یا چهار ناحیه ( کوست ) شرق ( خراسان ) ، غرب ( خوربران ) ، شمال ( اپاختر یا کپکوه ) و جنوب ( نیمروز ) تقسیم شده که هر یک به ترتیب بیست و شش، نه، سیزده و نوزده شهرستان را شامل می شوند.
شباهت های موجود میان متن شهرستانهای ایرانشهر با اثر موسی خورنی1، مورخ ارمنی معاصر با ساسانیان، با عنوان جغرافیای موسی خورنی، این نکته را به ذهن می رساند که متن رساله پهلوی، یکی از منابع مورد استفاده وی بوده است. خورنی در تالیف کتاب خود افزون بر متن شهرستانهای ایرانشهر از کتاب جغرافیای بطلمیوس نیز سود می برده است. در واقع او سرزمین های ذکر شده در متن پهلوی را با نوشته بطلمیوس مقایسه کرده و توضیحی نیز بر آن افزوده است.
در اواخر سده نوزدهم یوزف مارکوارت ( ١٩٣٠ - ١٨٦٤ م ) ، دانشمند و ایران شناس آلمانی بر آن شد تا کتاب ارزشمند موسی خورنی را همراه با توضیحات و تفاسیر منتشر نماید. تغیر نام یافتن بسیاری از شهرستان ها و مناطق تاریخی و یا از بین رفتن کامل آن ها در طول تاریخ، شرح و تفسیر مارکوارت بر این اثر جغرافیایی را ضروری می کرد. مارکوارت به دلیل شباهت های متعددی که رساله شهرستانهای ایرانشهر با جغرافیای موسی خورنی داشت، تصمیم گرفت تا بر هر یک به طور مستقل شرح و تفسیری بنویسد. وی اصطلاح باستانی ایرانشهر، برگرفته از متن پهلوی شهرستانهای ایرانشهر را برای عنوان کتاب خود برگزید.
تسلط مارکوارت به زبان های ایرانی، ارمنی، یونانی، سریانی و تفسیر عالمانه وی بر متن شهرستانهای ایرانشهر و جغرافیای موسی خورنی باعث شده تا کتاب ایرانشهر وی اثری مرجع برای پژوهشگران بعدی محسوب شود. در ایران اثر مارکوارت به فاصله ده سال به صورت دو کتاب مجزا با عناوین ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی2 و ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس توسط دکتر مریم میراحمدی به فارسی ترجمه شد. مطالب کتاب ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس هشت ناحیه ماد، الیمایی ( الی مائیس = خوزستان ) ، پارس، اریک ( شرق ماد ) ، دریای هیرکان، اسکیت ها، بین النهرین و بابل را شامل می شود. مارکوارت با توجه به منابع و متون ِ کهن و معاصر با موسی خورنی، برای هر یک از نواحی هشت گانه مطالب و توضیحاتی را ذکر می کند. از جمله منابعی که مارکوارت از آنها سود برده می توان به سفرنامه هوآن - چوانگ ( گزارشی درباره مغرب زمین ) ، نوشته های جغرافی دانان و نویسندگان جهان همچون استرابو و آثار برخی از جغرافی دانان و مورخان عصر اسلامی همچون ابن خردادبه، استخری، مقدسی، ابن رسته و یعقوبی اشاره کرد. هر چند برخی از همعصران مارکوارت به شیوه مقایسه ای وی ایراد گرفته و سبک او را مورد نقد قرار می دادند اما با این وجود مارکوارت در تمامی آثارش این شیوه را دنبال کرد و همیشه به آن پایبند ماند.
مارکوارت برای کامل کردن نوشته خود، ملحقاتی به متن اصلی افزوده که مطالبی چون مرزبانان ارمنستان، حدود تاریخی کرمان، تخارستان ( طخارستان ) ، سرزمین کابل و کابلشاه، قندهار و نواحی جیحون را در بر می گیرد. از این میان مبحث مربوط به تخارستان، مفصل تر از سایر موارد است.
از ویژگی های کتاب ایرانشهر می توان به مشخص کردن استان های کلیسایی، شهرهای اسقف نشین، مقر مطران های مسیحی ( نسطوری ) و همچنین خط سیر نفوذ و ورود مسیحان در ایران عصر ساسانی اشاره کرد. مارکوارت در ضمن مقایسه متون و منابع متعدد، برخی مواقع به نکات جالبی بر می خورد. برای نمونه وی در می یابد که میان فهرست شهرهای خراسان با گزارش جهانگرد چینی، هوان - چوآنگ ( ٦٤٤ - ٦٢٩ م ) و همچنین فهرست مالیاتی عبدالله بن طاهر از سال ٢١١ و ٢١٢ ارتباط شگفت انگیزی وجود دارد.
اساس پژوهش مارکوارت در تالیف ایرانشهر دو نسخه از متن اصلی کتاب موسی خورنی مشهور به نسخه کامل و نسخه خلاصه شده بوده که پیش از این توسط آرسن سوکری ویرایش شده اند. 3 مترجم محترم کتاب حاضر، در پیشگفتار کتاب ایرانشهر در جغرافیای بطلمیوس به ناپدید شدن اصل پهلوی رساله شهرستانهای ایرانشهر اشاره می کند و تنها منبعی که این رساله در آن باقی مانده را همان اثر موسی خورنی به زبان ارمنی می داند. این در حالی است که ایشان در پیشگفتار کتاب ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی آشکارا به ترجمه های متعدد فارسی این رساله اشاره دارد. چنان که می دانیم اکثر این ترجمه ها از متن اصل ( پهلوی ) رساله صورت گرفته است. 4 برای مثال ترجمه هایی که توسط سعید عریان یا تورج دریایی5 از متن شهرستانهای ایرانشهر به چاپ رسیده، اصل متن پهلوی را نیز ضمیمه خود دارند.
حسین کیان راد
پانویسها:
1 - از دیگر آثار وی می توان به تا . . .


کلمات دیگر: