کتابی است بپارسی شامل دوقسمت متمایز بدو سبک مختلف از دو دوره که بتوسط دوتن نوشته شده . قسمت اول تا حوادث سالهای۴۴۵ - ۴۴۴ه. ق . ( اوایل عهد تسلط سلجوقیان ) راشامل است. درین قسمات بعضی از مواد ماخوذ است از کتب قدیمتری مانند نثر ابوالمویدبلخی ومابقی - یعنی بخش اعظم-انشای مولف نامعلوم آنست . روش آن بسیار ساده و طبیعی و فصیح است .قسمت دوم دنباله تاریخ سیستان را تا حوادث سال ۷۲۵ ه. ق . شامل است و دراوایل قرن هشتم تالیف شده.
تاریخ سیستان
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
تاریخ سیستان از کتاب های کهن به زبان فارسی است که چندین تن (احتمالاً دو نفر) در طی سده های پنجم تا هشتم قمری آن را به نگارش درآورده اند. این کتاب جدا از ارزش تاریخی، از نظر زبان و ادبیات فارسی اهمیت بسیار زیادی دارد. از این کتاب تنها یک نسخهٔ خطی به دست آمده است که متعلق است به قبل از سال ۸۶۴ هجری قمری که خودش از روی نسخهٔ قدیمی تری نوشته شده است.
اطلاعاتی پیرامون آغاز شعر فارسی و نخستین شاعران پارسی گوی (که در دربار یعقوب لیث پدید آمدند)
نقل سرود آتشکدهٔ کرکوی که شاید یکی از قدیمی ترین سروده ها به زبان پارسی یا گویشی بسیار نزدیک به آن باشد.
دو مورد اشاره به کتاب بندهشن (البته به صورت تحریف شدهٔ ابن دهشتی) که از اهم آثار به جامانده به زبان پهلوی است و تا آنجا که می دانیم این تنها کتاب قدیمی فارسی است که چنین اشارتی کرده است.
از این کتاب تنها یک نسخهٔ خطی به دست آمده است که تاریخ نوشتن نسخه، متعلق به سال ۸۳۹ خورشیدی (۸۶۴ قمری) و تاریخ تألیف آن سال ۷۰۴ خ. (۷۲۵ ق) است. این کتاب تألیف یک نفر نیست، بلکه دو یا سه نفر یکی پس از دیگری آن را به نگارش درآورده اند.
در صورت کنونی، کتاب در دو بخش مجزا با سبک های متمایز نوشته شده است. بخش اول که کتاب بخش اعظم آن نیز هست سبکی بسیار کهن دارد و به احتمال متعلق به قرن پنجم هجری قمری است. قسمت دوم کتاب در قرن هشتم نوشته شده است و کسی شرح حوادث بعد را به طور خیلی خلاصه ضمیمهٔ کتاب کرده است. بخش اول کتاب بیش از ده برابر بخش دوم است.
در این کتاب اطلاعات ارزشمند تاریخی ای وجود دارد که در کتاب های دیگر یافت نشده است، از جمله:
اطلاعاتی پیرامون آغاز شعر فارسی و نخستین شاعران پارسی گوی (که در دربار یعقوب لیث پدید آمدند)
نقل سرود آتشکدهٔ کرکوی که شاید یکی از قدیمی ترین سروده ها به زبان پارسی یا گویشی بسیار نزدیک به آن باشد.
دو مورد اشاره به کتاب بندهشن (البته به صورت تحریف شدهٔ ابن دهشتی) که از اهم آثار به جامانده به زبان پهلوی است و تا آنجا که می دانیم این تنها کتاب قدیمی فارسی است که چنین اشارتی کرده است.
از این کتاب تنها یک نسخهٔ خطی به دست آمده است که تاریخ نوشتن نسخه، متعلق به سال ۸۳۹ خورشیدی (۸۶۴ قمری) و تاریخ تألیف آن سال ۷۰۴ خ. (۷۲۵ ق) است. این کتاب تألیف یک نفر نیست، بلکه دو یا سه نفر یکی پس از دیگری آن را به نگارش درآورده اند.
در صورت کنونی، کتاب در دو بخش مجزا با سبک های متمایز نوشته شده است. بخش اول که کتاب بخش اعظم آن نیز هست سبکی بسیار کهن دارد و به احتمال متعلق به قرن پنجم هجری قمری است. قسمت دوم کتاب در قرن هشتم نوشته شده است و کسی شرح حوادث بعد را به طور خیلی خلاصه ضمیمهٔ کتاب کرده است. بخش اول کتاب بیش از ده برابر بخش دوم است.
در این کتاب اطلاعات ارزشمند تاریخی ای وجود دارد که در کتاب های دیگر یافت نشده است، از جمله:
wiki: کلیفورد ادموند باسورث به انگلیسی نوشته است و حسن انوشه به فارسی برگردانیده است.
wiki: تاریخ سیستان (کتاب)
دانشنامه آزاد فارسی
کتابی به فارسی در تاریخ سیستان از مؤلفانی ناشناس در دو بخش. تاریخ تألیف بخش اول حدود سال های ۴۴۵ و بخش دوم ۷۲۵ق است. به نظر می رسد بخش هایی از کتاب ترجمه از منبع یا منابعی از زبان عربی بوده و مطالبی نیز بدان افزوده شده باشد. این کتاب هم از نظر نثر و هم از نظر مطالب تاریخی از متون مهم تاریخ و ادبیات ایران به شمار می رود و در سادگی و کوتاهی جمله ها بی مانند است و کلمات و عبارات عربی به نسبت دیگر متون ، کمتر در آن دیده می شود. مؤلف افزون بر آثار عربی ، به نوشته های پهلوی نیز دسترسی داشته و تنها اثری است که بُنْدِهِش را در شمار منابع خود یاد کرده است . کتاب شامل مطالبی دربارۀ سیستان پیش از اسلام ، روستاهای آن، شگفتی ها و نام های این سرزمین ، فتح آن جا به دست مسلمانان و خراج سیستان ، همچنین حضور و عملکرد خوارج ، صفاریان ، غزنویان ، سلجوقیان ، خوارزمشاهیان و مغولان در سیستان است . این اثر به تصحیح ملک الشعرای بهار به چاپ رسید (۱۳۱۴ش).
wikijoo: تاریخ_سیستان
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تاریخ سیستان، کتابی به فارسی ، در باره رویداد های سیستان است.
تاریخ دقیق تألیف این کتاب معلوم نیست.
به نوشته ملک الشعرای بهار ، مصحح تاریخ سیستان، این کتاب حدوداً بین سال های ۴۴۵ تا ۷۲۵ تألیف شده است.
مولف
مؤلف آن نیز شناخته شده نیست.
بهار تاریخ سیستان را، به اعتبار شیوه تحریر آن و ذکر کردن مطالب تاریخی تا سال ۴۴۸ و ایجاد شدن هفده سال وقفه در نقل رویداد های تاریخی، به دو قسمت تقسیم کرده و مولانا شمس الدین محمد موالی را مؤلف قسمت نخست و محمودبن یوسف اصفهانی را مؤلف قسمت دوم دانسته است.
مطالب
قسمت اول کتاب ــ که یک سوم حجم کتاب را دربرمی گیرد ــ در زمان ابوالفضل نصربن احمد (متوفی ۴۶۵) ملقب به تاج الدین، امیر سیستان، تألیف شده و در آن رویداد های سیستان از تاریخ تشکیل آن تا ۴۴۸ آمده است.
قسمت دوم، ادامه وقایع از ۴۶۵ تا ۷۲۵ است.
← عناوین
...
تاریخ دقیق تألیف این کتاب معلوم نیست.
به نوشته ملک الشعرای بهار ، مصحح تاریخ سیستان، این کتاب حدوداً بین سال های ۴۴۵ تا ۷۲۵ تألیف شده است.
مولف
مؤلف آن نیز شناخته شده نیست.
بهار تاریخ سیستان را، به اعتبار شیوه تحریر آن و ذکر کردن مطالب تاریخی تا سال ۴۴۸ و ایجاد شدن هفده سال وقفه در نقل رویداد های تاریخی، به دو قسمت تقسیم کرده و مولانا شمس الدین محمد موالی را مؤلف قسمت نخست و محمودبن یوسف اصفهانی را مؤلف قسمت دوم دانسته است.
مطالب
قسمت اول کتاب ــ که یک سوم حجم کتاب را دربرمی گیرد ــ در زمان ابوالفضل نصربن احمد (متوفی ۴۶۵) ملقب به تاج الدین، امیر سیستان، تألیف شده و در آن رویداد های سیستان از تاریخ تشکیل آن تا ۴۴۸ آمده است.
قسمت دوم، ادامه وقایع از ۴۶۵ تا ۷۲۵ است.
← عناوین
...
wikifeqh: محمود بن یوسف اصفهانی بار دیگر آن تاریخ را از 465 تا سال 725 هجری بطریق اختصار بیان کرده است.تاریخ سیستان، تصحیح ملک الشعراء بهار، انتشارات پدیده «خاور»، چاپ دوم، آبان ماه 1366، مقدم-و
در تدوین کتاب از مآخذ قدیمی و حتی مآخذ پهلوی استفاده شده است. مثلا در موارد جغرافیائی از کتاب «عجائب البلدان» یا «عجائب البر و البحر» تألیف ابوالمؤید بلخی (اوایل قرن چهارم هجری) استفاده شده است. در مورد شیوه تحریر کتاب می توان گفت که طرز و شیوه تحریر آن به سبک کتب قدیمی فارسی نظیر «تاریخ بلعمی»، «تاریخ بیهقی» و «تاریخ گردیزی» شباهت دارد و حتی ترکیبات و لغات و اصطلاحاتی که در آن بکار رفته است، قدمت آن را به پیش از این کتب می رساند. مؤلف یا مؤلفان کتاب در شیوه نگارش سادگی و ایجاز را بکار برده اند و از استعمال مترادفات دوری گزیده اند. جملات کوتاه آورده شده و کلمات عربی نیز در آن بسیار کم بکار گرفته شده است. جز اسامی خاص یا تواریخ یا اشعار و یا کلماتی که در زبان مردم آن دوره داخل بوده، بیشتر کلمات به زبان فارسی است. بنابراین سعی نویسنده یا نویسندگان این بوده تا چنان بنویسند که عموم مردم بتوانند آن را بخوانند. به عقیده مصحح محترم، اصل کتاب به فارسی نوشته شده و برخی مطالب نیز از کتب عربی ترجمه شده است ولی مرحوم سعید نفیسی عقیده داشت که اصل کتاب به عربی بوده و در اوایل قرن پنجم هجری آن را به فارسی ترجمه کرده اند و سپس در نیمۀ دوم قرن هفتم مؤلف دیگری حوادث سیستان را به اختصار از اوایل قرن پنجم تا زمان خود بر آن افزوده است و آن را به نام ملک نصیر الدین پادشاه سیستان و پسران او رکن الدین محمود و نصرة الدین در میان سال های 675 تا 695 تکمیل کرده است.نفیسی، سعید، «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی»، انتشارات فروغی، 1363، ج 1، ص 7-156
از ویژگی های کتاب آنست که نام شهرها و قصباتی را آورده است که گویا در قرون بعدی در اثر تهاجم بیگانگان به کلی ویران شده و دیگر از نام آنها در کتب تاریخی و جغرافیائی دوره های بعد اثری نیست. مؤلف کتاب همچنین در نوشتن وقایع تاریخی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی نیز تا حدودی توجه داشته است چنانکه در باب مالیات و جمع و خرج سیستان و از وضعیت ملک نیمروز و استحکام و عظمت شهر زرنگ مطالب مفیدی ارائه داده است. از مزایای ویژه تاریخی این کتاب آنکه، همانگونه که مؤلف ناشناس آن ذکر کرده است از کتاب «بند هشن» یا به روایت مؤلف «ابن دهشتی» که تا آن زمان بر سایر مورخان ناشناخته بود و از کتب مهم دوران ساسانی است، استفاده کرده است.تاریخ سیستان، ص 17-16
همچنین «تاریخ سیستان» تنها کتابی است که از زرتشتیان بنام مزدیسنان یاد کرده است. مصحح کتاب با استفاده از کتب دیگر پهلوی سیستان را مرکز عمده دین مزدیسنی میداند که این قضیه مؤید مطالبی است که در شاهنامه نیز آورده شده است و این ناحیه جائی است که اغلب ماجراهای تاریخ اسطوره ای ایران در آن اتفاق افتاده است. البته علاقه به ملیت ایران در منطقه سیستان در دوران خلفاء نیز وجود داشت. علاوه بر این می دانیم که سیستان از نقاطی است که در آیین زرتشت از آن با تقدیس یاد می کنند و معتقد هستند که سوشیانس در پایان دنیا از آنجا ظهور می کند.
به همین سبب روایات ملی ایران در آن سامان بیش از سایر نواحی محفوظ مانده بود که برخی از آنها در «تاریخ سیستان» آمده است. از جمله این داستان ها قصه ای از «کتاب گرشاسب» نوشته ابوالمؤید بلخی است که از قدیمترین قطعات منثوریست که از قرن چهارم هجری به جا مانده است و در این کتاب آورده شده است.همان، ص 37-35
از نکات دیگر کتاب این است که شرح نخستین شاعر پارسی گویی را نقل کرده و ظاهرا این شرح مفصلترین و قدیمیترین اشاره ایست که راجع به آغاز شعر و ادب پارسی در کتب تاریخ آمده است. این شعر را که محمد بن وصیف در مدح یعقوب لیث صفاری پس از فتح هرات به سال 253 هجری سروده، «پارسی» نامیده است و از شاعران پارسی گوی دیگری مثل بسام کورد و محمد بن محلد یا مخلد نام می برد.همان، ص 212-209. همچنین ن. ک به فرای، ریچارد. ن. «عصر زرین فرهنگ ایران»، ترجمه مسعود رجب نیا، انتشارات سروش، 1363. ص 191-190 اگر چه برخی در این مورد با شک و تردید نگریسته اند و به گفته های نظامی عروضی در «چهار مقاله» و عوفی در «لباب الالباب» در مورد حنظله بادغیسی استناد کرده اند ولی با کمی دقت در محتوای «تاریخ سیستان» که تنها تاریخ محلی است و مؤلف تنها اخبار ولایت خود را در آن درج کرده، می توان به این نتیجه رسید که هر دو شاعر فوق در یک دوره زمانی در مناطق خود شعر سروده اند و در همان ایام هنوز آوازه شهرتشان از مرزهای ولایتشان فراتر نرفته بوده است. در هر حال «تاریخ سیستان» از نمونه های زیبای دوران آغازین نظم و نثر دری است و می رساند که این زبان لهجه خاص و زبان ادبی مردم خراسان و ماوراء النهر و زابلستان بوده است.
در تدوین کتاب از مآخذ قدیمی و حتی مآخذ پهلوی استفاده شده است. مثلا در موارد جغرافیائی از کتاب «عجائب البلدان» یا «عجائب البر و البحر» تألیف ابوالمؤید بلخی (اوایل قرن چهارم هجری) استفاده شده است. در مورد شیوه تحریر کتاب می توان گفت که طرز و شیوه تحریر آن به سبک کتب قدیمی فارسی نظیر «تاریخ بلعمی»، «تاریخ بیهقی» و «تاریخ گردیزی» شباهت دارد و حتی ترکیبات و لغات و اصطلاحاتی که در آن بکار رفته است، قدمت آن را به پیش از این کتب می رساند. مؤلف یا مؤلفان کتاب در شیوه نگارش سادگی و ایجاز را بکار برده اند و از استعمال مترادفات دوری گزیده اند. جملات کوتاه آورده شده و کلمات عربی نیز در آن بسیار کم بکار گرفته شده است. جز اسامی خاص یا تواریخ یا اشعار و یا کلماتی که در زبان مردم آن دوره داخل بوده، بیشتر کلمات به زبان فارسی است. بنابراین سعی نویسنده یا نویسندگان این بوده تا چنان بنویسند که عموم مردم بتوانند آن را بخوانند. به عقیده مصحح محترم، اصل کتاب به فارسی نوشته شده و برخی مطالب نیز از کتب عربی ترجمه شده است ولی مرحوم سعید نفیسی عقیده داشت که اصل کتاب به عربی بوده و در اوایل قرن پنجم هجری آن را به فارسی ترجمه کرده اند و سپس در نیمۀ دوم قرن هفتم مؤلف دیگری حوادث سیستان را به اختصار از اوایل قرن پنجم تا زمان خود بر آن افزوده است و آن را به نام ملک نصیر الدین پادشاه سیستان و پسران او رکن الدین محمود و نصرة الدین در میان سال های 675 تا 695 تکمیل کرده است.نفیسی، سعید، «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی»، انتشارات فروغی، 1363، ج 1، ص 7-156
از ویژگی های کتاب آنست که نام شهرها و قصباتی را آورده است که گویا در قرون بعدی در اثر تهاجم بیگانگان به کلی ویران شده و دیگر از نام آنها در کتب تاریخی و جغرافیائی دوره های بعد اثری نیست. مؤلف کتاب همچنین در نوشتن وقایع تاریخی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی نیز تا حدودی توجه داشته است چنانکه در باب مالیات و جمع و خرج سیستان و از وضعیت ملک نیمروز و استحکام و عظمت شهر زرنگ مطالب مفیدی ارائه داده است. از مزایای ویژه تاریخی این کتاب آنکه، همانگونه که مؤلف ناشناس آن ذکر کرده است از کتاب «بند هشن» یا به روایت مؤلف «ابن دهشتی» که تا آن زمان بر سایر مورخان ناشناخته بود و از کتب مهم دوران ساسانی است، استفاده کرده است.تاریخ سیستان، ص 17-16
همچنین «تاریخ سیستان» تنها کتابی است که از زرتشتیان بنام مزدیسنان یاد کرده است. مصحح کتاب با استفاده از کتب دیگر پهلوی سیستان را مرکز عمده دین مزدیسنی میداند که این قضیه مؤید مطالبی است که در شاهنامه نیز آورده شده است و این ناحیه جائی است که اغلب ماجراهای تاریخ اسطوره ای ایران در آن اتفاق افتاده است. البته علاقه به ملیت ایران در منطقه سیستان در دوران خلفاء نیز وجود داشت. علاوه بر این می دانیم که سیستان از نقاطی است که در آیین زرتشت از آن با تقدیس یاد می کنند و معتقد هستند که سوشیانس در پایان دنیا از آنجا ظهور می کند.
به همین سبب روایات ملی ایران در آن سامان بیش از سایر نواحی محفوظ مانده بود که برخی از آنها در «تاریخ سیستان» آمده است. از جمله این داستان ها قصه ای از «کتاب گرشاسب» نوشته ابوالمؤید بلخی است که از قدیمترین قطعات منثوریست که از قرن چهارم هجری به جا مانده است و در این کتاب آورده شده است.همان، ص 37-35
از نکات دیگر کتاب این است که شرح نخستین شاعر پارسی گویی را نقل کرده و ظاهرا این شرح مفصلترین و قدیمیترین اشاره ایست که راجع به آغاز شعر و ادب پارسی در کتب تاریخ آمده است. این شعر را که محمد بن وصیف در مدح یعقوب لیث صفاری پس از فتح هرات به سال 253 هجری سروده، «پارسی» نامیده است و از شاعران پارسی گوی دیگری مثل بسام کورد و محمد بن محلد یا مخلد نام می برد.همان، ص 212-209. همچنین ن. ک به فرای، ریچارد. ن. «عصر زرین فرهنگ ایران»، ترجمه مسعود رجب نیا، انتشارات سروش، 1363. ص 191-190 اگر چه برخی در این مورد با شک و تردید نگریسته اند و به گفته های نظامی عروضی در «چهار مقاله» و عوفی در «لباب الالباب» در مورد حنظله بادغیسی استناد کرده اند ولی با کمی دقت در محتوای «تاریخ سیستان» که تنها تاریخ محلی است و مؤلف تنها اخبار ولایت خود را در آن درج کرده، می توان به این نتیجه رسید که هر دو شاعر فوق در یک دوره زمانی در مناطق خود شعر سروده اند و در همان ایام هنوز آوازه شهرتشان از مرزهای ولایتشان فراتر نرفته بوده است. در هر حال «تاریخ سیستان» از نمونه های زیبای دوران آغازین نظم و نثر دری است و می رساند که این زبان لهجه خاص و زبان ادبی مردم خراسان و ماوراء النهر و زابلستان بوده است.
wikinoor: سده های پنجم تا هفتم نگارش یافته است. در « احیاء الملوک » آمده است که این اثر از عربی به فارسی ترجمه شده ولی صحت و سقم آن هنوز برای اهل تحقیق نامعلوم است. کتاب مذکور به خاطر اطلاعات تاریخی بسیاری که دارد، دارای اهمیت است.
برخی از مطالب این کتاب تاریخی، برای اولین بار عنوان شده و در کتاب دیگری از آنها ذکری به میان نیامده است از قبیل: داستان ایران بن رستم مرزبان و قصه او با ربیع بن زیاد- امیر عرب- و روایتی در شعر فارسی یزید بن مفرخ شاعر، و همین امر بر ارزش تاریخی این اثر افزوده است.
← حکایت دیر راهب
پژوهشی در مقتل های فارسی، برگرفته از مقاله «تاریخ سیستان».
...
برخی از مطالب این کتاب تاریخی، برای اولین بار عنوان شده و در کتاب دیگری از آنها ذکری به میان نیامده است از قبیل: داستان ایران بن رستم مرزبان و قصه او با ربیع بن زیاد- امیر عرب- و روایتی در شعر فارسی یزید بن مفرخ شاعر، و همین امر بر ارزش تاریخی این اثر افزوده است.
← حکایت دیر راهب
پژوهشی در مقتل های فارسی، برگرفته از مقاله «تاریخ سیستان».
...
wikifeqh: تاریخ_سیستان_(کتاب)
کلمات دیگر: