کلمه جو
صفحه اصلی

غزنویان

فرهنگ فارسی

سلسله ای که در ایران شرقی پس از سامانیان سلطنت کردند .دوره سلطنت این خاندان را بدو قسمت باید تقسیم کرد : الف - دوره اول در دوره پادشاهی عبدالملک سامانی غلامی ترک بنام [ الپتگین ] بامارت طخارستان رسید و سپس در غزنین بحکومت پرداخت . پس از مرگ او پسرش اسحاق و بعد از او غلامش بلکاتگین بحکومت رسیدند ولی موسس واقعی این خاندان سبکتگین غلام و داماد الپتگین است . وی در شهر غزنین حکومت و سلسله ای ایجاد کرد که بمناسبت پایتخت سلسله در این شهر بغزنویان شهرت یافته. جانشین او محمود که مردی دلیر و شجاع بود قلمرو خود را از مشرق و جنوب آورد . وی برامرای صفاری سامانی آل زیار و آل بویه غلبه کرد و چند بار بهند لشکر کشید و غنایم بسیار بپایتخت خویش آورد . پس از محمود محمد شاه شدو پس از اندک مدتی مسعود بسلطنت رسید . وی اگر چه دلیر بود اما شرابخوارگی و عیاشی و سوئ تدبیر سلطنت او را از میان برد و مایه غلبه سلجوقیان برایران شد . دوره اول حکومت غزنویان با شکست مسعود از سلاجثه درنزدیک حصار دندانقان مرو ( ۴۳۱ ه ق . ) و قتل او بدست غلامانش بهنگام فرار از غزنین ( ۴۳۲ ه ق . ) بپایان میرسد . ب . دوره دوم پس از آخرین شکست سپاهیان غزنوی بسال ۴۳۱ سلطان مسعود بسرعت بجانب غزنین عقب نشست و بعد از این شکست خراسان و خوارزم و گرگان وری و اصفهان از چنگ غزنویان بیرون رفت . وی بسوی هندوستان پیش رفت ولی چون بنزدیک رباط ماریکله رسید غلامان و لشکریانش بر خزاین سلطان زدند و آنرا غارت کردند و امیر محمد را که همراه سلطان آورده بودند بامارت برداشتند و مسعود را اسیر کردند و بقلعه مسهود بغزنین تاخت و با محمد و لشکریان عاصی جنگید و همه مخالفان پدر را از میان برد . بدین گونه دوره دوم حکومت غزنویان آغاز شد و از سال ۴۳۲ تا ۵۸۲ یا ۵۸۳ یعنی ۱۵٠ سال ادامه یافت . در این دوره از مودود تا تاج الدوله خسرو ملک سیزده پادشاه بر جای محمود غزنوی تکیه زدند . از دوره سلطنت مودود تا عهد پادشاهی ابراهیم بن مسعود مدتی میان سلجوقیان و غزنویان جنگ و ستیز ادامه داشت تا سلطان ابراهیم و ملکشاه صلح کردند بر اینکه هیچیک از جانبین قصد مملکت دیگری نکند . شاهان غزنوی پس از شکست مسعود از سلجوقیان تنها بافغانستان و سیستان و ولایت سند اکتفا کردند . لیکن بتدریج دایره حکومت ایشان تنگتر شد خاصه که سلاطین غوری در این میان قوت میگرفتند و قلمرو حکومشان وسعت می یافت و حتی غزنین را نیز در اواخر عهد غزنویان را نیز در اواخر عهد غزنویان یعنی در پایان سلطنت خسروشاه بن بهرامشاه ( ۵۵۵ - ۵۴۷ ه ق . ) از دست آنان بیرون آوردند و بنا ببعض اقوال پایتخت غزنویان بعد ازین واقعه به لاهورانبقال یافت تا آن شهر را نیز بسال ۵۸۳ ه ق . غیاث الدین غوری تسخیر کرد و خسرو ملک آخرین پادشاه غزنوی را مقید و محبوس کرد و سپس او و همه شاهزادگان غزنوی را از میان برد . افراد سلسله غزنوی و سال جلوس آنان ازین قرار است : ناصرالدوله سبکتگین ( جل . ۳۶۷ ه ق ./ ۹۷۷ م . ) یمین الدوله محمد بن محمود بن سبکتگین ( جل . ۳۸۷ ه ق . / ۹۷۷ م . ) یمین الدوله محمود بن سبکتگین ( جل . ۳۸۹ ه ق . / ۹۹۹ م . ) جلال الدین محمد بن محمود ( جل . ۴۲۱ ه ق ./ ۱٠۳٠ م . ) ناصر الدین مسعود ( اول ) بن محمود ( جل .۴۲۱ ه ق . / ۱٠۳٠ م . ) جلال الدوله محمد بن محمود بار دوم ( جل . و ف . ۴۳۳ ه ق ./ ۱٠۳۱ م . ) مسعود( دوم ) ابن مودود ( جل . ۴۴٠ ه ق. / ۱٠۴۸ م . ) بهاالدوله ابولحسن ابن مسعود ( اول ) جل . ۴۴٠ ه ق . / ۱٠۴۸م . ) عزالدوله عبدالرشیدابن محمود ( جل . ۴۴۱ ه ق . / ۱٠۴۹ م . ) جمال الدوله فرخزاد بن مسعود (جل .۴۵۱ ه ق . / ۱٠۵۲ م . ) ظهیرالدوله ابراهیم بن مسعود ( جل . ۴۵۱ ه ق . / ۱٠۵۹ م . ) علائالدوله مسعود ( سوم ) ( جل . ۴۹۲ ه ق. / ۱٠۹۹ م . ) کمال الدوله شیرزاد بن مسعود (جل . ۵٠۸ ه ق . / ۱۱۱۴ م . ) سلطان الدوله ارسلان شاه بن مسعود ( جل . ۵٠۹ ه ق . / ۱۱۱۵ م . ) یمین الدوله بهرامشاه ابن مسعود (جل . ۵۱۲ ه ق . / ۱۱۱۸ م . ) معزالدوله خسرو بن بهرام ( جل . ۵۴۷ ه ق. / ۱۱۵۲ م . ) تاج الدوله خسرو ملک بن خسرو شاه ( جل . ۵۵۵ ه ق . / ۱۱۶٠ م . ف . ۵۸۲ ه ق . / ۱۱۸۲ م . ) ادبیات دربار غزنویان در دوره اول بوجود بشاعران بزرگ مانند : عنصری فردوسی فرخی عسجدی منوچهری مزین بود . در این عهد علم و ادب رواج یافت و شهر غزنه مرکزی تازه برای علوم و ادبیات گردید . از خصایص عمده شعر فارسی در این عهد سادگی و روانی کلام و فکر در آنهاست و از تعقید و ابهام و خیالات باریک دور از ذهن و ذوق در آن کمتر اثری می بینیم . وصف از مهمترین مواردیست که هنر نماییهای شاعران این عهد در آن مشهود میشود . اشعار این دوره پراست از توصیفات مطبوع درباره میدانهای جنگ مجالس و محافل سلاطین معشوقگان جشنها مناظر طبیعی . در هر یک از این مسائل هنرنماییهای شاعرانی از قبیل فردوسی فرخی عنصری و منوچهری بسیار و گاه بحد اعجاز است . در پایان این عهد شعرا باستخراج معانی دقیق و آوردن ترکیبات تازه و تشبیهات نادر توجه خاص کردند و حتی در نزد دسته ای از شعرا مانند عنصری استفاده از افکار علمی برای ایجاد مضامین شهری هم معمول گردید . مهمترین حماسه سرایی ایران در همین عهد پدید آمده .رونق حماسه های ملی در این دوره بدرجه ایست که مهمترین آثار حماسی ایران و یکی از بهترین حماسه های ملی عالم یعنی شاهنامه در همین دوره ساخته شده است . تغزلاتی که در آغاز قصاید این عهد دیده میشود نوعی از اشعار غنائی بسیار دل انگیزی است که میدان وسیعی برای وصف معاشقات شعرا با معشوقگان خود ایجاد کرد و مبالغه نیست اگر بگوییم عالیترین و مطبوعترین تغزلات این عهد را در قصاید فرخی سیستانی می بینیم . غزلهای این دوره اگر چه حاوی معانی ساده و دل انگیز عاشقانه اند اما از کلمات خشن و بعضی ترکیبات مطنطن که بیشتر شایسته قصاید است خالی نیستند. مشهورترین شعرای این عهد عبارتند از: فردوسی عنصری فرخی سیستانی غضایری رازری منوچهری دامغانی . نثر فارسی در این عهد رونق تمام گرفت و با توجه بنهضت علمی و ادبی و نیرومندی که در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم در ایران وجود داشته است قبول این حقیقت آسان است که آثار مهثور بسیار در این عهد وجود داشته و در ادوار بعد یا براثر عدم احتیاح مردم به آنها و یا در نتیجه بروز حوادث مختلف و هجومها و قتل و غارت و ویرانی از میان رفته است. بهرحال نثرساده این عهد ساده و روان و خالی از هر گونه تکلف و تصنع استت . تمام خصایص نثرابتدایی که فقط برای بیان مقصود بکار میرود در نثر این عهد مشاهده میشود . در نثر این دوره تکرار روابط و افعال و ترکیبات و گاه جمل بی هیچ قید وبندی متداول بوده است و این خاصیت نثرهای ایرانی است که تکرار در آنها عیب نبوده واگر در قرون بعد جزو عیوب فصاحت شمرده باشد تحت تاثیر زبان و ادب عربی است . چون نثر این عهد مصنوع و فنی نبود طبعا آوردن اصطلاحات علمی و اشعار و امثال عرب در غیر مورد خود معمول نبوده است . از مشهورترین نویسندگان این عهد ابونصر مشکان و ابوریحان بیرونی را میتوان نام برد . دوره دوم حکومت غزنوی اگر چه از حیث تاثیر در سرنوشت سیاسی ایران کم ارزش است لیکن برای اشاعه زبان و ادبیات فارسی خالی از اهمیت نیست زیرا اولا ادامه حکومت در متصرفات غزنوی هند باعث شد که زبان و ادب پارسی در آنجا بیشتر ریشه کند و رواج یابد و ثانیا بعضی از پادشاهان غزنوی که بعد از مسعود حکومت کردند غالبا دوستداران شعر و ادب بودند و عده ای از شاعران بزرگ مانند مسعود بن سعد بن سلمان و سنایی غزنوی در دستگاه آنان زیسته و ایشانرا مدح گفته اند . نخستین امری که در شعر فارسی این عهد میتواند مورد توجه قرار گیرد آنست که سبک شعر فارسی در این دوره در سیر تکاملی خاصی قرار گرفته بود. با توجه باین امر دوره مورد مطالعه ما دوره تغییر سبک گویندگان است . موضوع ابتکار در سبک سخنوری بحدی مورد توجه و علاقه شاعران بوده است که برخی از آنان باین موضوع اشاره صریح داشته اند چنانکه مسعود سعد و ابوالفرج رونی سنایی سید حسن غزنوی در گویندگان بعد از خود موثر شدند و هر یک عده ای را بدنبال خود براه انداختند مثلا اثر ابوالفرج رونی مستقیما در دیوان انوری مشهود است و روشی که سنایی در اشهار زاهدانه و عارفانه پیش گرفت بعد از اومورد تقلید شاعران قرن ششم واقع شد . نکته دیگری که در روش جدید مورد توجه است افراط شعر است در استفاده از افکار علمی و اصطلاحات و قضایا و مطالب علوم مختلف. این امر گاه باستدلالات عقلی چنانکه در کتب علمی متداول است منجر شده و موجبات اشکال اشعار و صعوبت فهم آنها را در بسیاری از موارد فراهم آورده است . دیگر از موضوعات قابل ذکر آنست که زبان شعرا از باب احتیاج شاعر بکلمات بیشتری در بیان و افکار و مضامین و ایراد قوافی و استعمال مقدار کثیری از کلمات عربی را ایجاب میکرد و از این راه نیز بسیاری از مفردات و مرکبات غیر لازم عربی بزبان فارسی راه جست و علاوه بر آن آشنایی شعرا با بسیاری از متون ادبی عرب موجب گردید که شعر الغات عربی بیشماری را در اشعار خود استعمال نمایند . مشهورترین شعرای این عهد عبارتند از : مسعود سعد عثمان مختاری سید حسن غزنوی ابوالفرج رونی سنایی غزنوی . این دوره از لحاظ نثر نیز یکی از مهمترین ادوار کمال و توسعه نثر پارسی محسوب میشود زیرا تالیف کتاب در موضوعات مختلف علمی متداول شد و کمترین موضوع از مسائل حکمی و عرفانی و ادبی باقی ماند که در آن کتاب یا کتابهایی ننوشته باشند و همین امر موجب تعدد آثار منثور این دوره شده. نثر پارسی در این عهد تدریجا از حالت ساده قدیم بیرون میرفت و پارسی روانی که در آثار دوره سامانی می بینیم اندک اندک بنثر متکلف مصنوع که آمیزش بسیار با تازی یافته باشد بدل میگردید . مبدا و منشا اصلی تغییر سبک پارسی را در این عهد باید رواج ادبیات عربی در میان طبقه درس خوانده دانست و این امر علاوه بر آنکه نتیجه نفوذ روزافزون دین اسلام و متعلقات آن در سراسر کشور نیز حاصل شده بود . در همان حال که ازطریق مذکور در زبان و نثر فارسی تغییری راه می یافت ترک ایجاز و توجه نویسندگان باطناب و توصیفات و تمثیلات هم علت دیگری برای تحول آن میشد و این امر از اواخر دوره اول غزنوی ببعد مشهود است . استعمال شعر در ضمن نثر هم از همین اوان میان نویسندگان رواج گرفت و این امر وسیله ای برای اطناب سخن و حسن تاثیر آن شد و تا دیر گاه در نثر پارسی باقی ماند . بطور کلی در دوره مورد مطالعه ما سه نوع نثر مشاهده میشود : نوع اول نثر مرسل است و نمونه آن تاریخ بیهقی است ولی باید توجه داشت نثر مرسل در این دوره با شیوه قرن چهارم و اوایل قرن پنجم از بسیاری جهات متفاوت است . دوم شیوه ایست که باید آنرا حد فاصل بین نثر مرسل و نثر مصنوع بشماریم . درین شیوه ترکیب کلمات دور از دشواریهای نثر مصنوع است لیکن از خصایص قابل توجه آن اطناب و ایراد مترادفات و آوردن سجعهای ساده و و گاه مکرر است . نمونه این نثر کشف المحجوب جلایی هجویری است . شیوه سوم نثر مصنوع است که در رسایل سلطانی و اخوانی و کتب و قصص و حکایات و آثاری که جنبه ادبی در آنها غالب بود بکار میرفت . نمونه این نثر کتاب کلیله و دمنه ابولمعالی نصرالله بن محمد است . مشهورترین نویسندگان این دوره عبارتند از : ابوالفضل بیهقی جلایی هجویری ابولمعالی نصرالله بن محمدبن عبدالحمید- منشی . هنر - غزنه در افغانستان که مدتی در قرون وسطی پایتخت بزرگترین سلاطین اسلام بود امروز شهر کوچکی است که دوره آنرا دیوارهای گلی بلندی احاطه کرده و در اطراف آن بقایای ابنیه قدیم پراکنده است و علت این خرابی هم بسیار واضح است زیرا اهمیت این شهر در قرن پنجم هجری بعلت این نبود که مانند غالب شهرهای مشرق زمین در نقطه منتخبی از راه بزرگ بازرگانی یا نظامی واقع شده باشد بلکه تنها علت اینکه غزنه پایتخت کشور وسیعی شد این بود که محمود غزنوی پسر سبکتگین خراسان و سیستان و قسمت مهمی از هندوستان و ایران را بتصرف خود در آورد . غزنه پایتخت سلطان محمود شهر پر شکوه و جلالی شد و در آنجا نعت مخصوصی بوجود آمد که میتوان آنرا صنعت غزنوی نامید و بعدها پایه و اساس صنعت اسلامی هندوستان گردید. در حقیقت از شهر غزنین آثار زیادی بجا نمانده . در زمان یکی از آخرین سلاطین سلسه غزنوی حریق مدهشی در . آن شهر روی داد و شهر بکلی ویران گردید . مسجد جامع معروف آن که [ همسر آسمان ] نام داشت بکلی از بین رفته ولی دو برج یکی از سلطان محمود و دیگری از نوه اش سلطان مسعود سوم و چند آرامگاه و تعداد زیادی قطعات گچ بری که متعلق بابنیه بوده بما اجازه میدهد تا خلاصه ای از هنر و صنایع غزنوی را در ذیل بیان نماییم : در حدود اواخرقرن چهارم هجری وقتی سبکتگین سلسله غزنوی را تاسیس کرد هنر و صنعت این ناحیه افغانستان کاملا ایرانی بود مثلا در حقیقت همان هنر خراسان است که در آرامگاه منسوب به [ ارسلان جاذب ] در [ سنگ بست ] نزدیک مشهد در آرامگاه امیر اسماعیل سامانی در بخارا دیده میشود . آرامگاه سبکتگین نیز از حیث شکل ساختمان و تزیینات بسبک ابینه ایران ساخته شده . وقتی سلطان محمود از هندوستان با غنایم بسیار برگشت تصمیم گرفت پایتخت خود را آرایش دهد و از تمام کشور خود هنرمندان را طلبید تا برای او بسبک خراسان ابنیه ای مزین به آجرهای تراشیده یا قالب زده بسازند. برجی که بافتخار و بنام او ساخته شده بهترین نمونه آن است . بدون شک این برج رضایت کامل خاطراو را فراهم نکرد . بنظر او ابنیه ای که در هندوستان دیده بود از آن زیباتر بودند زیرا تزیینات آنها از مرمر بود .بنابراین ابنیه نمونه را نیز از مرمرپوشانید بدین ترتیب نوعی صنعت مخصوص باین شهرپدیدار شد که از ترکیب سبکهای ساختمانی ایران با هندوستان بوجود آمد . تزیینات که در ابتدا هندسی و خشک و لاغر بودبتدریج لطیف تر شد و بر عمق آنها افزوده گردید . بعلاوه اصول تزیینی عرض و طول زیادترپیدا کرد و فرورفتگیها عمیق تر شد. سپس هنرمندان غزنه در کار خود مهارت بیشتری یافتند و از اشکال تزیینات قدیم خود را آسوده ساختند . در و دیوار را از اسلیمی های بدون سروته محدود بخطوط ساختمانی بسبک قدیم پوشانیدند حتی در زیر خطوط ساختمانی نوارهایی بصورت کتیبه اضافه نمودند که گاهی در آنها صورت حیوانات را نیز ترسیم میکرند . ترکیب عمومی و خواص تزیینات هنوز بسبک ایرانی بود . اولین آثار هنرمندی را در آرامگاه سلطان محمود میتوان یافت . سادگی بنا و شکل مکعب آن کاملا اسلامی است ولی قوسهایی که نمای عمودی را تزیین میکند دارای اشکالی است که هرگز در مغرب دیده نمیشود . در تزیینات گل وبرگ یک نوع نشانه ای از طبیعت سازی دیده میشود که در صنایع اسلامی وجود نداشت .این نفوذ خارجی که تا اندازه ای در آرامگاه سلطان محمود دیده میشود در آرامگاه سلطان مسعود شدت مییابد . تزیینات این آرامگاه کاملا بسبک هندی است . این همچنانکه قبلا گفتیم یکی از آثار تاریخی عهد خرابه های [ سنگ بست ] است که نزدیک جاده نیشابور بمشهد در سی وهفت کیلومتری شهرمشهد واقع است و از خرابه های اطراف آن معلوم است که در این محل ساختمانها و بناهای مفصلی بوده که قسمت گنبددار و مناره تنها آثار آنست . این بنا را ارسلان جاذب حکمران طوس ساخت و او در زمان سلطان محمود غزنوی که در سال ۳۹٠ ه ق . به تخت نشستهاست میزیسته . این بنا شامل اطاق مربع شکلی است که دیوارهای داخل آن با نقشهای آجری تزیین شده و در اصل با رنگهای روشن مانند نوار مزین گردیده است . در بالای دیوار حاشیه ای است با کتیبه ای بخط کوفی که با رنگ آبی روی زمینه گل دار نوشته شده . گنبد روی کثیرالاضلاعی هشت ضلعی قراردارد و در گوشه اطاق جرزهای ضخیم است . قسمت داخلی گنبد دارای همان نقشهایی است که با آجر روی دیوار داده شده است . مناره در چند متری گنبد قرار دارد و در قسمت بالا حاشیه ای است که کتیبه ای روی آن نوشته شده و تزیین آن آجر کاری مشهور دوره غزنوی را نشان میدهد . بطور کلی در اواسط قرن غزنوی تحت نام صنایع هند و اسلام وارد هندوستان شد و در آنجا پیشرفت بسیار حاصل نمود .
سلاطین غزنوی حکومت غزنویان بدو دوره تقسیم میشود

لغت نامه دهخدا

غزنویان . [ غ َ ن َ وی یا ] (اِخ ) ج ِ غزنوی در حالت رفع، و آن منسوب به غزنه است . صاحب النقودالعربیة (ص 246) گوید: غزنویان غلط است و صحیح آن غزنیون میباشد که به طور غلط شهرت یافته وبر زبانها افتاده و کسی بدان توجه نکرده است . رجوع به غزنوی و غزنویه و فهرست النقودالعربیة شود. || سلاطین و حکام غزنوی . رجوع به غزنویان شود.


غزنویان . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) سلاطین غزنوی . حکومت غزنویان به دو دوره تقسیم میشود:
دوره ٔ اول حکومت غزنویان : در اواخر عهد سامانیان بر اثر تسلط غلامان ترک نژاد در دستگاه دولتی و بروز اختلاف در میان امرا و وزرا و صغر سن شاهان و ضعف و عدم تدبیر آنان و فشارهای پیاپی آل بویه بر خراسان ، زمام اداره ٔ ممالک وسیع از دست اولیای آن دولت بیرون رفت ، چنانکه خراسان و ماوراءالنهر را مدتی دراز جنگ و اختلاف و خونریزی و نفاق فراگرفته ، و حالتی پیش آمده بودکه در این بیت فردوسی که خود ناظر بر همین اوضاع بود خلاصه میشود:
زمانه سراسر پر از جنگ بود
به جویندگان بر جهان تنگ بود.
وقت امرای دولت سامانی از حدود سال 370 هَ . ق . به بعد به سعایت و کشتن یکدیگر و عصیان بر پادشاهان میگذشت ،و از آن جمله است وضعی که بر اثر سعایت امرا میان منصوربن نوح (350-366) هَ . ق . و البتکین حاجب از غلامان سامانیان که به مرتبه ٔ سپهسالاری خراسان رسیده و پیش از سلطنت منصور؛ یعنی در عهد حکومت عبدالملک این سمت را داشته بود پدید آمد، و او را ناگزیر کرد که با غلامان خود و دسته ای سپاه مجهز از خراسان بیرون رود، و حکومتی در خارج از قلمرو سلطنت سامانیان در شهر غزنه تشکیل دهد (351 هَ . ق .)، لیکن هنوز چندی از استقرار او در آن دیار نگذشته بود که درگذشت ، و جانشینان او تا حدود سال 366 هَ . ق . کاری از پیش نبردند. در این سال یکی از غلامان البتکین به نام سبکتکین که در دستگاه البتکین به مراتب عالی ارتقا جسته و داماداو شده بود جای خداوند خود را گرفت . از این هنگام حکومت غزنوی از مشرق و مغرب توسعه یافت ، چنانکه سبکتکین در ولایت سند شروع به فتوحاتی کرد. و از سال 384 هَ . ق . هم به درخواست منصوربن نوح برای اطفاء نایره ٔطغیان آل سیمجور و فائق بر خراسان تاخت و آن را تصرف کرد و سپهسالاری آن را با لقب سیف الدوله برای پسر خود محمود گرفت ، لیکن به پیروی از سیرت البتکین نسبت به امرای سامانی حق ناشناسی نکرد، و اطاعت ظاهری خود را همچنان محفوظ داشت ، و بعد از فوت او (387 هَ . ق .)محمود نیز که در سپهسالاری خراسان باقی مانده بود همچنان در ظاهر نسبت به امرای آل سامان راه اطاعت میسپرد تا در سال 389 هَ . ق . به نحوی از اطاعت آنان بیرون آمد، و مقارن همین اوقات امرای آل افراسیاب حکومت سامانی را در ماوراءالنهر برانداختند، و محمود رسماً خراسان و خوارزم را بر متصرفات خود افزود. محمود از پادشاهان بزرگ ایران و یکی از فاتحان مشهور تاریخ اسلامی و از مردانی است که در تاریخ ایران و اسلام مقام بسیار بزرگی را حائز شده است . او بعد از آنکه برادر خود اسماعیل (387-388 هَ . ق .) را که به وصیت پدر جانشین او بود از امارت معزول کرد، همه ٔ متصرفات غزنویان را در دست گرفت و بر اثر شجاعت و تدبیر به فتوحات پی درپی ایران و هند توفیق یافت ، چنانکه در سال 421 هَ . ق . که سال فوت او بود از حدود ری و اصفهان تا خوارزم و ولایت گجرات و سواحل عمان در هندوستان در تصرف او بود. او نخستین کسی است که از میان پادشاهان عنوان سلطنت بر وی نهاده شد، و این از لفظ امیر خلف بانو بود (رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 406 شود). محمود مردی جنگجو و مدبر و باسیاست و در همانحال متعصب و سختگیر و علاقمند به جمع مال بود. بعد از او پسرش محمد چندماهی حکومت کرد، ولی مسعود که هنگام فوت پدردر عراق بود به خراسان لشکر کشید، و سران سپاه غزنوی محمد را اسیر کردند، و بر مسعود به جای پدر به سلطنت سلام گفتند، و او تا سال 432 هَ . ق . سلطنت میراند، و اگر چه مردی شجاع بود ولی شرابخوارگی و عیاشی و سؤتدبیر سلطنت او را از میان برد و مایه ٔ غلبه ٔ آل سلجوق بر ایران شد، و دوره ٔ اول غزنوی با شکست او از سلجوقیان در نزدیک حصار دندانقان مرو (431 هَ . ق .)،و قتل او به دست غلامانش هنگام فرار از غزنین (432 هَ . ق .) به پایان رسید. دربار غزنویان در این دوره مشحون بود به وجود شاعران بزرگ ، زیرا دوره ٔ آنان از وجود کسانی برخوردار بود که در اواخر عهد سامانی تربیت شده و در آغاز قرن پنجم هجری قمری شهرت یافته بودند، مانند: فردوسی ، عنصری ، فرخی ، و جز آنان .
دوره ٔ دوم حکومت غزنویان : بعد از آخرین شکست سپاهیان غزنوی به سال 431 هَ . ق . نزدیک حصار دندانقان مرو که سخت ترین انهزام غزنویان از سلجوقیان بود، سلطان مسعود غزنوی به سرعت به جانب غزنین عقب رفت ، و به قول خود او که میگفت : «به مرو گرفتیم و هم به مرو از دست برفت » بعد از این شکست خراسان وخوارزم و گرگان و ری و اصفهان از چنگ غزنویان برفت .سلطان مسعود هنگام عقب نشینی به غزنین نامه ای به ارسلان خان از ایلک خانیه ٔ ماوراءالنهر نوشت و از او مدد خواست ، و بعد از رسیدن به غزنین نیز بار دیگر این خواهش را تکرار کرد لیکن اثری از یاوری خان مشهود نشد، و تکرار وقایع ناگوار مسعود را روز به روز نومیدتر میکرد تا سرانجام راه هندوستان پیش گرفت ، و بنه و اثقال و خزاین و کسان و بستگان را از غزنین بیرون برد، و فرزند خود امیر مودود را امارت بلخ داد، و با خواجه احمدبن محمدبن عبدالصمد وزیر بدانسوی فرستاد. بعد از حرکت از غزنین هنگامی که مسعود و سپاهیانش به نزدیک رباط ماریکله رسیدند غلامان و لشکریان بر خزاین سلطان زدند، و آن را غارت کردند، و امیر محمد را که همراه سلطان آورده بودند به امارت برداشتند، و مسعود را که در رباط ماریکله حصاری شد اسیر کردند، و به قلعه ٔ کسری بردند و در تاریخ یازدهم جمادی الاولی سال 432 هَ . ق . بکشتند. امیر مودود بعد از آگهی از واقعه ٔمسعود به غزنین تاخت و کار بساخت ، و با محمد و فرزندان و لشکریان عاصی جنگید، و همه ٔ مخالفان پدر را ازمیان برد. دوره ٔ دوم حکومت غزنوی بدینگونه آغاز شد،و از 432 تا 582 یا 583 هَ . ق . یعنی یکصدوپنجاه سال ادامه یافت . در این دوره از مودود تا تاج الدوله خسرو ملک سیزده پادشاه بر جای محمود غزنوی تکیه زدند، که در میان آنان طغرل کافرنعمت (غاصب ) یکی از غلامان غزنوی نیز بود، که عزالدوله عبدالرشید پادشاه غزنوی را در سال 440 هَ . ق . به قتل آورد، و تا 444 هَ . ق . به غصب حکومت راند. از دوره ٔ سلطنت مودود تا عهد پادشاهی ابراهیم بن مسعود مدتی میان سلجوقیان و غزنویان جنگ و ستیز ادامه داشت تا سلطان ابراهیم و ملک شاه صلح کردند بر اینکه هیچیک از جانبین قصد مملکت دیگری نکند. شاهان غزنوی پس از شکست مسعود از سلاجقه تنهابه افغانستان و سیستان و ولایت سند اکتفا کردند، لیکن به تدریج دایره ٔ حکومت ایشان تنگ تر شد خاصه که سلاطین غوری در این میان قوت میگرفتند، و قلمرو حکومتشان گشایش مییافت ، و حتی غزنین را نیز در اواخر عهد غزنویان ؛ یعنی در پایان عهد سلطنت خسرو شاه بن بهرامشاه (547-555 هَ . ق .) از دست آنان بیرون آوردند، و بنا بر بعضی از اقوال پایتخت غزنویان بعد از این واقعه به لاهور انتقال یافت ، تا آن شهر را نیز به سال 583 هَ. ق . غیاث الدین غوری بگرفت ، و خسرو ملک آخرین پادشاه غزنوی را مقید و محبوس کرد، و سپس او و همه ٔ شاهزادگان غزنوی را از میان برد. دوره ٔ دوم حکومت غزنوی اگر چه از حیث تأثیر در سرنوشت سیاسی ایران بی ارزش است لیکن برای اشاعه ٔ زبان و ادب فارسی خالی از اهمیت نیست ، زیرا اولاً ادامه ٔ حکومت در متصرفات غزنوی هندباعث شد که زبان و ادب پارسی در آنجا بیشتر ریشه کند و رواج یابد، و ثانیاً بعضی از پادشاهان غزنوی که بعد از مسعود حکومت کردند غالباً دوستداران شعر و ادب بودند، و عده ای از شاعران بزرگ مانند مسعودبن سعدبن سلمان و عثمان مختاری و سیدحسن غزنوی و سنایی غزنوی و ابوالفرج رونی و جز آنان در دستگاه ایشان زیسته ،و ایشان را مدح گفته اند. (از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر صفا ج 1 صص 213 - 215 وج 2 صص 3 - 5).
پادشاهان و امرای غزنوی عبارت بودند از:
پسران سبکتکین .
1 - الب تکین .

351


2 -ابواسحاق ابراهیم بن الب تکین .

352


3 - بلکاتکین (غلام الب تکین ).

355


4 - پیری (غلام الب تکین ).

362


پسران سبکتکین :
5 - ناصرالدوله سبکتکین (غلام الب تکین ).
_(l50k)_

6 - اسماعیل بن سبکتکین .

387


7 - یمین الدوله ابوالقاسم محمودبن سبکتکین .
_(l50k)_

8 - جلال الدوله محمدبن محمودمکحول .

صفر421


9 - ناصر دین اﷲ مسعود [ اول ] ابن محمود .

شوال



محمد (برای باردوم حکومت کرد و به سال 433 هَ . ق . کشته شد).
10 - شهاب الدوله ابوسعد مودودبن مسعود (متوفی به سال 440 هَ . ق .).

433


11 - مسعود [ دوّم ] ابن مودود (طفلی که چند هفته حکومت کرد).

440


12 - بهاء الدوله ابوالحسن علی بن مسعود [ اوّل ] .

رجب 440


13 - عزالدوله عبد الرشیدبن محمود .
_(l50k)_

طغرل غاصب (غلام محمود بود 40 روز حکومت کرد و به سال 444 درگذشت ).
14 - جمال الدوله فرخزادبن مسعود.

444.


15 - ظهیرالدوله ابراهیم بن مسعود، ملک مؤید جلال الدین .

451


16 - علاءالدوله ابوسعد مسعود [ سوم ] ابن ابراهیم .

492


17 - کمال الدوله شیرزادبن مسعود.

508


18 - سلطان الدوله ارسلان شاه بن مسعود .

509


19 - یمین الدوله بهرامشاه بن مسعود (نایب سنجر).

جمادی الاولی 512


20 - معزالدوله خسرو شاه بن بهرام .
_(l50k)_

21 - تاج الدوله خسرو ملک بن خسرو شاه .

555


الفتح الغوری (متوفی به سال 582 هَ . ق .) (از معجم الانساب تألیف زامباور ترجمه ٔ عربی چ 1952م . صص 416-418). رجوع به آل ناصرالدین و ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام استانلی لین پول صص 255 - 261 و دستور الوزراء، صص 136 - 147 و فهرست تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تألیف دکتر صفا و تتمه ٔ صوان الحکمة ص 183 و فهرست سبک شناسی ج 1 و 2 و فهرست تاریخ گزیده و دائرة المعارف اسلام ذیل غزنویان و مقاله ٔ اولیور در مجله ٔ آسیائی بنگاله تحت عنوان تنزل سامانیان در جلد پنجم قسمت اول سال 1886م . شود.

غزنویان. [ غ َ ن َ ] ( اِخ ) سلاطین غزنوی. حکومت غزنویان به دو دوره تقسیم میشود:
دوره اول حکومت غزنویان : در اواخر عهد سامانیان بر اثر تسلط غلامان ترک نژاد در دستگاه دولتی و بروز اختلاف در میان امرا و وزرا و صغر سن شاهان و ضعف و عدم تدبیر آنان و فشارهای پیاپی آل بویه بر خراسان ، زمام اداره ممالک وسیع از دست اولیای آن دولت بیرون رفت ، چنانکه خراسان و ماوراءالنهر را مدتی دراز جنگ و اختلاف و خونریزی و نفاق فراگرفته ، و حالتی پیش آمده بودکه در این بیت فردوسی که خود ناظر بر همین اوضاع بود خلاصه میشود:
زمانه سراسر پر از جنگ بود
به جویندگان بر جهان تنگ بود.
وقت امرای دولت سامانی از حدود سال 370 هَ. ق. به بعد به سعایت و کشتن یکدیگر و عصیان بر پادشاهان میگذشت ،و از آن جمله است وضعی که بر اثر سعایت امرا میان منصوربن نوح ( 350-366 ) هَ. ق. و البتکین حاجب از غلامان سامانیان که به مرتبه سپهسالاری خراسان رسیده و پیش از سلطنت منصور؛ یعنی در عهد حکومت عبدالملک این سمت را داشته بود پدید آمد، و او را ناگزیر کرد که با غلامان خود و دسته ای سپاه مجهز از خراسان بیرون رود، و حکومتی در خارج از قلمرو سلطنت سامانیان در شهر غزنه تشکیل دهد ( 351 هَ. ق. )، لیکن هنوز چندی از استقرار او در آن دیار نگذشته بود که درگذشت ، و جانشینان او تا حدود سال 366 هَ. ق. کاری از پیش نبردند. در این سال یکی از غلامان البتکین به نام سبکتکین که در دستگاه البتکین به مراتب عالی ارتقا جسته و داماداو شده بود جای خداوند خود را گرفت. از این هنگام حکومت غزنوی از مشرق و مغرب توسعه یافت ، چنانکه سبکتکین در ولایت سند شروع به فتوحاتی کرد. و از سال 384 هَ. ق. هم به درخواست منصوربن نوح برای اطفاء نایره ٔطغیان آل سیمجور و فائق بر خراسان تاخت و آن را تصرف کرد و سپهسالاری آن را با لقب سیف الدوله برای پسر خود محمود گرفت ، لیکن به پیروی از سیرت البتکین نسبت به امرای سامانی حق ناشناسی نکرد، و اطاعت ظاهری خود را همچنان محفوظ داشت ، و بعد از فوت او ( 387 هَ. ق. )محمود نیز که در سپهسالاری خراسان باقی مانده بود همچنان در ظاهر نسبت به امرای آل سامان راه اطاعت میسپرد تا در سال 389 هَ. ق. به نحوی از اطاعت آنان بیرون آمد، و مقارن همین اوقات امرای آل افراسیاب حکومت سامانی را در ماوراءالنهر برانداختند، و محمود رسماً خراسان و خوارزم را بر متصرفات خود افزود. محمود از پادشاهان بزرگ ایران و یکی از فاتحان مشهور تاریخ اسلامی و از مردانی است که در تاریخ ایران و اسلام مقام بسیار بزرگی را حائز شده است. او بعد از آنکه برادر خود اسماعیل ( 387-388 هَ. ق. ) را که به وصیت پدر جانشین او بود از امارت معزول کرد، همه متصرفات غزنویان را در دست گرفت و بر اثر شجاعت و تدبیر به فتوحات پی درپی ایران و هند توفیق یافت ، چنانکه در سال 421 هَ. ق. که سال فوت او بود از حدود ری و اصفهان تا خوارزم و ولایت گجرات و سواحل عمان در هندوستان در تصرف او بود. او نخستین کسی است که از میان پادشاهان عنوان سلطنت بر وی نهاده شد، و این از لفظ امیر خلف بانو بود ( رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 406 شود ). محمود مردی جنگجو و مدبر و باسیاست و در همانحال متعصب و سختگیر و علاقمند به جمع مال بود. بعد از او پسرش محمد چندماهی حکومت کرد، ولی مسعود که هنگام فوت پدردر عراق بود به خراسان لشکر کشید، و سران سپاه غزنوی محمد را اسیر کردند، و بر مسعود به جای پدر به سلطنت سلام گفتند، و او تا سال 432 هَ. ق. سلطنت میراند، و اگر چه مردی شجاع بود ولی شرابخوارگی و عیاشی و سؤتدبیر سلطنت او را از میان برد و مایه غلبه آل سلجوق بر ایران شد، و دوره اول غزنوی با شکست او از سلجوقیان در نزدیک حصار دندانقان مرو ( 431 هَ. ق. )،و قتل او به دست غلامانش هنگام فرار از غزنین ( 432 هَ. ق. ) به پایان رسید. دربار غزنویان در این دوره مشحون بود به وجود شاعران بزرگ ، زیرا دوره آنان از وجود کسانی برخوردار بود که در اواخر عهد سامانی تربیت شده و در آغاز قرن پنجم هجری قمری شهرت یافته بودند، مانند: فردوسی ، عنصری ، فرخی ، و جز آنان.

دانشنامه عمومی

دولت غَزنَوی یا غزنویان (۹۷۵–۱۱۸۷ م) (۳۴۴ ه‍.ق - ۵۸۳ ه‍. ق) یک حکومت ترک تبار و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود. اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تأیید خلافت عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده است.
تاریخ ایران و جهان (۱)، سال دوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، دفتر برنامه ریزی و تألیف کتاب های درسی ایران، ۱۳۸۱. (صص ۲۷۵ تا ۲۸۴)
صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۵ جلد)، انتشارات فردوس، ۱۳۶۷.
سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران (۲ جلد)، ترجمه سید محمدتقی فخرداعی گیلانی. (صص ۳۹ تا ۴۱)
باسورث٬ادموند کلیفورد. تاریخ غزنویان. ترجمه محمد مقدم، تهران ٬امیرکبیر۱۳۷۸٬.
تاریخ ایران - دکتر خنجی
تاریخ اجتماعی ایران. مرتضی راوندی. تهران، ۱۳۵۴
تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، پیگولووسکایا، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
از آنجا که غزنویان نخستین پایه های شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند نام آورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروای اش به بخش هایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسی سرا از اهمیت بالایی برخوردار است.
در اواخر حکومت سامانیان یکی از سرداران ترک به نام آلپ تگین کوشید با همدستی عده ای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصر بن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنین در افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.
دولت سامانی که حکومتی ضعیف بود و از سمت فرارود (ماوراءالنهر) نیز با حکومت مسلمان و ترک نژاد ایلک خانیان درگیر جنگ بود به ناچار البتکین حاکم غزنین پذیرفت. البتکین تا پایان عمر خود در شهر غزنین اقامت گزید اما دولتی که وی بنیاد نهاد پس از آن به علت انتساب به شهر غزنین به حکومت غزنویان مشهور گشت.

دانشنامه آزاد فارسی

غَزنَویان
سلسله ای از پادشاهان ترک نژاد که در شرق ایران حکومت کردند (حک: ۳۶۶ـ۵۸۳ق). چون مرکز حکومتی این سلسله بیشتر شهر غزنه بود، به «غزنویان» معروف شدند. سلسلۀ نخست این دودمان که غزنویان «آل الپتکین» خوانده می شود، به دست الپتکین (حک: ۳۵۱ـ۳۵۲ق) تأسیس شد و پس از او به ترتیب اسحاق بن الپتکین (حک: ۳۵۲ـ۳۵۵ق)، بلکاتکین (حک: ۳۵۵ـ۳۶۴ق) و پیری تکین (حک: ۳۶۴ـ۳۶۷ق) به حکومت رسیدند، اما فرمانروایی غزنویان آل الپتکین زیر نفوذ سامانیان بود و استقلالی نداشت. تا این که سرانجام ناصرالدین سبکتکین ، داماد الپتکین ، پیری تکین را از سلطنت برکنار کرد و خود به امارت نشست (حک: ۳۶۶ـ۳۸۷ق) و سلسلۀ قدرتمندی را در شرق ایران، مشهور به غزنویان آل ناصر (یا آل سبکتکین)، بنیان نهاد. وی حوزۀ فرمانروایی خویش را گسترش داد و حکمروایی بزرگی را در نواحی مرزی هند ایجاد کرد. پس از وی ، پسرش اسماعیل غزنوی (حک: ۳۸۷ـ۳۸۹ق) به سلطنت رسید، اما کمی بعد به دست برادرش ، محمود، از سلطنت خلع شد. سلطان محمود غزنوی (حک: ۳۸۹ـ۴۲۱ق)، قدرتمندترین پادشاه این سلسله ، بر نواحی وسیعی حکم راند. قلمرو حکومت او پنجاب ، بخش هایی از سند، شمال بلوچستان ، افغانستان ، غور، سیستان ، خراسان و قسمت های مرکزی ایران، تخارستان و برخی مناطق مرزی سیحون را دربرمی گرفت . فتوحات او در هند غنایم زیادی نصیبش کرد. از سوی دیگر، با نبرد با آل بویه و دیگر قدرت های محلی و اطاعت از القادر بالله، خلیفۀ عباسی ، توانست پایگاه خلافت را مستحکم کند. پس از او، بیشتر دورۀ حکومت پادشاهان غزنوی ، در رقابت شاهزادگان بر سر کسب سلطنت و مقابله و درگیری با سلجوقیان و کشمکش و نفوذ در هندوستان گذشت و سرانجام با شکست آخرین پادشاه این سلسله ، خسرو ملک، از غوریان ، امپراتوری غزنویان منقرض شد (۵۸۳ق). پس از سلطان محمود پادشاهانی از این سلسله با نام های محمد غزنوی، مسعود اول، مودود غزنوی، مسعود دوم، علی بن مسعود غزنوی، عبدالرشید غزنوی، فرخزاد غزنوی، ابراهیم غزنوی، مسعود سوم، شیرزاد غزنوی، ارسلان شاه غزنوی، بهرام شاه غزنوی، خسروشاه غزنوی و خسروملک غزنوی حکومت کردند. از وجوه درخشان تمدن غزنوی شکوفایی ادب فارسی در این عصر است ؛ به طوری که چهار شاعر بزرگ سبک خراسانی یعنی فردوسی، عنصری، فرخی و منوچهری در دورۀ غزنویان درخشیدند. پادشاهان این سلسله غالباً برای ارضای خودخواهی خود و نیز جاودانگی نام خویش ، مشوّق شعرا بودند و مدیحه سرایی را رونق بخشیدند. تنها در دربار سلطان محمود، صدها شاعر حضور داشتند. تاریخ بیهقی و ترجمۀ کلیله و دمنه عربی از آثار ارزشمند این دوره است . از سوی دیگر، دربار غزنوی عنایت و اقبال چندانی به علم و فلسفه نداشت و از وجود مردان دانشمند بهره ای نبرد. غزنویان در امور کشورداری از سامانیان پیروی کردند و به کمک وزرای ایرانی خود، آیین مملکت داری ، اصول اداری ، سازمان نظامی و نیز بنیادهای اجتماعی ایران را پذیرفتند. از هنر معماری و کاشی سازی عهد غزنویان آثار چندانی بر جای نمانده است . بقایای متنوع و باستانی شهر بُست نشان دهندۀ شکوفایی هنر غزنوی است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غزنویان، در سالهای (۳۵۱ – ۵۸۲) هـ.ق حکومت کردند که یک دولت فارسی زبان، نظامی و اسلامی بود، دولت غزنوی خاستگاه نژادی و پایگاه علمی خاصی نداشت. سلاطین غزنوی مانند سامانیان و آل بویه، منسب نامه نویسان را بر آن داشتند تا گذشتۀ آنان را به پادشاهان پیش از اسلام ایرانیان پیوند دهند.
غزنویان ۲۳۰ سال به عنوان قدرتی قابل توجه در شرق افغانستان (غزنه) و شرق هند بودند."الپتکین" سپهسالار خراسان به عنوان یکی از مؤسسین دولت غزنوی که غلامی ترک نژاد، در دربار ساسانیان بود توانست غزنه را تصرف کند و با گرفتن منشور از منصور بن نوح سامانی موقعیت خود را در غزنه سامان دهد. بعد از الپتکین یکی از غلامان او به نام "بلکتکین" ۱۰ سال در غزنه قدرت را به دست گرفت و بعد از او "بوری تکین" ۲ سال در راس قدرت بود اما به علت بی لیاقتی خلع شد و جای او را "سبکتکین" گرفت، او نیز غلامی ترک نژاد بود که در زمان سلطنت منصور بن نوح سامانی در خدمت الپتکین بود، در واقع مؤسس واقعی دولت غزنویان سبکتکین بشمار می رود. بعد از سبکتکین پسرش "محمود" به جای او نشست، او نیز مانند پدر از سامانیان اطاعت می کرد، دوران سلطان محمود و سلطان مسعود که در منابع به عنوان دوره نخست غزنوی یاد می شود، اوج قدرت سیاسی و نظامی دولت غزنویان بود که اتفاقات مهمی در آن رخ داد که به اختصار به مهمترین آنها اشاره می کنیم.
فتوحات سلطان محمود
سلطان محمود در زمان سلطنتش غزوه های زیادی از جمله در بهاطیه، مولتان، شوکپال و...انجام داد.فتوحات او در هند دو دلیل عمده داشت:۱- مناطق واقع در شرق قلمرو آنان، از ثروتی چشمگیر برخوردار بود که می توانست انتظارات مادی سپاه غزنوی را تامین کند.۲- اهالی سرزمین شرقی قلمرو غزنویان غیر مسلمان بودند و نشر اسلام علاوه بر آنکه انگیزه مجاهدان دینی برای پیوستن به سپاه محمود بود حمله سلطان محمود را توجیه می کرد و در لشکر کشی به هند از همه مهمتر فتح سومنات بود.از دیگر لشکر کشی های محمود تصرف سیستان بود که آنجا را از چنگ امیر خلف صفاری بیرون آورد و وی هم چنان توانست ری را از مجد الدوله دیلمی بگیرد.
← سلطان محمود و خلافت عباسی
بعد از محمود پسرش سلطان مسعود قدرت را به دست گرفت او برای آرام کردن مناطقی که شورش کرده بودند به کرمان و تهران لشکر کشید و برای کسب شهرت، او نیز مانند پدر به هندوستان رفت و شهر بنارس را فتح کرد، اما در این میان گرفتار هجوم ترکمنان شد و در جنگ دندانقان از آنان شکست خورد و به هندوستان گریخت.
دوره دوم غزنوی
...

پیشنهاد کاربران

طایفه غز یکی از طوایف افغانستان است که زبان این طایفه با هجوم چنگیز خان مغول دست خوش تغییر شد

ولی با روی کار آمدن دولت غزنوی زبان پارسی دوباره زبان رسمی کشور شد


کلمات دیگر: