کلمه جو
صفحه اصلی

تکیه گاه


مترادف تکیه گاه : بالش، متکا، مخده، اتکا، نقطه اتکا، گرانیگاه، پشت وپناه، پشتیبات، حامی، تکیه گه

فارسی به انگلیسی

something to lean on, support, resting-place, refuge, fulcrum, backrest, base, bearing, crutch, mainstay, purchase, bastion, refoge

support, resting - place, refoge, fulcrum


backrest, base, bearing, crutch, mainstay, purchase, rest


فارسی به عربی

ظهر ، نُقْطَة (مِحْوَرُ ) اّرتکاز

مترادف و متضاد

بالش، متکا، مخده


اتکا، نقطه اتکا، گرانیگاه


پشت‌وپناه، پشتیبات، حامی


تکیه‌گه


back (اسم)
پشت، عقب، جبران، مدد، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان

support (اسم)
پشت، تقویت، پا، کمک، طرفداری، تایید، پشت گرمی، تکیه گاه، پشتیبانی، متکا، پشت بند، ملاک، تکیه، نگاهداری، اتکاء، پشتیبان زیر برد، زیر بری

base (اسم)
باز، ریشه، تکیه گاه، زمینه، پایه، پایگاه، اساس، بنیاد، مبنا، مرکز، شالوده، ته، بناء، ته ستون، صدای بم، عنصر

backrest (اسم)
پشتی، تکیه گاه، متکا

staddle (اسم)
تکیه گاه، چوب دستی، عصای زیر بغل، نقطه اتکاء، قسمت تحتانی، درخت کوچک

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جای تکیه دادن . ۲ - پشتی . ۳ - پشت و پناه . ۴ - نقطه یاسطحی که شئ بدان تکیه کند مانند اهرم که ممکن است تکیه گاه آن در وسط یا انتهای آن قرار گیرد .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) ۱ - جای تکیه دادن . ۲ - پشتی . ۳ - پشت و پناه . ۴ - آن چه وزن جسمی را تحمل کند (فیزیک ).

لغت نامه دهخدا

تکیه گاه. [ ت َ ی ِ ] ( اِ مرکب ) محل تکیه و محل آسایش و محل سکون و استراحت و متکا. ( ناظم الاطباء ). مسند. ( آنندراج ). محل اتکا. تکیه جای. آنجا که بدان تکیه کنند :
باغ از حریر حله بر گل زند مظله
مانند سبزکله بر تکیه گاه دارا.
کسائی مروزی.
ای شاه تاجدار که بر تکیه گاه ملک
هم پادشه نشینی هم پادشه نشان.
سوزنی.
مگر فضل من ناقص است ار نه من
بر او تکیه گاهی عجب کردمی.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 80 ).
تکیه گاه نصیب بعد الیوم
جز بر اکرام ذوالجلال نماند.
خاقانی.
تکیه گاه او فرق فرقدین است و سیرگاه او بر جناح نسرین. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 446 ).
بمعنی توان کرد دعوی درست
دم بیقدم تکیه گاهیست سست.
( بوستان ).
از جهت خانه های رفیع و قصرهای مشید آراسته به تکیه گاه وتخت. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 27 ).
آرام و خواب خلق جهان را سبب توئی
زان شد کنار دیده و دل تکیه گاه تو.
حافظ.
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه منست.
حافظ.
صباح عید که در تکیه گاه ناز و نعیم
گدا کلاه بسر کج نهاد و شه دیهیم.
عرفی ( ایضاً ).
نقش مراد طرح به اقبال میدهند
جمعی که تکیه گاه خود از بوریا کنند.
صائب ( ازآنندراج ).
بموی کمر ابروان همنشین
سر ناز را تکیه گاه از سرین.
ملاطغرا ( ایضاً ).
تکیه گاهم حلاوت است چو چشم
بالش مخملم شکرخواب است.
مفید بلخی ( ایضاً ).
|| به مجاز، پشت و پناه. ( آنندراج ). پناه و پشتی. ( ناظم الاطباء ) :
نهادم تکیه گاه افسانه ای را
بهشتی کردم آتشخانه ای را.
نظامی.
ای کوته از صفات تو فکر بلندما
داغ تو تکیه گاه دل دردمند ما.
شاهدای گیلانی ( از آنندراج ).
رجوع به تکیه جای و تکیه گه شود.

فرهنگ عمید

۱. جای تکیه دادن، پشتی.
۲. [مجاز] پشت وپناه.

دانشنامه عمومی

برای این که یک سازه، تحت تأثیر نیروهای خارجی حرکت نکند، باید توسط قیدهایی به محیط (زمین یا هر جسم دیگر) متصل گردد. به این قیدها، تکیه گاه (به انگلیسی: Support) می گویند.
تکیه گاه ها بر حسب قیدی که در مقابل حرکت به وجود می آورند، به انواع زیر دسته بندی می شوند:
تکیه گاه مفصلی ثابت یا تکیه گاه لولایی (به انگلیسی: Hinged Support) نوعی از تکیه گاه است که از تغییر مکان نقطهٔ تکیه گاهی (در فضا یا در صفحه) جلوگیری به عمل می آورد، ولی هیچ گونه مقاومتی در برابر دوران سازه، حول محورهای تکیه گاه ندارد. بنابراین چنانچه سازه ای به این نوع تکیه گاه متکی باشد، در مقابل چرخش آن حول محورهای پایه، هیچ گونه لنگر واکنشی ایجاد نمی شود و به علت محدود شدن سه امتداد حرکت در فضا و دو امتداد حرکت در صفحه، درحالت کلی سه مؤلفهٔ واکنش تکیه گاهی در فضا و در حالت خاص دو مؤلفهٔ واکنش تکیه گاهی در صفحه ایجاد می شود.
تکیه گاه غلتکی (به انگلیسی: Roller Support) یا تکیه گاه مفصلی متحرک (به انگلیسی: Movable Support) کاملاً شبیه تکیه گاه لولایی است، با این تفاوت که نسبت به آن درجهٔ آزادی بیشتری دارد. این درجهٔ آزادی، همان حرکت پایه در امتداد حرکت غلتک هاست. در واقع در این نوع تکیه گاه ها تنها یک امتداد حرکت محدود می شود و در نتیجه واکنش تکیه گاهی ایجاد شده، در امتدادی است که از حرکت پایه در آن امتداد جلوگیری شده است. این واکنش تکیه گاهی، عمود بر امتداد قابل حرکت تکیه گاه است که از مرکز مفصل هم می گذرد.

دانشنامه آزاد فارسی

تکیه گاه (abutment)
در ماشین آلات ، محل ایجاد مقاومت تکیه گاهی. بنابراین، کولاس توپ و انتهای سیلندر بخار تکیه گاه هایی در برابر نیروی انفجار یا انبساط اند. در مهندسی عمران، تکیه گاه سازه ای جامد است که فشار طاق را تحمل می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{support} [ریاضی] فرمول دار
{fulcrum} [فیزیک] نقطه ای سخت که اهرم حول آن می چرخد

واژه نامه بختیاریکا

پا تِکی؛ داک
هکیم

جدول کلمات

مسند

پیشنهاد کاربران

stand

من بزرگ شدم یک شبه

نقطه اتکا

متکا . . . . اتکا . . . . حامی . . . . پشتیبان . . . . . . .

پشتیبان

مثل کوه پشت ادم بودن

عماد


کلمات دیگر: