کلمه جو
صفحه اصلی

بلوه

فرهنگ فارسی

ده از دهستان سبدلو از بخش بانه شهرستان سقز . آب از چشمه و رودخان. اصحاب . محصول غلات توتون گزانگبین قلقاف مازوج کتیرا و زغال .

لغت نامه دهخدا

بلوه . [ ب َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سبدلو از بخش بانه ٔ شهرستان سقز. سکنه ٔ آن 155 تن . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ اصحاب و محصول آن غلات ، توتون ، گزانگبین ، قلقاف ، مازوج ، کتیرا و زغال است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


بلوه . [ ب َ وَ / وِ ] (اِ) نامی است که در گرگان به داردوست دهند. در مینودشت (حاجیر) پاپیتال را گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به داردوست و پاپیتال شود.


بلوة.[ ب ِ وَ ] (ع اِ) آزمایش . (منتهی الارب ). امتحان و اختبار. (اقرب الموارد). || سختی . (منتهی الارب ). مصیبت . (اقرب الموارد). دریافت چیزی و کشف آن .(منتهی الارب ). بَلَوی . ج ، بَلایا. (اقرب الموارد).


بلوه. [ ب َ وَ / وِ ] ( اِ ) نامی است که در گرگان به داردوست دهند. در مینودشت ( حاجیر ) پاپیتال را گویند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به داردوست و پاپیتال شود.

بلوه. [ ب َ وَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سبدلو از بخش بانه شهرستان سقز. سکنه آن 155 تن. آب آن از چشمه و رودخانه اصحاب و محصول آن غلات ، توتون ، گزانگبین ، قلقاف ، مازوج ، کتیرا و زغال است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی

بلوه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بانه در استان کردستان ایران است.
این روستا در دهستان شوی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۸ نفر (۷خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: