کلمه جو
صفحه اصلی

اعلی

فارسی به انگلیسی

superior, of superior quality, prime, extra

عربی به فارسی

بالا يي , فوقاني


فرهنگ اسم ها

اسم: اعلی (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: alā) (فارسی: اَعلی) (انگلیسی: ala)
معنی: برتر، برگزیده، از نام های خداوند، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن مجید، بالاتر، بلندتر، برگزیده از هر چیزی، نامی از نام های خداوند، نام سوره هشتاد و هفتم قرآن

مترادف و متضاد

super (صفت)
مافوق، خوب، بسیار خوب، عالی، ممتاز، اعلی، بزرگ اندازه

nobby (صفت)
قلنبه، عالی، درجه یک، خیلی شیک، اعلی

supreme (صفت)
عالی، بزرگترین، افضل، انتها، اعلی

topmost (صفت)
بالاترین، اعلی، اعلی ترین

superfine (صفت)
اعلی، بسیار ظریف، دارای دانه های خیلی ریز

فرهنگ فارسی

بلندتر، بالاتر، برتر، نقیض اسفل
۱ - ( صفت ) برتر بلندتر بالاتر . ۲ - ( صفت ) برگزیده از هر چیز . یا اعلی وادنی . برتر و فروتر . یا اعلی و اسفل . بالاتر و پایین تر و برتر و فروتر . توضیح این کلمه را ایرانیان گاه بصورت ( اعلا ) نویسند . یا اعلی حضرت . عنوانی مخصوص شاهان و سلاطین .
رودخانه ایست آب آن شیرین و گوارا است از آب چشم. دشمیرک برخاسته

فرهنگ معین

(اَ لا ) [ ع . ] ۱ - (ص تف . ) برتر، بلندتر. ۲ - (ص . ) برگزیده از هر چیز.

لغت نامه دهخدا

اعلی . [ اَ ] (اِخ ) رودخانه ای است ، آب آن شیرین و گوارا است ، از آب چشمه ٔ دشمیرک برخاسته چند فرسخ از کوهستان ناحیه ٔ بهمئی کوه گیلوئیه گذشته و در قریه ٔ شاردین رامهرمز برودخانه ٔ زرد بختیاری پیوندد.


اعلی. [ اَ لا ] ( ع ن تف ، اِ ) بلند و بالای هر چیزی. مؤنث : عُلیا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بلند و بالای هر چیزی. ( ناظم الاطباء ). برتر و بلندتر و بزرگتر. ( مؤید الفضلاء ). نعت تفضیلی ، مقابل اسفل. مؤنث : عُلیا. ج ، عُلی ̍. ( از اقرب الموارد ). برتر. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). زبرین. زبر. برتر. زبرتر. ( زمخشری ). برین. بالا. بالاتر. بلندتر. ارفع. مقابل ادنی. برترین. عالی تر. فوقانی. || بزرگوارتر. ج ، اَعلَون. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). سامی. ( یادداشت بخط مؤلف ). || صفت اشخاص و اشیاء قرار گیرد. رجوع به ترکیبات زیر شود.
- اعلای سر ؛ زبرین ِ سر. نَصل. عَسقَلان الرأس. ( منتهی الارب ).
- اعلی القیم ؛ بالاترین قیمتها. بهای زبرین : در فقه درباره این موضوع که غاصب اگر مال مغصوب را تلف کرده باشد، باید قیمت روز غصب یا قیمت روز تلف یا اعلی القیم ( بالاترین قیمتها ) را بپردازد اختلاف است.
- اعلی اﷲ درجته ؛ بلند گرداند ایزدتعالی پایه او را. جمله دعایی که بیشتر در حق مردگان بکارمی رود. رجوع به همین ماده در ردیف خود شود.
- اعلی اﷲ مقامه ؛ ایزدتعالی بلند فرماید مرتبه او را. که خداوند جایگاه او را بلند فرماید. جمله دعایی که بیشتر در حق مردگان بخصوص پس از نام فقیهی مرده بکار می رود. دعایی است فقیهی مرده را پس از ذکر نام وی. رجوع به همین ماده در ردیف خود شود.
- اعلیحضرت ؛ خطابی است شاه را مانند ماژسته و ساماژسته فرانسویان. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- اعلیحضرتا ؛ خطابی است شاه را.
- جدّ اعلی ؛ بزرگترین از اجداد. جد جد. نیای برترین.
- چرخ اعلی ؛ آسمان برین. فلک اعلی. بالاترین سپهر :
خوان آگاه دلش را از صفا
خانقاه از چرخ اعلی دیده ام.
خاقانی.
- درگاه اعلی ؛ درگاه رفیع. درگاه بلند : و این قاضی محمد بود کی برسولی کرمان بدرگاه اعلی اعلاه اﷲ آمده بود. ( فارسنامه ابن البلخی ص 118 ).
- زند اعلی ؛ مقابل زند اسفل. زند زبرین. رجوع به زند شود.
- سرادق اعلی ؛ خیام اعلی. بارگاه اعلی. کنایه از آسمان برین :
ره رفته تا خط رقم اول از خطر
پی برده تا سرادق اعلی هم از علا.
خاقانی.
- سمع اعلی ؛ سمع سامی. سمع بزرگوار : و چون بعضی از آن پرداخته گشت ذکر آن بسمع اعلی قاهره شاهنشاهی رسید. ( کلیله و دمنه ).
- طارم اعلی ؛ ایوان برین. کنایه از آسمان برین :

اعلی . [ اَ لا ] (ع ن تف ، اِ) بلند و بالای هر چیزی . مؤنث : عُلیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند و بالای هر چیزی . (ناظم الاطباء). برتر و بلندتر و بزرگتر. (مؤید الفضلاء). نعت تفضیلی ، مقابل اسفل . مؤنث : عُلیا. ج ، عُلی ̍. (از اقرب الموارد). برتر. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). زبرین . زبر. برتر. زبرتر. (زمخشری ). برین . بالا. بالاتر. بلندتر. ارفع. مقابل ادنی . برترین . عالی تر. فوقانی . || بزرگوارتر. ج ، اَعلَون . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). سامی . (یادداشت بخط مؤلف ). || صفت اشخاص و اشیاء قرار گیرد. رجوع به ترکیبات زیر شود.
- اعلای سر ؛ زبرین ِ سر. نَصل . عَسقَلان الرأس . (منتهی الارب ).
- اعلی القیم ؛ بالاترین قیمتها. بهای زبرین : در فقه درباره ٔ این موضوع که غاصب اگر مال مغصوب را تلف کرده باشد، باید قیمت روز غصب یا قیمت روز تلف یا اعلی القیم (بالاترین قیمتها) را بپردازد اختلاف است .
- اعلی اﷲ درجته ؛ بلند گرداند ایزدتعالی پایه ٔ او را. جمله ٔ دعایی که بیشتر در حق مردگان بکارمی رود. رجوع به همین ماده در ردیف خود شود.
- اعلی اﷲ مقامه ؛ ایزدتعالی بلند فرماید مرتبه ٔ او را. که خداوند جایگاه او را بلند فرماید. جمله ٔ دعایی که بیشتر در حق مردگان بخصوص پس از نام فقیهی مرده بکار می رود. دعایی است فقیهی مرده را پس از ذکر نام وی . رجوع به همین ماده در ردیف خود شود.
- اعلیحضرت ؛ خطابی است شاه را مانند ماژسته و ساماژسته ٔ فرانسویان . (یادداشت بخط مؤلف ).
- اعلیحضرتا ؛ خطابی است شاه را.
- جدّ اعلی ؛ بزرگترین از اجداد. جد جد. نیای برترین .
- چرخ اعلی ؛ آسمان برین . فلک اعلی . بالاترین سپهر :
خوان آگاه دلش را از صفا
خانقاه از چرخ اعلی دیده ام .

خاقانی .


- درگاه اعلی ؛ درگاه رفیع. درگاه بلند : و این قاضی محمد بود کی برسولی کرمان بدرگاه اعلی اعلاه اﷲ آمده بود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 118).
- زند اعلی ؛ مقابل زند اسفل . زند زبرین . رجوع به زند شود.
- سرادق اعلی ؛ خیام اعلی . بارگاه اعلی . کنایه از آسمان برین :
ره رفته تا خط رقم اول از خطر
پی برده تا سرادق اعلی هم از علا.

خاقانی .


- سمع اعلی ؛ سمع سامی . سمع بزرگوار : و چون بعضی از آن پرداخته گشت ذکر آن بسمع اعلی قاهره ٔ شاهنشاهی رسید. (کلیله و دمنه ).
- طارم اعلی ؛ ایوان برین . کنایه از آسمان برین :
گهی بر طارم اعلی نشینم
گهی تا زیر پای خود نبینم .

سعدی .


- علم اعلی ؛ فلسفه ٔ اعلی . فلسفه ٔ الهی . الهیات . مقابل علم اوسط و علم اسفل . علم الهی .ماوراءالطبیعه . متافیزیک و آنچه ماوراء آن است : که نفس چیست طبیبان را با آن کار نیست من حیث الطب ، آن معرفت از علم اعلی معلوم شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- فردوس اعلی ؛ بهشت برین . بهشت بزرگ .
- فک اعلی ؛ فک بالا. فک زبرین . مقابل فک اسفل . رجوع به فک شود.
- فلسفه ٔ اعلی ؛ مقابل فلسفه ٔ اوسط و فلسفه ٔ اسفل . حکمت الهی . علم اعلی . الهیات .
- مجلس اعلی ؛ مجلس بزرگ . مجلس والا. مجلس بلندمرتبه .
|| (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی ، چنانکه در: عبدالاعلی . (یادداشت مؤلف ). || نام سوره ٔ هشتادوهفتمین از قرآن . این سوره مکیه و نوزده آیت است ، پس از سوره ٔ طارق و پیش از غاشیه قرار دارد. (از تفسیرابوالفتوح رازی ). این سوره بقول بعضی مفسران مکی و بقول بعضی مدنی ، نوزده آیت ، هفتادودو کلمه ، دویست وهفتاد حرف است . در این سوره از منسوخات هیچ نیست . در خبر ابی بن کعب است از مصطفی (ص ) که هرکه این سوره را برخواند اﷲتعالی بعدد هر حرفی که بر ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام فروفرستاد او را ده نیکی در دیوان اعمال بنویسد. و در آثار سلف است که هرکه سوره ٔ اعلی برخواند چنان است که پنج یکی از قرآن خواند و رسول خواندن این سوره دوست داشتی و بزرگان صحابه چون علی (ع ) و زبیر و عبداﷲ عباس و عبداﷲ زبیر و عبداﷲ عمر و ابوموسی چون در نماز این سوره خواندندی بگفتندی : «سبحان ربی الاعلی ». (از کشف الاسرار میبدی ).

فرهنگ عمید

۱. برتر.
۲. (اسم ) هشتاد وهفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۹ آیه.
۳. [قدیمی] بلندتر، بالاتر.

دانشنامه عمومی

سوره اعلی (خوانده می شود: اعلا) سوره مکی است و دارای ۱۹ آیه است.
ترجمهٔ فارسی
این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل یافته:
و در پایان سوره اعلام می دارد که این مطالب تنها در قرآن مجید نیامده است، بلکه حقایقی است که در کتب و صحف پیشین، صحف ابراهیم و موسی، نیز بر آن تأکید شده است.
در حدیثی از محمد می خوانیم: «هرکس سوره اعلی را بخواندخداوند به عدد هر حرفی که بر ابراهیم و موسی و محمد نازل کرده ده حسنه به او عطا می فرماید».

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اعلی (ابهام زدایی). اعلی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: قرآن• سوره اعلی، هشتاد و هفتمین سوره قرآن، دارای ۱۹ آیه ، ۷۸ کلمه و ۲۹۴ حرف • افق اعلی، جایگاه دریافت وحی الهی به وسیله رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) کاربردهای دیگر• اعلی القیم، بالاترین قیمتها و بحث شده در باب های رهن، عاریه، اجاره، نکاح و غصب
...

[ویکی اهل البیت] اعلی (اسم الله). اعلی توصیف شده و آن را دلیل بر امکان اعاده انسان ها گرفته است، زیرا کسی که بر چنین آفرینش تواناست، بر اعاده انسان نیز توانا خواهد بود.
سرانجام باید دانست اعلی مأخوذ از «علوّ» به معنی رفعت و بلندی است، ابن فارس می گوید: «علو» یک معنی بیش ندارد و آن دلیل بر ارتفاع و بلندی است، طبعاً مقصود از اعلی آن گاه که به عنوان صفت ذکر می شود، بلندی از نظر رتبه و درجه وجود است، زیرا مفروض این است که او مبدأ آفرینش و محیط بر آن می باشد، قهراً وجود بی حدّ او بالاتر و برتر از وجود محدود خواهد بود; از این جهت صاحب این اسم باید از هر اسمی که لایق مقام او نیست، تنزیه شود چنان که فرمود:(سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلی) یعنی چون ذات او اعلی است، طبعاً باید اسم او نیز از هر نقصی تنزیه شود.
و به دیگر سخن: چون وجود او اعلی است، باید اسم و صفت او نیز با او هماهنگ باشد، زیرا اسم از واقعیتی در مسمی حکایت می کند و موجود اعلی نمی تواند اسمی داشته باشد که با کمال او هماهنگ نباشد. از این جهت، هر صفت کمالی که در جهان تصور می شود مانند حیات، قدرت، علم، ملک و جود و کرم خدا سهم برتر و بالاتر را دارد و دیگران سهم کمتر و غیر برتر.
صدوق(1) در تفسیر اعلی دو احتمال داده است، یکی این که به معنی قاهر باشد، و می گوید شاهد آن آیه زیر است:
(...لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الأَعلی). (سوره طه/68)
«ای موسی مترس تو قاهر و غالبی».

پیشنهاد کاربران

برین

نامی بسیار خاص و برگزیده، اسم پسری منم اعلی ست، انتخاب خودمون بود وخیلی خوشحالیم از ین انتخاب خوبمون 😊

اعلی تا ادنی= عرش به فرش، بالا تا پایین


کلمات دیگر: