سامری
فارسی به انگلیسی
Samaritan
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به سامره
محمد بن علی سامری مکنی بابو الفرج وزیر المستکفی بود
سامره
لغت نامه دهخدا
چوب موسی گرفتار بنمود سحر ساحری
سامری کرد آخر اندر امت وی سامری .
رودکی (احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 633).
به هارون ما داد موسی مر آن را
نبرده ست دستی بدان سامری را.
ناصرخسرو.
امام زمانه که هرگز نرانده ست
بر شیعتش سامری ساحری را.
ناصرخسرو.
دست موسی گشت گویی عارض رخشان او
زلف او ثعبان موسی چشم او چون سامری .
معزی .
اسحار در مساحره و باسامری در مسامره .
(ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 101).
چنان در سحرکاری دست دارد
که سحر سامری بازی شمارد.
نظامی .
پیش تخت خسرو موسی کف هارون زبان
این منم چون سامری سحر از میان انگیخته .
خاقانی .
گاو را چون خدا ببانگ آرد
عمل دست سامری منگر.
خاقانی .
قامتی داری که سحری میکند
کاندر آن عاجز بماند سامری .
سعدی (طیبات ).
گر عدویت میزند لافی بهم نامیست بس
تو چو موسی کلیم و او چو موسی سامری .
سلمان (از شرفنامه ).
بانگ گاوی چه صدا باز دهدعشوه مخر
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد.
حافظ.
کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
بغمزه رونق ناموس سامری بشکن .
حافظ.
بی خاک پای مرکب جبریل بین که کرد
از زر نظم خامه ٔ من سحر سامری .
کاشانی (از لباب ص 160).
رجوع به تاریخ گزیده ص 46 ببعد شود.
سامری . [ م ِ ] (اِخ ) نام پادشاه کالیکوت ها است . (حبیب السیر چ تهران ج 4 ص 625).
سامری . [ م َ ] (اِخ ) ابراهیم بن ابی العباس . محدث است . (منتهی الارب ).
سامری . [ م ِ ] (اِخ ) ابوالفتح بن ابی الحسن . او راست : کتاب تاریخ . رجوع به ابوالفتح و معجم المطبوعات شود.
سامری . [ م ِ ] (اِخ ) احمدبن محمد. رجوع به همین کلمه و رجوع به زرکلی ص 355 و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 200 شود.
سامری . [ م ِ ] (اِخ ) سرهنگی بود از سرهنگان دیلمان و او از بزرگان مصر بود و دعوت مصر پذیرفته او را امیرجلیل سید معتمد از شام نوشتندی و بسامیری پیش المنتصر باﷲ فرستاد و از او مدد خواست و او را قائم مقام خلیفه و سلطان طغرل بیک تحویل داد. رجوع به تاریخ گزیده ص 354، 355 شود.
سامری . [ م ِ ] (اِخ ) محمدبن علی سامری مکنی به ابوالفرج وزیر المستکفی بود اما حکمی نداشت و وزارت او زود منقضی گشت و یکی از شعرا او را به این ابیات هجو کرد:
الاَّن ان کفرالمقتر رزقه
قالوا کفرن فخف عذاب النار
أأکون رجلی مرکبی و جنیبتی
خفی علی ذل بذاک و عار
و السرمن رأئی فی اصطبله
مأیتا عتیق فاره ِمختار
کلب حمار فالخیول و کاتب
فطن یضیق به کراء حمار
أناقد دهشت فعرفونی أنتم
هذا من الانصاف فی الاقدار.
بعد از آن احوال خلافت مضطرب شد و رونقی نماند و بولییان استیلاءکلی یافتند. وزیر از جانب خود مرتب میکردند و اعمال در تصرف ایشان بود و جهت اخراجات خلفاء چیزی مقرر گردانیدند. (تجارب السلف ص 222).
سامری . [ م ِ] (اِخ ) ابوسعیدبن ابی الحسین بن ابی السعید سامری . او راست : التوراة چ لیدن 1851 م . (معجم المطبوعات ).
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
از اَعلام قرآنی. خاله زاده و شاگرد موسی (ع). نام سامری سه بار در قرآن کریم آمده است (طه، ۸۵، ۸۷، ۹۵)؛ اما بدون تصریح نام او در سوره هایی دیگر هم این داستان نقل شده است (ازجمله سورۀ اعراف، ۱۴۸ به بعد). در ابتدا مورد مهر و محبت موسی و قوم بنی اسرائیل بود، اما در غیاب موسی گوساله ای زرین ساخت که اثری معجزه آسا داشت، چنین وانمود کرد که خداوند در گوساله تجلی کرده و بنی اسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد. بعد از آن مورد لعن و نفرین موسی قرار گرفت. در نهایت موسی گوساله را نابود کرد و خاکسترش را به دریا ریخت و سامری نیز به عاقبتی سخت گرفتار شد.
دانشنامه اسلامی
سامری از افرادی است که با بنی اسرائیل از مصر خارج شد، در ظاهر جزو مؤمنان به حضرت موسی(ع) بوده و از بزرگان بنی اسرائیل حساب می شده است. از برخی روایات به دست می آید که سامری فرد سخاوتمندی بود. درباره نام و نسب او اختلاف وجود دارد با این حال برخی منابع نام او را موسی بن ظفر دانسته اند که از نسل یشاکر فرزند حضرت یعقوب بوده است.
سامری از جمله شخصیت هایی است که سه مرتبه در قرآن از او نام برده شده و هر سه مورد مرتبط با ساخت گوساله برای پرستش آن توسط بنی اسرائیل بوده است.
پیشنهاد کاربران
با سلام، زمانیکه موسی ( ع ) جهت دریافت وحی چهل روز به طور سینا رفت و هارون ( ع ) برادرش را که از پیامبران میباشد ، جانشین خود قرار داد فردی بنام سامری با طلاهایی که موجود بود یک گوساله طلایی ساخت و طوری تنظیم کرد که زمانیکه باد در ان میوزید گوساله به صدا در میامد و لذا سایر یهودیان به پرستش ان روی اوردند و موسی ( ع ) پس از باز گشت چون این وضعیت را دید به برادرش که نتوانسته بود مدیریت کند عصبانی و پر خاش نمود و گوساله سامری از ان زمان معروف هست و بنده تصویر باز سازی شده انرا در امریکا در کتاب تاریخ یهود و صهیونیزم دیده ام و این فرد یعنی سامری همراه با یازده نفر دیگر علی رغم اینکه جهنم روشن نشده در تابوتی از اتش که در درون چاهی بر روی صخرهای هست و همه دوازده نفر در ان میسوزند و خداوند جهنم را با ان تابوت به اتش خواهد کشید و چند نفر که دران تابوت هستند عبارتند از معاویه ، ابن ملجم ، فرعون زمان موسی ( ع ) و نمرود و غیره. با تشکر.
با سلام، در تایید واژه سامری که نوشته ام کتب زیادی هست . تاج العروی، دانشنامه فرید وجدی، قلاید العقیان، دایره المعارف بزرگ و گرانسنگ اسلام، معا رف و معاریف، قاموس الاعلام شمس الدین سامی در شش جلد که علی رغم کلاسیک بودن ان مورد استفاده پژوهشگرانی که ترکی عثمانی میدانند میباشد ، دانشنامه جهان اسلام، کشف الحجب و اراستار عن اسامی کتب و الاسفار ، تفاسیر تسنیم ، راهنما، نور ، المیزان، وسایر تفاسیر شیعی ، دایره المعا ف قران مجید در ۱۵ جلد، مجله باز چاپ شده راهنمای کتاب در ۲۰ جلد و چند ده کتب دیگر را نیز بخوانید با تشکر