کلمه جو
صفحه اصلی

علاءالدوله سمنانی

دانشنامه عمومی

شیخ ابوالمکارم رکن الدین علاءالدوله احمد بن محمد بن احمد بیابانکی سمنانی (۶۵۹–۷۳۶ ق) معروف به علاءالدوله سمنانی از بزرگان تصوف ایرانی و از شاعران و نویسندگان سده های هفتم و هشتم هجری اهل سمنان بود. او از یک خاندان ثروتمند سمنان بود؛ چنان که به قول خود «صد هزار از ملک پدری و میراث صرف و وقف صوفیان» کرد.
چهل مجلس
خمخانه وحدت
دیوان اشعار
العروة لاهل الخلوة و الجلوة
سرّ سماع
آداب السفره
علاءالدوله سمنانی در خانواده ملوک سمنان دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوره مکتب در پانزده سالگی به خدمت سلطان ارغون درآمد. وی در زمان اباقا و ارغون شاه ایلخانی به مدت ده سال دارای مشاغل دیوانی و سیاسی مهم بود تا اینکه در یکی از جنگها که او نیز همراه سلطان بود، جذبه ای دریافت کرد. به گفته علاءالدوله حجاب از پیش چشمانش برداشته شد و آخرت را مشاهده کرد. بعد از آن واقعه، با اینکه دیگر رغبتی به ملازمت سلطان نداشت از صحبت وی صرف نظر نکرد اما به قضای فرائض فوت شده، قرائت قران و مجاهده با نفس روی آورد و از ملاهی و مناهی دستگاه سلطان توبه کرد. بیش از دو سال در کسوت دیوانیان به ریاضت و عبادت پرداخت و بالاخره پس از ابتلا به بیماری که ناشی از کم خورد و خوابی او بود از سلطان اجازه گرفت و به سمنان رفت.
علاءالدوله پس از جستجو در احوال و آراء گروه ها و فرقه های مختلف، گمشده خود را در سیر و سلوک اهل طریقت یافت و بنای سلوک خویش را بر وفق کتاب قوت القلوب مکی نهاد. در آغاز ورود به طریقت به ادای حقوقی که بر گردن داشت، همت گماشت غلامان و کنیزان را آزاد کرد، به عمارت خانقاه سکاکیه منسوب به شیخ حسن سکاکی پرداخت و چند خانقاه دیگر نیز وقف کرد.
در محرم ۶۸۶ ق یکی از مریدان نورالدین عبدالرحمان اسفراینی، علاءالدوله را به سوی پیر خود راهنمایی کرد. علاءالدوله به قصد دیدار شیخ عبدالرحمن عازم بغداد شد و در مسیر بغداد در نزدیکی همدان، سلطان ارغون وی را احضار کرد تا به شغل دیوانی بازگرداند اما علاءالدوله چنان در شوق طریقت مستغرق بود که بعد از مناظرهای طولانی سلطان دریافت که قادر به بازگرداندن وی نیست اما باز مانع رفتن او به بغداد شد. علاءالدوله سمنانی شرح احوال خود را به گوش شیخ نورالدین عبدالرحمان رساند و شیخ برای او خرقه ای فرستاد و اجازه خلوت داد. البته در سال ۶۸۷ق علاءالدوله در ۲۸ سالگی پنهان از ارغون و شحنگان وی روانه بغداد شد و با نورالدین عبدالرحمان اسفراینی ملاقات کرد. بعد از این ملاقات و تلقین ذکر، علاءالدوله به اشارت پیر خود به زیارت کعبه شتافت و بعد از اذن وی در سمنان به ارشاد مریدان مشغول شد. سلوک و صحبت با شیخ عبدالرحمن اسفراینی از روندهای مهم در زندگی روحانی علاءالدوله بود. شیخ علاءالدوله سمنانی در تصوف معتقد به میانه روی بود و در زمینه اجرای دستورهای دین اسلام و سازگاری باورها با اصول دین سخت گیر بود. علاءالدوله مردی ثروتمند بود و چندین بار نیز سفر حج را انجام داد. گسستن کامل او از خدمات درباری در سال ۷۰۵ ق؛ و با اجازهٔ الجایتوخان (۷۱۶–۷۰۳ ق) صورت گرفت. پس از سال ۷۲۰، علاءالدوله در خانقاه سکاکیه معتکف شد.

دانشنامه آزاد فارسی

علاءالدّولۀ سمنانی
رجوع شود به:سمنانی، علاءالدوله احمد (سمنان ۶۵۹ـ۷۳۶ق)

نقل قول ها

احمد بن محمد بیابانکی سمنانی با لقب های ابو المَکارِم و رُکن َ الدین شهرت یافته به شیخ علاءَ الدّوله سمنانی (۱۰ ژانویه ۱۲۵۹، بیابانک - ۱۴ مارس ۱۳۳۶، صوفی آباد سُرخه) مقام دار دیوانی دربار ایلخانی (حدوداً از ۱۲۷۵ تا ۱۲۸۵م)، فقیه، محدث، صوفی کُبرَوی، زاهد، نیکوکار و شاعر ایرانی بود.
• «جملهٔ انبیا که آمده اند از برای آن آمده اند که تا چشم خلق را بگشایند به عیب خود و کمالِ حق؛ و به عجزِ خود و به قدرتِ حق؛ و به ظلمِ خود و به عدلِ حق؛ و به جهل خود و به علمِ حق؛ و به فقر خود و غناءِ حق؛ و تقصیر خود و نعمت های حق؛ به فناء خود و بقاء حق.»• «و هم برین قیاس شیخ برای آن است که چشم مریدان را به این معانی بگشاید. پس هرچند مرید در اثبات خود و کمال خود بیش گوید تا عمل کند، تا کمال او ظاهر شود، شیخ از وی بیشتر رنجد، چه این همه زحمت برای آن می کند تا چشم کمال بین نفس او بدوزد و چشمی که کمال بیند بگشاید و او هر لحظه در کمال خود چشمی دیگر می گشاید، پس در ضایع کردن رنج شیخ می کوشد، در حق خویش.»• «درویشان می باید که پیوسته در کمین نفس باشند تا هرچمشی که به کمال خود بگشاید، حال او را می بندد و گرنه چنین کنند باخبر نشودند. نفس از هر بن موئی چشمی به دیدن کمال خود بگشاید و از دیدن کمال حق کور گرداند که خاصیت نفس این است.»ص ۱۹۳• «حق تعالی این زمین و مزارع را به حکمت آفریده و می خواهد که معمور باشد و فایده ای به خلق رسد و اگر خلق بدانند که از عمارتِ دنیا که برای فایده و دخل بکنند نه به وجه اسراف چه ثوابست، هرگز ترک عمارت نکنند و اگر بدانند که از ترکِ عمارت و معطل گذاشتن زمین چه گناه حاصل می شود، هرگز نگذارند که اسباب او خراب شود.»• «هرکس زمینی دارد که از از آن هر سال هزار مَن غله حاصل می تواند کرد، اگر به تقصیر و اهمال نهصد حاصل کند و به سبب او آن صد مَن از حلقِ خلق دور افتد، به قدر آن از وی بازخواست خواهند کرد.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «علاء الدوله احمد بن محمد بن احمد بیابانکی سمنانی» از بزرگان تصوف ایرانی و از شاعران و نویسندگان سده های هفتم و هشتم هجری قمری بود.
وی در ماه ذیحجه سال ۶۵۹ ق در قریه بیابانک سمنان که در دوازده کیلومتری جنوب غربی شهر سمنان واقع است، متولد شد. تحصیلات ابتدایی وی در مکتب خانه محلی بیابانک بوده است. تا سن پانزده سالگی از علوم عقلی و نظمی چیزی آموخت و آن گاه به همراه عموی خویش، ملک جلال الدین، در دستگاه ارغونخان وارد شد و به تدریج مقرب درگاه شاه ایلخانی شد و دارای قبا، کلاه و سلاح گردید و در اندک مدت مورد توجه و عنایت خاص قرار گرفت. پدر شیخ علاء الدوله، محمد، ملقب به ملک شرف الدین، در دستگاه سلطنت ارغون خان و غازان خان پادشاهان ایلخانی، دارای مقام، منزلت، اعتبار و عزت بود. مادر شیخ، خواهر رکن الدین صاین، از عالمان و قاضیان بزرگ عهد ایلخانی بود و علاء الدوله، فقه و حدیث را نزد او فرا گرفت.


کلمات دیگر: