کلمه جو
صفحه اصلی

کود


مترادف کود : رشوه، کوت

فارسی به انگلیسی

compost, dung, fertilizer, manure, ordure

manure, fertilizer


فارسی به عربی

روث , مخصب , وحل

مترادف و متضاد

muck (اسم)
غضب، پهن، کثافت، سرگین، کود، کود تازه

dung (اسم)
سرگین، کود، پشکل، مدفوع حیوانات

fertilizer (اسم)
کود، ابستن کننده

فرهنگ فارسی

هرنوع ماده‌ای که برای حاصلخیزی خاک به کار می‌رود


دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل واقع در ۱۵ کیلومتری شمال باختر سنجار جلگه و گرم و معتدل دارای ۱۳٠۹ تن سکنه محصول غله لبنیات صنعت دستی گلیم بافی .
سرگین چهارپایان یاخاکروبه وزباله وعلفهای پوسیده وسایرموادکه برای قوت دادن زمین درمزارع میریزند
( اسم ) ۱ - مواد مفیدی که جهت ازدیاد بر داشت محصول زراعتی یا بدست آوردن نوع بهتر از محصولات بزمین دهند . بمنظور تهی. کود از سرگین چهار پایان پرندگان و انسان علفهای پوسیده و غیره استفاده میکنند . کوت بار . یا کود دست . گیاهانی که بر روی کود میرویند . یا کود شیمیایی . ماده ای که از ترکیبان شیمیایی ( شوره آهک گرد استخوان و غیره ) که برای تقویت خاک زراعت ترتیب دهند . ۲ - تود. غله خرمن غله . ۳ - جمع شده مجموع : راز یانج بادیان سگ بوی خوش اذخرفریز نثر وشتی را پراگنده شمر مجموع کرد . ( نصاب الصبیان )

فرهنگ معین

(اِ. ) هر یک از مواردی که به طور طبیعی مثل پهن چهارپایان یا مصنوعی مثل انواع کود شیمیایی برای تقویت و رشد گیاه به طور مصنوعی به خاک اضافه می شود.

لغت نامه دهخدا

کود. [ ک َ ] (ع اِ) کودة. (از اقرب الموارد). رجوع به کودة شود.


کود. [ ک َ وُ] (ص ) مخفف کبود است و آن رنگی باشد معروف . (برهان ). کبود. (ناظم الاطباء). کبود. کوود. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کبود شود.


کود. [ ک َ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). منع کردن . (از اقرب الموارد). || نزدیک شدن به کاری از برای شروع کردن در آن . (ترجمان القرآن ). نزدیک آمدن کاری که شود، مَکاد و مَکادة مثله . یقال : کاد یفعل و کید یفعل ؛ ای قارب و لم یفعل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاد یفعل و یکاد کوداً و مکاداً و مکادةً؛ نزدیک شد که بکند و نکرد و آن از افعال مقاربه است ، مبتدا را مرفوع و خبر را منصوب می کند. (از اقرب الموارد).


کود. (اِ) توده و خرمن غله را گویند. (برهان ). خرمن را گویند. (آنندراج ). توده و انبار غله . (ناظم الاطباء). توده ٔ غله . خرمن غله . (فرهنگ فارسی معین ). || باری که بر زمین زراعت ریزند تا زمین قوت گیرد و زراعت خوب آید. (برهان ). خاکروبه که برای قوت مزرعه جمع کرده به باغ و فالیز برند، چنانکه گویند فلان باغ و فالیز را کود بدهند تا قوت گیرد. (آنندراج ). آنچه در کشت زار ریزند تا زمین نیرو گیرد و زراعت خوب حاصل آید و کوت نیز گویند. در اوستایی ، کوث ودر سانسکریت ، گوثه به معنی گُه ، پس لغتاً به معنی پلیدی آدمی و جانوران است که جهت قوت بر زمین زراعتی ریزند. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). مواد مفید که جهت ازدیاد برداشت محصول زراعتی یا به دست آوردن نوع بهتر از محصولات به زمین دهند . (فرهنگ فارسی معین ). کوت .رشوه . انبار. نیرو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کود شیمیایی ؛ ماده ای از ترکیبات شیمیایی (شوره ، آهک ، گرد استخوان و غیره ) که برای تقویت خاک زراعت ترتیب دهند. (فرهنگ فارسی معین ). کود مصنوعی .
- کود مصنوعی . رجوع به ترکیب قبل شود.
|| (ص ) ترجمه ٔ مجموعه هم هست که در مقابل پراکنده است . (برهان ). مجموعه و جمعکرده شده و فراهم آورده . ضد پراکنده . (ناظم الاطباء).جمعشده . مجموع . (فرهنگ فارسی معین ) :
رازْیانج بادیان ، سُک بوی خوش ، اذخِر فریز
نَثْر و شَتّی ̍ راپراکنده شمر، مجموع کود.

ابونصر فراهی (نصاب الصبیان ).


|| پر با برآمدگی از لب ظرف ، مقابل سیله و مقابل سرخالی . کوت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوت شود.

کود. ( اِ ) توده و خرمن غله را گویند. ( برهان ). خرمن را گویند. ( آنندراج ). توده و انبار غله. ( ناظم الاطباء ). توده غله. خرمن غله. ( فرهنگ فارسی معین ). || باری که بر زمین زراعت ریزند تا زمین قوت گیرد و زراعت خوب آید. ( برهان ). خاکروبه که برای قوت مزرعه جمع کرده به باغ و فالیز برند، چنانکه گویند فلان باغ و فالیز را کود بدهند تا قوت گیرد. ( آنندراج ). آنچه در کشت زار ریزند تا زمین نیرو گیرد و زراعت خوب حاصل آید و کوت نیز گویند. در اوستایی ، کوث ودر سانسکریت ، گوثه به معنی گُه ، پس لغتاً به معنی پلیدی آدمی و جانوران است که جهت قوت بر زمین زراعتی ریزند. ( از حاشیه برهان چ معین ). مواد مفید که جهت ازدیاد برداشت محصول زراعتی یا به دست آوردن نوع بهتر از محصولات به زمین دهند . ( فرهنگ فارسی معین ). کوت.رشوه. انبار. نیرو. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- کود شیمیایی ؛ ماده ای از ترکیبات شیمیایی ( شوره ، آهک ، گرد استخوان و غیره ) که برای تقویت خاک زراعت ترتیب دهند. ( فرهنگ فارسی معین ). کود مصنوعی.
- کود مصنوعی . رجوع به ترکیب قبل شود.
|| ( ص ) ترجمه مجموعه هم هست که در مقابل پراکنده است. ( برهان ). مجموعه و جمعکرده شده و فراهم آورده. ضد پراکنده. ( ناظم الاطباء ).جمعشده. مجموع. ( فرهنگ فارسی معین ) :
رازْیانج بادیان ، سُک بوی خوش ، اذخِر فریز
نَثْر و شَتّی ̍ راپراکنده شمر، مجموع کود.
ابونصر فراهی ( نصاب الصبیان ).
|| پر با برآمدگی از لب ظرف ، مقابل سیله و مقابل سرخالی. کوت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کوت شود.

کود. [ ک َ وُ] ( ص ) مخفف کبود است و آن رنگی باشد معروف. ( برهان ). کبود. ( ناظم الاطباء ). کبود. کوود. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کبود شود.

کود. [ ک َ ] ( ع مص ) بازداشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). منع کردن. ( از اقرب الموارد ). || نزدیک شدن به کاری از برای شروع کردن در آن. ( ترجمان القرآن ). نزدیک آمدن کاری که شود، مَکاد و مَکادة مثله. یقال : کاد یفعل و کید یفعل ؛ ای قارب و لم یفعل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کاد یفعل و یکاد کوداً و مکاداً و مکادةً؛ نزدیک شد که بکند و نکرد و آن از افعال مقاربه است ، مبتدا را مرفوع و خبر را منصوب می کند. ( از اقرب الموارد ).

کود. [ ک َ ] ( ع اِ ) کودة. ( از اقرب الموارد ). رجوع به کودة شود.

کود. (اِخ )دهی از بخش پشت آب که در شهرستان زابل واقع است و 1309 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


فرهنگ عمید

۱. تودۀ چیزی، خرمن، کوت.
۲. سرگین چهارپایان یا خاک روبه، زباله، علف های پوسیده، و سایر مواد که برای قوت دادن زمین در مزارع می ریزند، بار.
* کود شیمیایی: (کشاورزی ) کود مصنوعی که از شوره، آمونیاک، آهک، گرد استخوان و برخی مواد دیگر برای زراعت درست می کنند.

۱. تودۀ چیزی؛ خرمن؛ کوت.
۲. سرگین چهارپایان یا خاک‌روبه، زباله، علف‌های پوسیده، و سایر مواد که برای قوت دادن زمین در مزارع می‌ریزند؛ بار.
⟨ کود شیمیایی: (کشاورزی) کود مصنوعی که از شوره، آمونیاک، آهک، گرد استخوان و برخی مواد دیگر برای زراعت درست می‌کنند.


دانشنامه عمومی

کود هرگونه مواد طبیعی یا غیرطبیعی است که به خاک یا بافت گیاهان اضافه می شود تا یک یا تعداد بیشتری از مواد مغذی مورد نیاز رشد گیاه تأمین گردد. برای آنکه خاک از لحاظ مواد غذایی متعدد دچار کمبود نباشد استفاده از کود بسیار مفید خواهد بود. گونه های مختلفی از کود با پایه طبیعی و تولید شده به روش صنعتی وجود دارد.
سه ماکروماده مغذی اصلی:
کودها رشد گیاهان را بهبود می بخشند. این عمل به دو روش اتفاق می افتد: روش سنتی که مواد مغذی افزوده می شود. روش دومی که برخی از کودها عمل می کنند بهبود کارایی خاک با تغییرات در نگهداری آب و هوای آن است. کودها معمولاً در نسبت های مختلف حاوی مواد زیر هستند:
مواد مغذی مورد نیاز برای سلامت گیاه توسط عناصر طبقه بندی می شود، اما از این عناصر به عنوان کود استفاده نمی شود. در عوض از ترکیبات حاوی این عناصر به عنوان کود استفاده می شود.
ماکرومواد مغذی در مقادیر بیشتری مصرف می شوند و در بافت گیاه با مقادیر مختلف از ۰٫۱۵٪ تا ۶٪ برپایه ماده خشک (رطوبت ماده ۰٪) وجود دارند. گیاهان از چهار عنصر اصلی ساخته می شوند: هیدروژن، اکسیژن، کربن و نیتروژن. کربن، هیدروژن و اکسیژن به صورت گسترده ای در آب و کربن دی اکسید وجود دارند. با اینکه نیتروژن بیشترین گاز موجود در اتمسفر است، گیاهان نمی توانند آن را به این صورت جذب کنند. نیتروژن مهم ترین کود است چرا که در پروتئین ها، DNA و دیگر ترکیبات (برای مثال کلروفیل) موجود است. برای اینکه گیاهان بتوانند نیتروژن را جذب کنند این ماده باید به شکلی «ثابت» دربیاید. فقط برخی باکتری ها و گیاهان میزبان آنها (به صورت ویژه حبوبات) می توانند نیتروژن را با تبدیل آن به آمونیاک «ثثبیت» کنند. وجود فسفات برای تولید DNA و آدنوزین تری فسفات، اصلی ترین حامل انرژی در سلول ها، الزامی است.

دانشنامه آزاد فارسی

کود (fertilizer)
ماده ای حاوی همه یا برخی از بیست عنصر شیمیایی ضروری برای رشد سالم گیاه. کودبرای جبران کمبودهای خاک فقیر یا عاری از مواد ضروری به خاک افزوده می شود. کودها ممکن استمانند کود حیوانی، کود بقایای گیاهی، پودر استخوان، خون، و پودر ماهی آلی، یا به شکل ترکیبات نیتروژن، فسفات، و پتاسیم، و از نوع کودهای غیرآلی باشند. کودهای غیرآلی از ۱۹۴۵ بسیار به کار رفته اند. ترکیبات نیتروژن و فسفات در کودها بسیار مهم اند. از آن جا که کودهای افزودنی معمولاً بیش از حد نیاز گیاه اند و با زهکشی به دریاچه ها و رودخانه ها می ریزند، اکنون بیشتر به تغییر و تبدیل گیاهان زراعی توجه می شود. گیاهان خانوادۀ نخود، شامل باقلا، شبدر، و باقلای مصری، با باکتری های واقع در گرهک های ریشه شان به صورت هم زیست زندگی و نیتروژن جو را تثبیت می کنند. پژوهش هایی برای تولید روابطی مشابه بین این باکتری ها و گیاهانی مانند گندم در دست اجراست.

فرهنگستان زبان و ادب

{fertilizer} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] هرنوع ماده ای که برای حاصلخیزی خاک به کار می رود

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲۴(بار)

گویش مازنی

لبریز – پر


/kood/ لبریز – پر

پیشنهاد کاربران

کود : در فارسی باستان این کلمه به معنای غذا بوده است و منظور از کود دادن به درخت غذا دادن به آن بوده است کلمه کود در عربی قوت و در انگلیسی فود تلفظ می شود .

رشوه، کوت


کلمات دیگر: