۱-( صفت ) مونث میمون .۲- ( اسم ) نامی است از نامهای زنان.۳ - ( کشتی ) فنی است از فنون کشتی : غیربرگشت فغان زین سگک وارونه فیل زور است مبارک بود این میمونه . ( گل کشتی )
بنت علی بن ابیطالب ( ع )
میمونة. [ م َ مو ن َ ](ع ص ) مؤنث میمون . میمونه . رجوع به میمون و میمونه شود. || (اِ) نامی است از نامهای زنان .
(مثنوی گل کشتی ).
میمونه . [ م َ مو ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد، واقع در 25هزارگزی شمال اشکذر با 835 تن سکنه . آب آن از قنات ومحصولش غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
میمونة. [ م َ مو ن َ ] (اِخ ) بنت علی بن ابیطالب (ع ). (از تاریخ گزیده چ نوائی ص 198) (از یادداشت مؤلف ).
میمونة. [ م َ مو ن َ ] (اِخ ) بنت الحارث بن حزن الهلالیه . آخرین زنی است که با حضرت رسول ازدواج کرد و مرگ وی نیز پس ازمرگ بقیه ٔ زنهای آن حضرت دررسید. قبل از هجرت در مکه با حضرت محمد (ص ) بیعت کرد و بدین اسلام درآمد در ابتدای زندگی نامش «سرة» بود و بعداً میمونه نامیده شد. قبل از ازدواج با پیغمبر اکرم زن ابی رهم بن عبدالعزی العامری بود و پس از مرگ وی در سال 7 هَ . ق . به ازدواج حضرت محمد (ص ) درآمد. و از پیامبر اسلام 76 حدیث روایت کرده است . 80 سال زندگی کرد و تاریخ مرگش سال 51 هَ . ق . میباشد و در ناحیه ای به نام «سرف » که نزدیک مکه است مدفون گردید. (اعلام زرکلی ج 8 ص 302).