کلمه جو
صفحه اصلی

خوست

فرهنگ فارسی

( صفت ) کوفته شده ( راه ) پایمال شده : آبخوست پای خوست چنگال خوست .
ناحیتی از نواحی اندرابه بطخارستان و از اعمال بلخ آنرا یک قصبه و چهار دره سبز و خرم و پر درخت است .

آب‌سنگ‌های مرجانی حلقوی که بر روی برجستگی‌های آتشفشانی در آب‌های آزاد گرم رشد می‌کنند و غالباً در میان خود کولاب (lagoon) ایجاد می‌کنند


فرهنگ معین

(خُ )(ص . ) ۱ - جزیره . ۲ - کوفته ، پایمال شده .

لغت نامه دهخدا

خوست. [ خوَسْت ْ / خُسْت ْ ] ( ص ) مانده. خسته. آزرده. مالیده. فرسوده. فرسوده شده. ( ناظم الاطباء ).
- پای خوست ؛ زمین یاچیزی که در زیر پای کوفته شده باشد. لگدمال شده.
- چنگالخوست ؛ هر چیزی را گویند که در هم مالیده باشند.

خوست. [ خوَسْت ْ /خُسْت ْ / خو ] ( اِ ) جزیره و خشکی میان دریا. || راه کوفته شده. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ).

خوست. [ خ َ ] ( اِخ ) ناحیتی از نواحی اندرابه بطخارستان و از اعمال بلخ ، آنرا یک قصبه و چهاردره سبز و خرم و پردرخت است. ( از معجم البلدان ).

خوست . [ خ َ ] (اِخ ) ناحیتی از نواحی اندرابه بطخارستان و از اعمال بلخ ، آنرا یک قصبه و چهاردره ٔ سبز و خرم و پردرخت است . (از معجم البلدان ).


خوست . [ خوَسْت ْ / خُسْت ْ ] (ص ) مانده . خسته . آزرده . مالیده . فرسوده . فرسوده شده . (ناظم الاطباء).
- پای خوست ؛ زمین یاچیزی که در زیر پای کوفته شده باشد. لگدمال شده .
- چنگالخوست ؛ هر چیزی را گویند که در هم مالیده باشند.


خوست . [ خوَسْت ْ /خُسْت ْ / خو ] (اِ) جزیره و خشکی میان دریا. || راه کوفته شده . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۳°۱۹′۵۹″ شمالی ۶۹°۵۵′۰۱″ شرقی / ۳۳٫۳۳۳۰۶°شمالی ۶۹٫۹۱۶۹۴°شرقی / 33.33306; 69.91694
ویکی پدیای انگلیسی، نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۰۶.
خوست
خوست از شهرهای افغانستان و مرکز ولایت (استان) خوست کشور افغانستان و در ناحیه کوهستانی مرز پاکستان واقع شده است. بازار مرکزی دشت خوست بعد از ۱۹۵۴ در ۵ کیلومتری بخش شرقی مرکز کنونی شهر قرار داشت که در قدیم به آن «متون» می گفتند. پیدایش شهر خوست بعد ازسال ۱۹۵۴ بر اهداف سیاست های مرزی استوار بود، شهرهای مقابل خوست در پاکستان، میران شاه و پاراچنار است. مردم شهر خوست بیشتر کسبه، کارمند یا شبه نظامی هستند، هندوهای شهر خوست از سال ۱۹۵۴ به طور پراکنده در روستاهای پراکنده زندگی می کردند تا این که در منطقه ای محصور به نام هندوان کلای، در غرب این شهر زندگی می کنند.

خوست (استان لهستان بزرگ تر). خوست (به لهستانی: Chełst) یک روستا در لهستان است که در گمینا دراوسکو واقع شده است.
فهرست شهرهای لهستان

دانشنامه آزاد فارسی

خوست (ولایت) Khostولایتی در شرق افغانستان و هم مرز پاکستان با مرکزیت شهر خوست. این منطقه در گذشته بخشی از پکتیا به شمار می رفته و در زمان ریاست جمهوری دکتر نجیب به ولایت تبدیل شد. مساحت خوست 4,029 کیلومتر مربع و جمعیتش یک میلیون و پانصد هزار نفر است که اکثر آن ها پشتون و تاجیک هستند. خط مرزی دیورند، بین افغانستان و پاکستان، در این ولایت واقع شده است. این خط در زمان عبدالرحمان_خان، به عنوان مرز بین هند و افغانستان تعیین گردید و سال ها بعد، در زمان استقلال پاکستان، این منطقه به عنوان منطقه ی خودمختار در پاکستان در نظر گرفته شد.
در خوست معادنی نظیر زغال سنگ، سنگ های قیمتی و ساختمانی وجود دارد. در بخش کشاورزی نیز محصولاتی چون گندم، زیتون، برنج و سبزیجات کشت می شوند. بخش های سپیره، جاجی میدان، گربزو نادرشاه کوت در این ولایت قرار دارند.

فرهنگستان زبان و ادب

{atoll} [اقیانوس شناسی] آب سنگ های مرجانی حلقوی که بر روی برجستگی های آتشفشانی در آب های آزاد گرم رشد می کنند و غالباً در میان خود کولاب (lagoon ) ایجاد می کنند

پیشنهاد کاربران

دستمال. مشت مال. آستمال. خشتمال. شیرمال. آمال. خایمال. پایمال ( په مال. حیف کردن. هدر دادن چیزی ) . لگدمال. . . . دستمال ( دست مال ) دست از دستک ( حمایت ) دسته. دستان ( مثلا رستم دستان ) تورکی است. مال ( گاو. و آقامالی ( چیزی که مال آقاست. و مالش و مالیدن ) کلماتی که آخرشان مال دارنند. تورکی اند. ( معنی دستمال بصورت غلط مصطلح در فارسی استفاده می شود )


کلمات دیگر: