کلمه جو
صفحه اصلی

آفاقی

فرهنگ معین

[ ع - فا. ] (ص نسب .)منسوب به آفاق ؛ بیرونی ، خارجی .


لغت نامه دهخدا

آفاقی . (ص نسبی ) منسوب به آفاق .
- سیر آفاقی ؛ در اصطلاح صوفیه و ارباب سلوک ، دیدن جهان . سیر در بیرون نفس . مقابل سیر انفسی وخارجی . متخذ از این آیت قرآن : سنریهم آیاتنا فی الاَّفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق ّ. (53/41).
|| (اصطلاح فقه ) افقی . آنکه در بیش از شانزده فرسنگی خانه اقامت دارد و او مکلف به گزاردن حج ّ تمتع است .


فرهنگ فارسی ساره

بیرونی، کران



کلمات دیگر: