کلمه جو
صفحه اصلی

اندرآب

لغت نامه دهخدا

اندرآب . [ اَ دَ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل با 543 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ آق امام چای و محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).



اندرآب . [ اَ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سراب . سکنه آن 1090 تن و آب آن از نهر و چاه . محصول آن غلات و بزرک . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


اندرآب . [اَ دَ ] (اِخ ) نام رودی در آذربایجان . حمداﷲ مستوفی آرد: آب اندر آب از کوه سبلان برمیخیزد و چون بر شهرو ولایت اردبیل می گذرد آب اردبیل میخوانند و چون به اندرآب می رسد آب اندر آب می گویند و از پول (پل ) علی شاهی گذشته بآب اهر جمع شود و برود ارس میریزد طولش بیست و پنج فرسنگ باشد. (نزهةالقلوب چ لیدن ص 222).



کلمات دیگر: