اردبیل
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ازارمینیه تا در اردبیل
سپاهی پراکنده شد خیل خیل .
فردوسی .
که دادی بدو بردع و اردبیل
یکی مرزبان گشت و با کوس و پیل .
فردوسی .
هیونی تکاور برافکند شاه
به بهرام تا سر نخارد براه
سوی بارگاه آید از اردبیل
بیارد همان لشکر و کوس و پیل .
فردوسی .
همی راند لشکر چو از کوه سیل
به آمل گذشت از ره اردبیل .
فردوسی .
که اکنون همی خوانیش اردبیل
که گردون بدو دارد از داد میل .
فردوسی .
سپاهی بد از بردع و اردبیل
همی رفت با نامور خیل خیل .
فردوسی .
بیایند از پیش او بگذرند
رد و موبد و مرزبان بشمرند.
فردوسی .
بزرگان که از بردع و اردبیل
به پیش سپهدار بودند خیل .
فردوسی .
بمنزل رسیدند و بفزود خیل
گرفتند تازان ره اردبیل .
فردوسی .
وز ارمینیه تا در اردبیل
بپیمود بینادل و بوم گیل .
فردوسی .
همی تاخت تازان چو از کوه سیل
به آمل گذشت از در اردبیل .
فردوسی .
دو فرزند ما را کنون با دو خیل
بباید شدن تا در اردبیل .
فردوسی .
یکی آهنین پنجه در اردبیل
همی بگذرانید بیلک ز بیل .
سعدی .
دانشنامه عمومی
دو گور مربوط به دورهٔ مفرغ جدید (حدود سال ۱۶۰۰ پیش از میلاد)
یک گور مربوط به عصر آهن (حدود سال های ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ پیش از میلاد)
چهار گور مربوط به دورهٔ هخامنشی
۹۹ گور مربوط به عصر آهن (سال های ۲۲۰۰ تا ۲۸۰۰ پیش از میلاد)
این شهر در قبل و پس از اسلام، مرکز آذربایجان بوده است.
اردبیل در طول تاریخ، به نام های گوناگونی ازجمله «دارالارشاد»، «دارالملک»، «دارالعرفان»، «دارالامان» و «شهر مقدس (آرتاویل)» ملقب بوده است و در دوره های مختلف، مرکز ایالت آذربایجان بوده و به علت قرارداشتن در مسیر جاده ابریشم، از رونق اقتصادی بسیار خوبی، برخوردار بوده است.
شهرت و اهمیّت اردبیل تنها از آن جهت نیست که چند تن از پادشاهان ایران آن شهر را قرارگاه خود ساختند، بلکه از آن لحاظ است که سر حلقه فرقه صفویه، شیخ صفی الدین اردبیلی، از این جا برخاست و در همین جا به خاک سپرده شد.
اردبیل:اردبیل یا «آرداویل» یا «آرتاویل» که هم اکنون نیز در میان تالشی زبانان ویلکیج (نمین) و آستارا، «آرداویل» یا «آرده ویل» گفته می شود، همان «شهر آردا» یا «شهر آرتا» معنا دارد. و «آرتا»، در باور ایرانیان باستان، قانون نظم و آفرینش در زمان پیش از آیین زردشتی است. و در آیین زردشتی به صورت «اشا» درآمده است، به معنی قانون راستی و داد که نشانگر پویایی (دینامیسم) تکامل است. همچنین «ارد یا آردا»، از ایزدان زرتشتی است که پاسدار راستی و داد است. در زبان پهلوی و تالشی «ویل» بمعنی شهر یا آبادی است که اکنون نیز بصورت جمع «ویلات» به معنی محال یا سامانۀ شهری گسترده و آباد کاربرد دارد. در زبان فارسی در بسیاری از واژه ها، حرف «و» به حرف «ب» تبدیل می شود، مانند «سه وه لان» به «سه به لان یا سبلان» و «توریز» به «تبریز» و ...
نقل قول ها
• «شهری است در آذربایجان. آب بسیار دارد و هوایش سردسیر، و باغ و درخت میوه در آنجا کمتر بعمل آید؛ و این شهر در صحرایی واقع اسث که از چهار طرف آن صحرا را کوه احاطه کرده و از هر جانپ شهر تا کوه، سه فرسنگ راه می باشد. (و در دو منزلی دریای خزر است) فیروز ملک او را ساخته و بیشه ای در نزدیکی شهر می باشد و طبق و کاسه چوبین در آنجا بسیار باشد.» در «آثار البلاد و اخبار العباد/ اقلیم رابع / اردبیل» (نگاشته به سال ۶۷۴ق/ ۱۲۷۵م) -> ابوعبدالله زکریا قزوینی
• «یکی شارسان کرد پیروزرام//خنیده به هرجای آرام و کام»• «دگر کرد بادان پیروزرام//بفرمود کوران ها دهند نام»• «که اکنونش خوانی همی اردبیل // که قیصر بدو دارد از داد میل»• «چو آگاهی آمد به بهرام شاه//که خاقان به مرو است چندان سپاه»• «همی راند لشکر چو تزکوه سیل// به آمل گذشت از ره اردبیل»• «دو فرزند مار اکنون باد و خیل// بباید شدن تا در اردبیل»• «وز ارمینیه تا در اردبیل//بپیمود بینادل و بوم گیل»• «بزرگان که از بردع و اردبیل //به پیش جهاندار بودند خیل» -> فردوسی
پیشنهاد کاربران
اوستایی: ARDA، ARTA
پهلوی:ARTA ( در کُردی ERD )
گوتیک:AIRTHA
یونانی:ERA
آلمانی کهن:ERDA، ERO
آلمانی:ERDE
انگلیسی:EARTH
ایسلندی کهن:JORTH
و. . .
نکته: واژگان ( اَرد، اَرت، اَرتا ) در اوستایی به معنای ( پاکی و تقدس ) نیز بکار رفته اند.
پسگشت:رویه 79 نبیگ فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان پارسی/ نویسنده: دکتر منوچهر آریانپور کاشانی
ارد::به زبان اوستایی به معنی
راستی و درستی
بیل::به زبان لری بختیاری
به معنی بگذار
اردبیل::جایگاه مقدس
بیل::بهل
هلیدن::گذاشتن
در غرب کشور
شوربیل ( یاشورقان بئل به معنی کمره شوره زار ) ، بئلاساغون ( پناهگاهی درکمره کوه ) ، اربیل ( اربئل به معنی دامنه کوه مرد قهرمان ) ، بئلداشی ( سنگ دامنه کوه ) ، بیله دره ( بیله درق به معنی دماغه کوه وگندمی که در دامنه کوه سالها بماند و مزه اش ازبین برود ) و بئلو ( نام شهرکی است درسرزمین آرغوی ترکستان که بردامنه کوه آمده است. در نتیجه معنی کلی ارده بئل درزبان ترکی یعنی دامنه کوه پدر قهرمان یا” سرزمین پدرقهرمان” می باشد.
آنچه از کتیبه های سومری می فهمیم این است که این شهر در منطقه کوهستانی بوده و با سومر تجارت لاجورد داشته است.
در کتیبه های آشوری ( سناخریب ۷۰۴ ق. م ) متوجه میشویم روسای مادها برای اسرحدون اسب و لاجورد خراج میدادند، پس مشخصا این محصول در آذربایجان موجود بود.
"مارکوات" بر اساس گزارش "بلاذری" اردبیل را "آرتاویه" نامیده است.
هم اورارتویی ها و هم آشوریان از "ارتیا/اردیا" نام برده اند که سرزمینی کوهستانی در آذربایجان است.
در منابع ساسانی از سرزمینی در مرز با خزرها نام برده اند که با علامت ( اَر ) و ( اَرت ) بر روی سکه ها مشخص است.
"ارتته" در ترکی باستان و زبان حوری به معنی خورشید است ( اَرد ) در زبان اورارتویی به معنی خورشید است و با کلمات ( اَر=سلحشور و مرد اوت=خدای خورشید سومری ) یکسان است.
جملگی این تعابیر با نام پادشاهان این منطقه ( ارته تمه، ارته مینه، ارته شوره ) و بخش بیل این نام به معنی سرزمین که در کلمات بیله سوار/ بیله دره/ گویجه بیل/ شورابیل/ لوندبیل/ اندبیل/ زربیل/ کشنه بیل/ در این منطقه قرار دارند، همخوانی دارد.
منابع:
- بین النهرین و ایران/کریس، کالمیر، روف/ زهرا باستی ص ۹۳
- ب. پیوترکفسکی/اورارتو/ عنایت اله رضا ص ۷۵
- تاریخ دیرین شرق آذربایجان/رضا زرگری/ ستوده ص۱۱۱
- ویژه نامه تاریخ منطقه اردبیل از دوران باستان/ منصور جدی/ یاشماق ص ۲۷ تا ۳۳
- قوم های ایرانی پیش از آریاییان/ فریدون عبدلی فرد/هیرمند ص ۱۲۰
- سکیف های امپراطور/زانور/ترجمه رضا جلیل نیا ص ۳۳۴
پس اردبیل واژه ای تالشی ( تالشی از زبان های ایرانی است ) است مانند سبلان ( سولون ) که بازمانده زبان پهلوی است