مراغه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) بخاک غلتیدن : ( خواجه احمدبن حسن ) این را سخت خواهان بود که بهانه می جست بر حصیری تا وی را بمالد که دانست وقت نیک است و امیر بهیچ حال جانب وی را که دی خلعت وزارت داده امروز به حصیری بندهد وچون خاک یافت مراغه دانست کرد . توضیح بمعنی در خاک غلتیدن در عربی فقط باب تفعیل ( تمریغ ) و تفعل ( تمرغ ) استعمال میشود و مراغه فقط اسم مکان یعنی محل غلتیدن آمده . ۲- ( اسم ) موضعی که چارپایان در آنجا بخاک غلتند .
دهی از شهرستان بجنورد
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
در ره عمری به یک مراغه چه جوئی
ای خر دیوانه در شتاب و دوانه .
ناصرخسرو.
صعلوک هر چند حیله کرد تا فرجه کند و بر طرفی زند ممکن نگشت با خود اندیشید که اگر از تک اندرمانم باری مراغه ای بکنم اگر از صامت نصیب نمی شود از ناطق چیزی به چنگ آرم . (سندبادنامه ص 219).
مراغه . [ م َ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران شهرستان ساوه . در 12هزارگزی شمال نوبران ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع و دارای 1336 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ آسکین تأمین می شود. محصولش غلات ، بن شن ، عسل ، لبنیات ، بادام ، گردو. انگور و سیب آن به خوبی معروف است . شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
مراغه . [ م َ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در 12هزارگزی شمال غربی میان آباد و یکهزارگزی غرب راه بجنورد به اسفراین در جلگه معتدل واقع و دارای 184 تن سکنه است . آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات ، بن شن ، پنبه . شغل مردمش زراعت مالداری و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مراغه . [ م َ غ ِ ] (اِخ ) مراغه شهری است بزرگ و خرم و با نعمت و آبهای روان و باغهای خرم یکی باره داشت محکم ، پسر بوساج ویران کرد. (حدود العالم ص 158).مراغه از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالده است قب 4 و 6 عرض از خط استوا لزک شهری بزرگ است و در ماقبل دارالملک آذربایجان بود هوایش معتدل است به عفونت مایل جهت آنکه کوه سهند شمالش را مانع است و باغستان بسیار دارد و آبش از رود صاغ است که از سهند برمی خیزد و در بحیره ٔ چیچست ریزد. حاصلش غله و پنبه و انگور و میوه باشد. ولایتش 6 ناحیت است سراجون و نیاجون و درجرود و گاودول و هشترود و بهستان و انگوران و لاوران مردمش سفیدچهره و بیشتر بر مذهب حنفی میباشند وزبانشان پهلوی معرب است . بر ظاهر مراغه حکیم خواجه نصیرالدین طوسی به فرمان هولاکوخان رصدی بسته است و اکنون خراب است . (نزهةالقلوب ص 87). گویند سابقاً ایرانیان آن را «افرازه رود» میگفتند در قرن چهارم هجری قمری ابن حوقل آن را شهری به اندازه ٔ شهر اردبیل شمرده که در آن زمان مهمترین شهر آذربایجان بوده است و هم او گوید در سوابق ایام مراغه مدت زمانی کرسی آن ایالت و مرکز بیت المال و ادارات دولتی بوده که پیش از آنجا به اردبیل منتقل شده است . مراغه شهری خرم بود؛ دارای باروئی که پشت آن باغستانی سرسبز قرار داشت . وخربزه ای مخصوص و معطر که درونش سرخ رنگ و برونش سبزرنگ و بغایت شیرین بود و آنجا به عمل می آمد. مقدسی ازقلعه و استحکامات و حومه ٔ آباد و بزرگ آن شهر سخن گفته است . یاقوت گوید استحکامات آنجا در زمان هارون الرشید ساخته و در زمان مأمون ترمیم شده است . قزوینی قلعه ای را اسم برده به نام «ویکن دز» در سه فرسخی مراغه که از هر طرف آن رودخانه ای جریان داشته و در داخل قلعه باغی معروف به عمیدآباد با استخر آبی برای آبیاری وجود داشته است در یک فرسخی آن قلعه قریه ٔ جندق واقع بود و در آن چشمه ٔ آب گرمی بود که مطالب عجیبی درباره ٔ آن نقل شده است . (سرزمین های خلافت شرقی ص 176). نام یکی از شهرستانهای استان آذربایجان است . خلاصه ٔمشخصات آن به شرح زیر می باشد. حدود از شمال به شهرستان تبریز، از جنوب به شهرستان سقز از مشرق به شهرستان میانه و از غرب به دریاچه ٔ ارومیه و شهرستان مهاباد. هوای شهرستان نسبت به پستی و بلندی متغیر است بدین معنی که هوای قسمت های جلگه و کنار دریاچه گرمسیر و قسمتهای کوهستانی معتدل است . قراء واقعه در کوهستان دارای آب و هوای سالم است . آب این شهرستان به وسیله ٔ رودخانه ها و قنوات و چشمه سارها تأمین می گردد. اسامی رودخانه ها به شرح زیر است : 1- رودخانه ٔ صوفی چای .2- رودخانه ٔ زرینه رود. (جغتو). 3- سیمینه رود (تاتائی ). 4- رودخانه ٔ مرق . 5- رودخانه ٔ لیلان . 6- رودخانه ٔآیدوغموش . 7- رودخانه ٔ قرانقو. 8- رودخانه ٔ قلعه .
آب رودخانه های مزبور به مصرف آبیاری قراء دهستانها و بخش های شهرستان مراغه می رسد، محصولات عمده ٔ این شهرستان عبارتنداز غلات ، کشمش سبز، حبوبات ، بزرک ، چغندر، پنبه ، میوه جات سردرختی . صنایع دستی زنان محلی فرش جاجیم و گلیم و جوراب بافی است ، کوههای عمده ٔ شهرستان مراغه به شرح زیر است . 1- کوه مندیل بسر در جنوب شرقی مراغه به ارتفاع 2169 متر. 2- کوه آق داغ در شمال شرقی مراغه به ارتفاع 3550 متر. 3- کوه سرگونی در جنوب شرقی قره آغاج به ارتفاع 2620 متر. 4- کوه قوزلچه در شمال غربی مراغه در دهستان دیزجرود به ارتفاع 2615 متر.
راه آهن مراغه از منطقه ٔ این شهرستان عبور می نماید. راههای شوسه ٔ شهرستان مراغه به شرح زیر است : 1- شوسه ٔ مراغه به میاندوآب . 2- میاندوآب به شاهین دژ. 3- میاندوآب به مهاباد و بوکان . 4- مراغه به میانه . 5- مراغه به عجب شیر و بناب . یک راه ارابه رو نیز شاهین دژ به تکاب دارد مابقی راههای این منطقه مالرو است . شهرستان مراغه از 7 بخش به نام مرکزی ، قره آغاج ، میاندوآب ، عجب شیر، بناب ، شاهین دژ، تکاب تشکیل شده و جمع قراء و قصبات آن در حدود 1036 و جمعیت آن در حدود 313152 تن است .معادنی که در این شهرستان وجود دارد و عبارت از معدن ذغال سنگ و سنگ مرمر است . معدن ذغال سنگ در قریه ٔ امیربیک در 6هزارمتری مراغه و معدن سنگ مرمر در قریه ٔ داش کسن در 50هزارگزی جنوب مراغه از دهستان قره لر بخش میاندوآب که مرمرهای معروف دارد، این مرمرها به واسطه ٔ آبهای چند چشمه رسوب نموده ابتدا بسیار نرم و به تدریج سخت میشود و رگه های الوان نیز در زمینه ٔ سفیدآن دیده میشود و بهترین سنگهای مرمر است . در بعضی قراء نیز چشمه های آب گرم معدنی و یا شور وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). یکی از شهرستانهای قدیمی استان آذربایجان است ، این شهر در 760هزارگزی شمال غربی تهران واقع و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 46 درجه 16 دقیقه و عرض 37 درجه 24 دقیقه . اختلاف ساعت با تهران 21 دقیقه و 30 ثانیه ؛ یعنی 12ظهر مراغه ساعت 12 و 21 دقیقه و 30 ثانیه ٔ تهران است . بناهای قابل ملاحظه و تاریخی شهر به شرح زیر است : رصدخانه به امر هلاکوخان و به دستور خواجه نصیرالدین طوسی ساخته شده طول این رصدخانه در حدود 356 متر و عرض آن 136 متر است . محوطه ٔ درونی آن شبیه به غار و به شکل مربع مستطیل و در دو طرف آن دو سکو به ارتفاع یک متر بنا شده و از دو طرف آن راه دالان مانند دارد که دالان سمت چپ در حدود 9 متر و انتهای آن یک اطاق تاریک است و طول دالان سمت راست 40 متر در انتهای آنهم نیز یک اطاق کوچک دارد که در اطاق مزبور دو طاقچه ویک بخاری جلب نظر می نماید و این رصدخانه در 4هزارگزی غربی مراغه روی یک تپه بنا شده است . 2- مقبره ٔ جعفریه که در عهد سلطان بهادر خان ساخته شده است . 3- پل سنگی که در زمان هلاکوخان در غرب شهر روی رودخانه ٔ صوفی چای ساخته شده است .4- مطابق تحقیقات مسیو دمرکان در 4هزارگزی شمال غربی مراغه وجود دارد که استخوان حیوانات عظیم الجثه ٔ زیاد از آن محل پیدا شده بوده و از این رو معلوم میشود که سابقاً در آن محل جنگلهایی وجود داشته و حیوانات مزبور در آن زندگی میکرده اند. البته تاریخ آنها قبل از آتش فشانی های کوه سهند و سبلان بوده است . 5- چهار برج نیز از آثار تاریخی در شهر مراغه به شرح زیر وجود دارد. و اولی در قسمت شمال غربی شهر به نام غفاریه که مشهور به دبستان خواجه نصیراست . دومی در جنوب شرقی شهر به نام گنبدقرمز که در سال 542 هَ . ق . بنا شده است . دو برج دیگر نیز در وسط شهر نام مقبره ٔ مادر هلاکو و دیگری قبر خود هلاکوخان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
مراغة. [ م َ غ َ ] (ع اِمص ) عمل به خاک غلطیدن . (لسان العرب از حواشی چهارمقاله ). غلطیدن عموماً و غلطیدن اسب و خر خصوصاً. (از برهان قاطع). در عربی به معنی غلطیدن جانور است خواه طائر باشد خواه چارپا، در این صورت اسم ظرف است از روغ به معنی غلطیدن حیوان . (غیاث اللغات از قاموس و صراح و منتخب ): مارغه بالتراب ؛ الزقه به ، والاسم المراغة. (متن اللغة). خرغلط. خرغلت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مراغه شود. || (اِ) جای غلطیدن ستور. (منتهی الارب ) (دستورالاخوان ). موضعی که در آن دواب به خاک غلطند. (از لسان العرب ). موضع تمرغ دواب . (متن اللغة). مراغ . متمرغ دابه .(اقرب الموارد). جای خرغلط زدن . || (ص ) خرماده که منع نکند گشن را. (منتهی الارب ). ماده خری که نره خر را از خود منع و رد نکند. (از متن اللغة). || هو مراغة مال ؛ ازاؤه . (متن اللغة) (اقرب الموارد). نیکو تیمارکننده ٔ شتران است . (منتهی الارب ).
مراغة. [ م َ غ َ] (اِخ ) لقبی است که فرزدق یا اخطل شاعر به مادر جریر شاعر داده اند به قصد سب و توهین ، و جریر را ابن مراغة خوانده اند به معنی کسی که مادرش چون خر ماده ای تن به هر نره خری درداده است . رجوع به تاج ص 133 شود.
مراغة. [ م َرْ را غ َ ] (ع ص )غلطنده . (ناظم الاطباء). متمرغ . (متن اللغة). خرغلت زننده . چارپائی که بر خاک غلطد و خود را در خاک مالد.
مراغة. [ م َرْ را غ َ ] ( ع ص )غلطنده. ( ناظم الاطباء ). متمرغ. ( متن اللغة ). خرغلت زننده. چارپائی که بر خاک غلطد و خود را در خاک مالد.
مراغة. [ م َ غ َ] ( اِخ ) لقبی است که فرزدق یا اخطل شاعر به مادر جریر شاعر داده اند به قصد سب و توهین ، و جریر را ابن مراغة خوانده اند به معنی کسی که مادرش چون خر ماده ای تن به هر نره خری درداده است. رجوع به تاج ص 133 شود.
مراغه. [ م َ غ َ / غ ِ ] ( از ع ، اِمص ) غلتیدن. ( لغت فرس اسدی ) ( جهانگیری ). غلتیدن بود به پهنا. ( نسخه ای از لغت فرس ) ( اوبهی ). غلطیدن عموماً و غلطیدن اسب و خر خصوصاً. ( برهان قاطع ). خرغلت زدن. خرغلط زدن. به خاک غلطیدن و خود را به خاک مالیدن و غلط زدن ستور. رجوع به مراغة شود : دانست که وقتی نیک است و امیر به هیچ حال جانب وی راکه دی خلعت وزارت داده امروز به حصیری بندهد و چون خاک یافت مراغه ای دانست کرد. ( تاریخ بیهقی ص 158 ).
در ره عمری به یک مراغه چه جوئی
ای خر دیوانه در شتاب و دوانه.
مراغه. [ م َ غ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه بخش نوبران شهرستان ساوه. در 12هزارگزی شمال نوبران ، در منطقه کوهستانی سردسیری واقع و دارای 1336 تن سکنه است. آبش از رودخانه آسکین تأمین می شود. محصولش غلات ، بن شن ، عسل ، لبنیات ، بادام ، گردو. انگور و سیب آن به خوبی معروف است. شغل مردمش زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
مراغه . [ م َ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش شهرستان مهاباد، در 29/5هزارگزی جنوب غربی مهاباد و 13هزارگزی غربی راه مهاباد به سردشت درمنطقه ٔ کوهستانی معتدلی واقع و دارای 114 تن سکنه است . آبش از رودخانه ٔ مهاباد. محصولش غلات ، چغندر، توتون و حبوبات . شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
فرهنگ عمید
* مراغه کردن: [قدیمی] = مراغه: چون مراغه کند کسی بر خاک / چون بُوَد خاک از او چه دارد باک (عنصری: لغت فرس۱: مراغه ).
غلتیدن (روی خاک).
〈 مراغه کردن: [قدیمی] = مراغه: ◻︎ چون مراغه کند کسی بر خاک / چون بُوَد خاک از او چه دارد باک (عنصری: لغت فرس۱: مراغه).
دانشنامه عمومی
۰۴۱
مراغه که به باغ شهر ایران و پایتخت نجوم ایران شهرت دارد جزو ده شهر تاریخی ایران می باشد. سالانه گردشگران خارجی و ایرانی زیادی از مراغه دیدن می کنند. مراغه با فضای سبز و باغ های متعدد در داخل شهر همچنین رودخانه زیبای صوفی چای که از مرکز شهر می گذرد یکی از مهم ترین مراکز توریستی و گردشگری در استان آذربایجان شرقی بحساب می آید، خیابان های مشجر و درختان سر به فلک کشیده زیبایی خاصی به خیابان های مراغه بخشیده است.مراغه همچنین دومین کهن شهر آذربایجان بعد از ارومیه می باشد این شهر از دوران قبل از اسلام آباد بوده است اما قرن های ۱۲ تا ۱۴ میلادی دوران رشد و شکوفایی آن است؛ زمانی که پایتخت سلسله های متعدد محلی از جمله احمدیلیان و اتابکان آذربایجان بوده است و در نهایت مرکز حکومت ایلخانی قرار داده شد. مراغه به لحاظ بافت غنی تاریخی و فرهنگی، با بیش از ۳۰۰ اثر ثبت شده ملی، جزء ۱۰ شهر برتر کشور محسوب می شود.رصد خانه مراغه که در دوران خواجه نصیر بنا شده از جمله آثار تاریخی برجسته مراغه و ایران است که بیش از ۴۰۰۰۰۰جلد کتاب در آن موجود بوده است و بزرگترین دانشمندان اسلامی سراسر جهان اسلام در آن گرد هم آمده بودند.
مراغه با دارا بودن ۲۶ کیلومتر مربع مساحت (سال ۱۳۹۴ خورشیدی) و۱۷۵۶۰۰نفر جمعیت شهری که بدون احتساب بخش ها و روستاهای حومه آن این می باشد (سال ۱۳۹۵ خورشیدی)، دومین شهر بزرگ پس از تبریز و دومین شهر پرجمعیت استان پس از تبریز به شمار می رود.
فهرست شهرهای مصر
نقل قول ها
• «شهری است بزرگ و مشهور در مملکت آذربایجان . این شهر، بسیار معمور و آباد است و در آنجا، آثار قدیمه از مدارس و خانقاهات بسیار است.»• «بعضی از اهل مراغه، نقل کرده اند که در آنجا، باغی است موسوم به «قیامت آباد» یک فرسنگ در یک فرسنگ، و چندان میوه در آن باغ بعمل آید که صاحب آن باغ از چیدن همه میوه آن، عاجز باشد. در نزدیک فیامت آباد، چشمه آب گرمی است که اهل مرض را نافع است. آب این چشمه، چون به روی زمین جاری شود سنگ گردد.»• «در خارج شهر مراغه، غاری است و در میان غار، شبیه خانه ها از سنگ تراشیده شده و در آخر غار، چیزی آویخته اند که به نظر می آید، هر که نزدیک آن رود، هلاک شود. گویند آن، طلسمی است بر سر گنجی.»• «و در نزدیک مراغه، کوهی است موسوم به «زنجقان» نزدیک به شهر؛ و در آن کوه، چشمه ای است. اگر آرد را باآب آن چشمه خمیر کنند، ریعش زیاد گردد و نانش خوب شود. خبازان مراغه به غیر از آن آب، با آب دیگر خمیر نکنند. این آب نیز پس از جریان، سنگهای بزرگ سخت شود چنانچه مردم در عمارت بکار برند.» در «آثار البلاد و اخبار العباد/اقلیم خامس / مراغه » (نگاشته به سال ۶۷۴ق/ ۱۲۷۵م) -> ابوعبدالله زکریا قزوینی
پیشنهاد کاربران
پستی و بلندی کوهها و ارتفاعات مهم
وجود ارتفاعات در شهرستان مراغه بافت شهر را به دو ناحیه کوهستانی وجلگه ای تبدیل ساخته به طوری که ارتفاعات از شمال شهر به جنوب و از شرق به غرب کم کم کاسته شده تا به سواحل دریاچه ارومیه و جلکه ملکان می رسد که قسمتی از روستاهای بخش مرکزی و عجب شیر در ناحیه کوهستانی و قسمتی در جلگه شهر وافع اند که از مهم ترین کوه های مراغه، کوه مندیل بسر و سرگونی در جنوب شرقی مراغه به ارتفاع 2620 متر و 2169 متر است. و کوه قوزلوجه ( قزلجه ) در قسمت شمال غربی در بخش عجب شیر در ارتفاع 2615 متر و رشته کوه های سهند با ارتفاعات مختلف که بلندترین قلعه آن 3710 متر در شمال مراغه قرار گرفته است که قسمت اعظم آن در سال پوشیده از برف می باشد.
وضعیت آب و هوایی و میزان بارندگی
وجود ارتفاعات بر تغییرات آب و هوای شهرستان تاثیر کرده، آب و هوای شهرستان را معتدل ( متمایل به سردی و نسبتاً نیمه مرطوب ساخته است ) به طوری که هوای قسمت های جلگه و کنار دریاچه ارویمه نسبتاً گرمسیر و در قسمت های کوهستانی معتدل می باشد. حداکثر درجه حرارت در این شهرستان در روزهای گرم تابستان 35 درجه سانتیگراد و حداقل آن در روزهای سرد زمستانی ( 20 - ) درجه سانتیگراد می باشد.
میزان بارندگی: بارش برف در این شهرستان معمولاً از دی ماه شروع و تا اواسط اسفند ماه ادامه دارد که در بعضی از سال ها بارش برف از آذرماه شروع و تا اواسط فروردین ماه مخصوصاً در قسمت های کوهستانی ادامه می یابد که خود بر عوامل آب هوایی منطقه موثر است.
بارش باران های بهاری که در اصطلاح محلی به باران لیسان مشهور است از اواخر فروردین ماه شروع و متوسط سالانه حدود 300 – 1000 میلیمتر می باشد و ایام یخبندان حدود 114 روز در سال است.
وضعیت پوشش گیاهی، جنگل و مرتع
با توجه به جلگه ای و کوهستانی بودن شهرستان قسمت های جلگه ای را کلاً باغات تشکیل داده و بیش از 61/31% از وسعت شهرستان اراضی کشاورزی با پوشش گیاهی است و حدوداً 255000 هکتار از وسعت شهرستان مراتع می باشد. شهرستان مراغه فاقد جنگل بوده لیکن وجود گونه های جنگلی مثل گز به خصوص در بخش عجب شیر بیش از 285 هکتار از مراتع را به صورت بیشه زار پوشش داده و گونه های زالزالک و لیک سرخ در ارتفاعات 2100 به صورت پراکنده ولی با وسعت زیاد مشهود است.
مناطق شهری و روستایی و عشایری و حدود آنها
شهر مراغه از سمت شمال به دهستان سراجوی غربی به روستاهای بخش عجبشیر محدود است و از قسمت جنوب به دهستان قره ناز با روستاهای شهرستان ملکان با یک جاده آسفالته محدود است از سمت شرق به بخش سراجو و شهرستان هشترود محدود است و از قسمت غرب به شهر عجبشیر از طریق جاده مراغه و تبریز محدود است.
وضعیت اشتغال و بیکاری
شهرستان مراغه حدود 5203 نفر بیکار که 3029 نفر در سطح سواد ابتدایی، راهنمایی و متوسطه و 286 نفر در سطح پیش دانشگاهی، عالی و حوزه ای و حدود 96 نفر با سطح سواد غیررسمی و نامشخص و 832 نفر بی سواد بیکاران شهرستان را تشکیل می دهند.
عمده عامل بیکاری عدم وجود کارخانه جات تولیدی و صنعتی بزرگ و کوچک، به لحاظ ضعف مدیریت صنعتی و عدم کاربرد تکنیک های مدیریت تولید مناسب، فقدان موسسات پشتیبانی از صنایع و تولید، عدم اطمینان به بازده سرمایه گذاری با توجه به شرایط بازار و عدم وجود امنیت سرمایه گذاری به لحاظ مشکلات فرهنگی منطقه عامل و عدم وجود فرصت های شغلی می باشد. که حدود 9/1% کل جمعیت شهرستان بی کار بوده که از این رقم 6/2% جمعیت شهری و 0/1% جمعیت روستای بیکار می باشند.
مراکز تاریخی و دیدنی
گنبد سرخ: در قسمت جنوب شهر مراغه جنب قبرستان آقالار به سال 15 شوال 542 هجری بنا شده و با بازسازی جزئی برابر تصویر باقی است. برج مدور ( یا استوانه ای ) : در قسمت شمال شرقی چهار راه بزرگ خیابان خواجه نصیر پشت ساختمان بانک ملی مرکزی در جنب مدرسه به سال رجب 563 هجری بنا شده است. برج استوانه ای شکل ظاهری ساده دارد سقف بالایی آن فرو ریخته که چندی پیش با سقف چوبی و شیروانی پوشانده و بازسازی شده است.
گنبد کبود: در کنار برج مدور به فاصله حدوداً ده متری برج ده پهلوی منشور شکل زیبایی وجود دارد که مردم محل آن را ( قبر مادر هلاکو ) می نامند. برج یا گنبد غفاریه: گنبد غفاریه در قسمت شمال غربی مراغه در کنار رودخانه صافی به شکل مربع آجری در بالای سکوی سنگی و دخمه عمیق استوار است. برج گوی: این برج در محدوده مرکزی شهر واقع بوده که در طول سال های 1316 و 1315 به کلی ویران و منهدم گردیده ( 10 دی 1310 در فهرست آثار تاریخی ثبت شده است. )
رصدخانه: رصدخانه در عهد هلاکو به سال ( 656 ) هجری در پی فتح بغداد بر اثر تقاضا و یا به تشویق حکیم دانشمند بزرگ ایرانی خواجه نصیرالدین طوی در روی یکی از تپه هایغربی بنا شده است و به مرور زمان در سال 740 محل رصدخانه بر اساس نوشته حمدالله مستوفی به یک ویرانی تبدیل شده بود و آثاری از آن مهد علم نجوم وجود نداشته است و در شرایط فعلی در محل رسدخانه برای حفظ آثار و تبدیل به یک موزه نجوم با نصب ( پلون قدیم ) حفظ آثار گردیده است.
7 - مسجد ملارستم 8 - مسجد معزالدین 9 - مسجد جامع 10 - مسجد زنجیرلی بازسازی شده به نام مسجد شهدا است 11 - مسجد شیخ تاج 12 - مسجد آقا محمد تقی 1 . . .
ماراغا : به معنی مکان اشراف و اعیان و امرا و بزرگان و خوانین
مارا : در زبان ترکی به معنی جایگاه
آغا : در زبان ترکی به معنی بزرگ ، ارباب ، خان و امیر
کلمه مراغه در اصل ماراآغا بوده سپس در اثر گذشت زمان به ماراغا و بعد به مراغه تبدیل شده است و از این نظر که از روزگاران قدیم مراغه یکی از مناطق آباد و پرجمعیت آذربایجان بوده و همیشه مورد توجه اشراف و بزرگان و امرا قرا گرفته بود بنابراین بی مناسبت نبود که کلمه و نام شهر مراغه به مکانی اطلاق می شد که در آن مکان اشراف و اعیان و امرا و بزرگان و خوانین نیز بوده است.
امروزه نیز در بین محاورات مردم ترک زبان آذربایجان همچنان ماراغا یا مراغا تلفظ می شود