کلمه جو
صفحه اصلی

تیمورآباد

لغت نامه دهخدا

تیمورآباد. [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ده پیر است که در بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


تیمورآباد. [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان طرهان است که در خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


تیمورآباد. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیات است که در بخش نوبران شهرستان ساوه واقع است و 203 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


تیمورآباد. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ساری سوباسار است که در بخش پلدشت شهرستان ماکو واقع است و 395 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


تیمورآباد. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قره قویون است که در بخش حومه ٔ شهرستان ماکو واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


تیمورآباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل است که 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


تیمورآباد. [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان است که در شهرستان مشهد واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


تیمورآباد. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان لواسان کوچک است که در بخش کلندوک شهرستان تهران واقع است و 188 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).



کلمات دیگر: