کلمه جو
صفحه اصلی

لواسان

فرهنگ فارسی

۱ - ناحیه ایست در شمال جاجرود که از شعب این رود و چشمه های متعدد مشروب میشود . آبادیهای آن در دره های مختلف کوه لواسان قرار گرفته . هوای آنها معتدل و درختان فراوان دارد . زمین آن حاصلخیز و محصول عمده آن غلات و میوه است . لواسان را بدو قسمت تقسیم میکنند . یا لواسان کوچک . که قصبه افجه مرکز لواسانات در آن واقع شده و ده های دیگر آن عبارتست از سینک هنزک ملک جون امامه گلندوک و کند . یا لواسان بزرگ . که مرکز آن قصبه فریمن لواسان و دههای متعدد مانند چهارباغ و شمس آباد کمرد و جاجرود دارد که همه دارای مزارع وسیعند . ۲ - قصبه جزو دهستان حومه بخش افجه ( لواسان بزرگ ) شهرستان تهران استان مرکزی در ۱۵ کیلومتری خاور گلندوک ۹ کیلومتری شمال راه شوسه تهران به دماوند کوهستانی سردسیر ۱۸۵۲ تن سکنه از چشمه و رودخانه لواسان مشروب میشود . محصول آن غلات بنشن میوه .
یا رواسان . دهی از دهستان سرد رود بخش اسکو شهرستان تبریز .

لغت نامه دهخدا

لواسان . [ ل َ] (اِخ ) نام قصبه ٔ قدیم ، جزء دهستان حومه ٔ بخش افجه ٔ شهرستان تهران . واقع در 15هزارگزی خاور گلندوئک و 9هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تهران به دماوند. کوهستانی و سردسیر. دارای 1852 تن سکنه . آب آن از چشمه سار و رودخانه ٔ لواسان . محصول آنجا غلات ، بنشن و میوه . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو و چندین مزرعه و چشمه سار جزء این قصبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


لواسان . [ ل َ ] (اِخ ) ناحیتی از توابع ایالت تهران و دارای معدن زغال سنگ ، واقع در شمال رود جاجرود و از شعب این رود نیز مشروب می شود. آب و هوای آن معتدل و آبادیها در دره های کوه لواسان قرار گرفته است و به دو قسمت ، لواسان کوچک وبزرگ منقسم می گردد. مرکز لواسان کوچک قصبه ٔ افجه و مرکز لواسان بزرگ قصبه ٔ قدیمی لواسان است . بدین ناحیه لواسانات نیز گویند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ).


لواسان. [ ل َ ] ( اِخ ) ناحیتی از توابع ایالت تهران و دارای معدن زغال سنگ ، واقع در شمال رود جاجرود و از شعب این رود نیز مشروب می شود. آب و هوای آن معتدل و آبادیها در دره های کوه لواسان قرار گرفته است و به دو قسمت ، لواسان کوچک وبزرگ منقسم می گردد. مرکز لواسان کوچک قصبه افجه و مرکز لواسان بزرگ قصبه قدیمی لواسان است. بدین ناحیه لواسانات نیز گویند. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ).

لواسان. [ ل َ] ( اِخ ) نام قصبه قدیم ، جزء دهستان حومه بخش افجه شهرستان تهران. واقع در 15هزارگزی خاور گلندوئک و 9هزارگزی شمال راه شوسه تهران به دماوند. کوهستانی و سردسیر. دارای 1852 تن سکنه. آب آن از چشمه سار و رودخانه لواسان. محصول آنجا غلات ، بنشن و میوه. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو و چندین مزرعه و چشمه سار جزء این قصبه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

لواسان. [ ل َ ] ( اِخ ) رواسان. دهی از دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز واقع در شانزده هزارگزی شمال خاوری اسکو در مسیر شوسه تبریز به مراغه مسیر راه آهن تبریز به مراغه. جلگه و معتدل. دارای 253 تن سکنه. آب آن از چشمه و چاه. محصول آنجا غلات ، کشمش ، بادام و کنجد. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

لواسان . [ ل َ ] (اِخ ) رواسان . دهی از دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز واقع در شانزده هزارگزی شمال خاوری اسکو در مسیر شوسه ٔ تبریز به مراغه مسیر راه آهن تبریز به مراغه . جلگه و معتدل . دارای 253 تن سکنه . آب آن از چشمه و چاه . محصول آنجا غلات ، کشمش ، بادام و کنجد. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


دانشنامه عمومی

لَواسان یکی از شهرهای شهرستان شمیرانات در استان تهران و مرکز بخش لواسانات است. در اصطلاح عامیانه به این شهر لواسون می گویند.
لواسان در زبان پارسی پهلوی به معنای لبه یا تیغه کوهی است که محل طلوع خورشید می باشد و از دو بخش «لو» و «آسان» تشکیل شده که معانی آن ها بدین شرح است: ۱- لو به معنی «لب یا لبه، سره و تیغه کوه» است همچنان که در لهجه قدیم مردم تهران «لواشُدَنِ خورشید (به لهجه محلی: لَواشُویَن)» به معنی به سر کوه رسیدن نور خورشید به هنگام غروب است، همچنین به معنای به قله کوه رسیدن انسان یا حیوانات نیز می باشد؛ همچنین لو در این گویش به معنی کنار است (مثل "لو دره" که به چم کنار دره است). "لو" به معنی سره و تیغه کوه در نام نقاطی از معابر کوه ها در راه های کوهستانی قصران نیز در پاره ای از آبادی های قصرانِ درونی بکار می رود، مانند سرلو در نزدیکی افجه یا «سر لو فشم (مخففا سلّو فشم)» میان آبادی های آهار و فشم و «سرلوآهاربَشم (مخففا سلّوآهاربشم)» میان آبادی های شهرستانک و آهار و غیره… در کل "لو" صورت محلی کلمه لب (در زبان پهلوی: لَپ) است و دلیل آن اینکه: هنرمندان لواسانی که در طهران قدیم کار می کرده اند، خود را لباسانی می خوانده اند؛ چنان که نام سازندهٔ در قدیمی و نفیس بقعه سید اسماعیل در تهران که مورخ به تاریخ ۸۸۶ هجری است؛ در سرلوحه آن چنین خوانده می شود: "عمل استاد حسین بن حسن نجار لباسانی" و همچنین نام سازندگان صندوق بقعه امامزاده یحیی، که از سال ۸۹۵ هجری بجا مانده چنین است: " عمل استاد حسین و اخوه محمد بن حسن لباسانی" و نیز در کتیبه مرقد امامزاده قاسم در شمیران به تاریخ ۹۶۳ هجری چنین خوانده می شود: " به عمل قطب الدین بن سیف نجار بن اسکندر معصوم لباسانی". ضمناً از تبدیل یافتن "واو" و "ب" به یکدیگر در زبان های کهنه و نوی ایرانی شواهد فراوانی مثل "واته" و "باد"، "بالاً و "والاً و صدها مثال دیگر وجود دارد. ۲- واژه آسان که صفت فاعلی از مصدر "آسدن" و ریشه "آس" به معنی بلند شدن و برخاستن و نیز آمدن است، همان است که در نامگذاری سرزمین فارسی زبان خراسان نیز بکار گرفته شده است و الف و نون در آخر دو کلمه لواسان و خراسان علامت صفت فاعلی است نه پسوند مکان. خور یا خُر در نام خراسان (یا خوراسان) به معنی خورشید بوده و در کل به معنی جایی می باشد که خورشید از آن بالا می آید و طلوع می کند؛ چنان که فخرالدین اسعد گرگانی که در حدود سال ۴۴۶ هجری داستان ویس و رامین را که از ماجراهای افسانه آمیز دوره اشکانی و در اصل به زبان پهلوی بوده، به نظم فارسی برگردانده است، در معنی خراسان اینچنین سروده است:
لواسان درّه ای است ییلاقی و خوش آب و هوا در دامنه های جنوبی کوه های البرز که به خاطر داشتن چشم اندازهای بکر و زیبا از رودخانه جاجرود و دریاچهٔ زیبای سد لتیان شهرت یافته است. طبیعت سرسبز لواسان از دامنه های شمالی این شهر آغاز می شود و تا ساحل دریاچه سد لتیان ادامه دارد. در چشم اندازهای این منطقه می توان طبیعت را در چهار فصل سال به زیبایی هرچه بیشتر تماشا کرد.
شهر لواسان در ۱۱ کیلومتری شمال شرق تهران قرار دارد و به عنوان نزدیک ترین منطقهٔ خوش آب و هوا و ییلاقی شهر تهران به شمار می آید. فاصله لواسان تا اتوبان بابایی تهران حدود ۷ کیلومتر می باشد که در کمتر از ۱۵ دقیقه می توان به آن دسترسی داشت. همچنین این باغشهر از طریق جاده لشگرک، به آسانی به اتوبان ارتش و شمیران دسترسی دارد.
این شهر در سرشماری سال ۱۳۹۵ دارای ۱۸٬۱۴۶ نفر جمعیت بوده است که شامل ۹۳۱۸ نفر مرد، ۸۸۲۸ زن و ۶۱۳۰ خانوار بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

لَواسان
لَواسان
شهری در استان تهران، شهرستان شمیرانات، و مرکز اداری بخش رودبار قصران. با ارتفاعی حدود ۱,۶۵۰ متر، در منطقه ای کوهستانی، در ۲۲کیلومتری شمال شرقی تهران و ۱۸کیلومتری شرق تجریش، در شمال دریاچۀ سد لتیان، سر راه تهران به افجه قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل مایل به سرد و خشک و جمعیت آن ۱۵,۴۶۸ نفر است (۱۳۸۵).

پیشنهاد کاربران

سلام. درود بر گذشتگان. آن فرهیختگان معمولا" نام مکانها را از ویژگی های طبیعی هر منطقه می گرفتند و نام لواسان نیز بر گرفته از طبیعت آنجاست. نام" لواسان" از دو واژه ی"لو" و " اسان" گرفته شده است. "لو " به معنای" لب" و کنار و پایین و "اسان" مقلوب "هسان" به معنای سنگ، و سنگ بزرگ و کوه می باشد، در زبان فارسی میانه برخی نام ها مانند انار و سان به صورت هنار و هسان تلفظ می شده اند و در فارسی امروز "ه" تبدیل " ا " شده است. نتیجه اینکه، لواسان به معنای"لب سنگ"، کنار کوه و کوهپایه می باشد. اما لواسانات جمع عربی لواسان بوده و در واقع جمع فارسی آن لواسانان است که در پایان می توان گفت که، لواسان معنای لب سنگها و و لب سنگان و لب کوه ها می دهد. برای اطلاع بیشتر در باره ریشه واژگان به فرهنگ های واژگان فارسی شود .

نام قدیم
لوراسان*لورستان. لورسون*
در گذشته
طوایف زیادی از قوم لر به اطراف تهران کوچ داده شدند
زند
هداوند
کی لر*کلهر*
بوربور
بختیاری
عالی کالی*کاله. آلی کایی*
راکی
چگنی
مافی
سعدوند
زنگنه
تردی
توپایی*تپایی*
صالح حاجی *اسفندیاری . سالاجی*
خلیلی
سلطانی
کلار حسنکی
هارون کلا خلیلی
رستمی خلیلی





درود بر فرهیختگان و کوشندگان راه روشن
سپاس فراوان از دانایان سرزمین اهورایی چون استادان فرزانه دهخدا ، معین ، حسابی و. . . که بسیار در راه بالندگی زبان پارسی کوشیده اند ولی دانش مرزی بی پایان و ناگشوده بسیار دارد و هر روز در پی یافته های باستانی و پژوشی ژرف در نسک های کهن چون اوستا و پهلوی راهی نو گشوده می شود از اینرو بایستی نام بسیاری از شهرها و روستاها را از نو نوشت.
لواسان بر پایه دانش زبان شناسی و ریخت شناسی دگرگون شده واژه " ریواسان " است : بخش نخست " ریواس " که گیاهی سپند در نزد آیین های میترایی و مزدیسنایی است و زرتشتیان بر این باورند که مش و مشیانه ، مرت و مرتیانه یعنی آدم و حوا ( در دین یهود ) از این گیاه پدید آمده اند و بخش دوم پسوند "ان " به معنی سرزمین ، جا و مکان است که در نام ایران و شهرهای کشور بسیار دیده می شود ، بنابر این لواسان یعنی سرزمین ریواس است ، از سویی گیاه ریواس در کوه ها و دشت های دامنه هریبرز ( البرز=قامت آریایی ) بسیار دیده می شود .
بیشتر بپژوهیم ، بیشتر بکاویم تا بیشتر بدانیم

من چون خودم از اهالی انجاهستم در انجا به لبه بالایی لو میگند مثلا وقتی به پشتبام یالبه صخره مرفتیم پدر یامادر میگفتند نشو سرلو یانری جلو لوسی رفتم سرلو که بمعنی لبه بال است به رودخانه هم میگیم لوار مثلا بچهها بریملوار ابتنی یا برم لوار اب ببندم برای ابیاری زمین ضمنان درانجا بغیر از پشت کوه ریواس نیست که مسافت زیادی باید رفت لواسان از کلمه لوارسان بهمعنی بالای رود یالبه کوهای بلند میباشد این اسم فقط مال دو روستای لواسان بزرگ ولواسان کوچک است ولی اکنون با تقسیات کشوری شامل ۷۳ روستا شده باتشکر


کلمات دیگر: