صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "ت" - اصطلاحات
تره گرفتیم یا کاشتیم که قاتق نانمان شود قاتل یا بلای جانمان شد
ترک جان گفتن
ترک عادت موجب مرض است
ترکوندن
ترگل ورگل
تریپ
تریپ زدن
تریپ مرگ
تعارف امد نیامد دارد
تعارف برنداشتن یا تعارف بردار نبودن
تعارف تکه پاره کردن
تعارف تکه پاره یا تیکه پاره کردن
تعارف سر کسی نشدن
تعارف شاه عبدالعظیمی
تعصب کسی را کشیدن
تف سر بالا
تق ولق بودن یا شدن
تق چیزی درامدن
تقصیر به گردن کسی افتادن
تقصیر چیزی را به گردن کسی انداختن
تقصیر چیزی را به گردن گرفتن
تقی به توقی خوردن
تلاشی
تلنگ کسی یا چیزی دررفتن
تن را چرب کردن
تن کسی خاریدن
تنبل نرو به سایه سایه خودش می ایه
تند رفتن
تنش می خارد
تنها به قاضی رفتن
تهران 51
تو ان ور جوی من این ور جوی
تو حرف دویدن
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
تو دعوا نان و حلوا خیرات نمی کنند
تو را چه کار با این و ان نونت را بخور خرت را بران
تو سایت کسی رفتن
تو شیشه اش هم بکنی نم خودش را پس می دهد
تو قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شه
تو مو می بینی و من پیچش مو
تو هفت اسمان یک ستاره نداشتن
تو کار کسی بودن
تو کف چیزی بودن
تو کف کسی بودن
تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمی ره
تو کوک کسی رفتن
توبه گرگ مرگ است
توزرد در امد
بیشتر