ثابات

<hr> مترادف ثابت : استوار، برقرار، پابرجا، پادار، پایدار، قائم، قرص، محکم، مستقر، مقاوم، باقی، دایم، لایتغیر، قطعی، محرز، محقق، مدلل، مسلم، یقین، واثق، جایگزین، بی حرکت، جایگیر <hr> متضاد ثابت : متحرک <hr> برابر پارسی : استوار، سخت، پایدار، پایا، ایستا، بادوام، پابرجا

مترادف ثابت : استوار، برقرار، پابرجا، پادار، پایدار، قائم، قرص، محکم، مستقر، مقاوم، باقی، دایم، لایتغیر، قطعی، محرز، محقق، مدلل، مسلم، یقین، واثق، جایگزین، بی حرکت، جایگیر متضاد ثابت : متحرک برابر پارسی : استوار، سخت، پایدار، پایا، ایستا، بادوام، پابرجا

ثابت

ثابت ادمیرالتی

ثابت داشتن

ثابت در دین

ثابت ریاضی

ثابت شدن

ثابت فیزیکی

<hr> مترادف ثابت قدم : استوار، بااراده، باعزم، پابرجا، مصمم <hr> متضاد ثابت قدم : مذبذب، نااستوار <hr> برابر پارسی : پابرجا، استوان

مترادف ثابت قدم : استوار، بااراده، باعزم، پابرجا، مصمم متضاد ثابت قدم : مذبذب، نااستوار برابر پارسی : پابرجا، استوان

ثابت قدم

ثابت قدمانه

ثابت ماندن

ثابت نگهدارنده

ثابت نگهداشتن

ثابت و استوار

ثابت و ایستاده

ثابت و باقی

ثابت و برقرار

ثابت و برقرارشده

ثابت و قاطع

ثابت و محکم

ثابت پلانک

<hr> برابر پارسی : نشان دادن، فرنودن، استواندن، بازنمایی

برابر پارسی : نشان دادن، فرنودن، استواندن، بازنمایی

ثابت کردن

ثابت گردانیدن

ثابته

ثاتو

ثاتگوش

ثاتی

ثادری

ثارالله

<hr> مترادف ثاقب : تابان، تابناک، رخشان، روشن، فروزان، منور، سوراخ کننده، نافذ

مترادف ثاقب : تابان، تابناک، رخشان، روشن، فروزان، منور، سوراخ کننده، نافذ

ثاقب

<hr> مترادف ثالث : سوم، سومین <hr> برابر پارسی : سوم

مترادف ثالث : سوم، سومین برابر پارسی : سوم

ثالث

ثالول

ثام

ثامن

<hr> برابر پارسی : دومی، دو دیگر

برابر پارسی : دومی، دو دیگر

ثانوی

<hr> مترادف ثانی : دوم، تالی، جفت

مترادف ثانی : دوم، تالی، جفت

ثانی

<hr> برابر پارسی : دوم، دوم آنکه، دیگر بار | ( ثانیاً ) دوم این که، دوم

برابر پارسی : دوم، دوم آنکه، دیگر بار | ( ثانیاً ) دوم این که، دوم

ثانیا

<hr> مترادف ثانیه : آن، دم، طرفه العین، لحظه، لمحه <hr> برابر پارسی : دمک، دُوُمک، دَمک

مترادف ثانیه : آن، دم، طرفه العین، لحظه، لمحه برابر پارسی : دمک، دُوُمک، دَمک

ثانیه

<hr> مترادف ثبات : آرام، استحکام، استقامت، استقرار، استواری، پابرجایی، پایداری، دوام، سکون، وقار | ثبت کننده، ضباط، کاتب، محرر <hr> متضاد ثبات : ناپایداری | <hr> برابر پارسی : پایداری، پا برجایی، استواری، آرامش، پای داری، پایستگی

مترادف ثبات : آرام، استحکام، استقامت، استقرار، استواری، پابرجایی، پایداری، دوام، سکون، وقار | ثبت کننده، ضباط، کاتب، محرر متضاد ثبات : ناپایداری | برابر پارسی : پایداری، پا برجایی، استواری، آرامش، پای داری، پایستگی

ثبات

ثبات و بقا

<hr> مترادف ثبت : درج، ضبط، مرقوم، مندرج، کتابت، نگارش <hr> برابر پارسی : رونویس، پایستگی، نگارش

مترادف ثبت : درج، ضبط، مرقوم، مندرج، کتابت، نگارش برابر پارسی : رونویس، پایستگی، نگارش

واژه های حرف "ث" - پیشنهاد کاربران