کلمه جو
صفحه اصلی

طه

فرهنگ اسم ها

اسم: طه (پسر) (عربی، فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: tāhā) (فارسی: طه (طاها)) (انگلیسی: taha۲)
معنی: طاها، نام سوره ٔ بیستم قرآن کریم، نام پیامبر اسلام ( ص )، ( = طاها ) ( اَعلام ) ) بیستمین سوره از قرآن کریم دارای صد و سی و پنج آیه، ) طه به لغتِ طی «یا محمّد» می باشد یعنی ای محمّد، و به قولی نام پیامبر اسلام ( ص ) می باشد، ن، ک، ( در اعلام ) طه به لغتِ طی ' یا محمد ' می باشد یعنی ای محمد، و به قولی نام رسول اکرم ( ص ) می باشد + نک طاها، طهماسپ

(تلفظ: tāhā) (عربی) بیستمین سوره از قرآن کریم دارای صد و سی و پنج آیه ؛ (در اعلام) طه به لغتِ طی ' یا محمد ' می‌باشد یعنی ای محمد ، و به قولی نام رسول اکرم (ص) می‌باشد. + ن.ک. طاها.


فرهنگ فارسی

ابن مهنا جبرینی شافعی دانشمند مفسر و محدث ( و. حلب ۱٠۸۴ - ف. ۱۱۷۸ ه.ق . ). وی در علوم و نقلی تبحر داشت و مردی تیز خاطر و صاحب هوش سرشار بود. طه از دانشمندان عصر استفاده کرد و تا سال ۱۱۳۱ بتحصیل ادامه داد و در آن سال سفری بحجاز کرد و صحیح بخاری را نزد شارح آن را ابو محمد عبدالله بن سالم بصری استماع نمود و از وی اجازه روایت صحیح و دیگر کتب را بدست آورد و علوم عربیت را نزد شیخ عبد مصری آموخت . شیخ تاج الدین قلعی و شیخ عبد القادر که هر دو مفتی مکه بوده اند از استادان طه بشمار میروند . وی سپس بوطن خود بازگشت و بافاده مشغول شد و بار دیگر بحجاز رفت ( سال ۱۱۶۱ ه.ق . ) و نزدیک دو سال در مکه اقامت گزید و مجددا بموطن خود برگشت . طه بر صحیح بخاری تاباب مغازی تعلیقاتی نوشته و تراجم احوال کسانی را که در غزوه بدر با پیغمبر ( ص ) همراه بودهاند فراهم آورد ( لغ. )
انور . وی صراف محکمه ملی اسکندریه بود مشاغل : در سال ۱۹۱۹ طه حسین به مصر برگشت و به سمت استادی دانشکده ادبیات منصوب گردید و فعالیت های روزنامه نگاری خود را تعقیب کرد .

لغت نامه دهخدا

طه. [ طا ها ] ( اِخ ) نام سوره بیستم از قرآن کریم. شماره آیات آن یکصدوسی وپنج و نزول آن در مکه معظمه است و قبل از سوره انبیاء و پس از سوره مریم واقع است. و طه اسم فعل است ، یعنی آرام کن. یا به معنی «یا رجل » است ، به لغت حبشیه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و من قراء طه باشباع الفتحتین ، فحرفان عنده من الهجاء. ( منتهی الارب ). کوفیان طه را آیتی شمردند،و دیگران نشمردند. ابوعمرو بفتح طا و اماله «ها» خواند، و حمزه و کسائی و خلف و ابوبکر الاعشی و عبدالرحمن ، به اماله هر دو طِه ِ خواندند. اهل شام و مدینه بین بین خواندند هر دو، و باقی قراء به تفخیم هر دو.و عیسی بن عمر در شاذ برعکس قرائت ابوعمرو خواند و حسن بصری در شاذ خواند طَه ْ، باسکان الهاء و گفت تفسیرش آن باشد که : ای مرد. مفسران در معنیش خلاف کرده اند، عبداﷲ عباس گفت قسم است بنامی از نامهای خدای تعالی که به او قسم کرد و مجاهد و حسن بصری و عطا و ضحاک گفتند: معنی این کلمه آن است که : یا رجل ، ای مردا. عکرمه گفت هو بلسان الحبشه یا رجل. سعید جبیر گفت به نبطی هم این معنی دارد. سدی و ابامالک گفتند: یا فلان. کلبی گفت بلغت عک «یا رجل » باشد. قال :
ان السفاهة طه فی خلایقکم
لاقدس اﷲ ارواح الملاعین.
و قال آخر :
هتفت بطه فی القتال فلم یجب
فحقت لعمری ان یکون صوائلا.
مقاتل گفت معنی طه آن است که طاء الارض بقدمیک. وگفت سبب آن بود که رسول علیه السلام در نماز یک پای برگرفتی و بر یک پای بایستادی تا رنج بیش بودی و ثواب بیشتر، خدای تعالی این آیت فرستاد و گفت : هر دو پای بر زمین نه. محمدبن کعب القرظی گفت : خدای تعالی قسم کرد بطول و هدایتش و مقسم علیه که جواب قسم است ، قوله :ماانزلنا علیک القرآن َ لتشقی . جعفربن محمد الصادق علیه السلام گفت : طه طهارت اهل بیت رسول است. آنگه این آیت برخواند: انما یرید اﷲ لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً. ( تفسیر ابوالفتوح رازی سوره 33 ( الاحزاب ) از آیه 33 ). هندوشاه نخجوانی در نعت خاتم الانبیاء صلواة اﷲ و سلامه علیه گفته :
پیشوای دو جهان قافله سالار وجود
کوست مقصود ز یاسین و مراد از طه.
هندوشاه نخجوانی.
|| کنایه از آل رسول ( ص ) است. آل طه. رجوع به آل طه شود. || پیغمبر اسلام ( ص ) :
کید حسود بدنسب با چون تو شاه دین طلب
خاریست جفت بولهب در راه طه ریخته.

طه . [ طا ها ] (اِخ ) الاسکندری . وی آموزگار علوم عربی در مدرسه ٔ خلیل آغا درقاهره ٔ مصر و از خدام مقام حضرت ابراهیم علیه السلام واقع در مصر بوده است . او راست المقاصد الوفیة فی قواعد علم العربیه ، این کتاب بجمله ٔ: صرف اللهم (ظ: صرف ُ الهم ّ نحو حمداﷲ) من اعظم النعم آغاز شده و در مصر بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1223).


طه . [ طا ها ] (اِخ ) ابن ابراهیم الاربلی . صاحب فوات الوفیات در ذیل نام وی به ایراد دو بیت ازاشعار او بسنده کرده و گوید «من شعره » :
دع النجوم لطرقی یعیش بها
و انهض بعزم صحیح ایها الملک
ان النبی و اصحاب النبی نهوا
عن النجوم و قدعاینت ما ملکوا.

(از فوات الوفیات ج 2 ص 195).



طه . [ طا ها ] (اِخ ) ابن محمد البیقونی . رجوع به «عمر» (الشیخ طه البیقونی ) در معجم المطبوعات ج 2 ستون 1223 شود.


طه . [ طاها ] (اِخ ) ابن محمد الدمیاطی . وی در سابق مصحح چاپخانه ٔ بولاق بوده و بسال 1325 هَ . ق . وفات یافته است . او راست کتابی بنام «کفایة المستکفی من الفن الصرفی » و این کتاب منظوم است و بسال 1311 هَ . ق . در بولاق بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1223).


طه . [ طا ها ] (اِخ ) نام سوره ٔ بیستم از قرآن کریم . شماره ٔ آیات آن یکصدوسی وپنج و نزول آن در مکه ٔ معظمه است و قبل از سوره ٔ انبیاء و پس از سوره ٔ مریم واقع است . و طه اسم فعل است ، یعنی آرام کن . یا به معنی «یا رجل » است ، به لغت حبشیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و من قراء طه باشباع الفتحتین ، فحرفان عنده من الهجاء. (منتهی الارب ). کوفیان طه را آیتی شمردند،و دیگران نشمردند. ابوعمرو بفتح طا و اماله ٔ «ها» خواند، و حمزه و کسائی و خلف و ابوبکر الاعشی و عبدالرحمن ، به اماله ٔ هر دو طِه ِ خواندند. اهل شام و مدینه بین بین خواندند هر دو، و باقی قراء به تفخیم هر دو.و عیسی بن عمر در شاذ برعکس قرائت ابوعمرو خواند و حسن بصری در شاذ خواند طَه ْ، باسکان الهاء و گفت تفسیرش آن باشد که : ای مرد. مفسران در معنیش خلاف کرده اند، عبداﷲ عباس گفت قسم است بنامی از نامهای خدای تعالی که به او قسم کرد و مجاهد و حسن بصری و عطا و ضحاک گفتند: معنی این کلمه آن است که : یا رجل ، ای مردا. عکرمه گفت هو بلسان الحبشه یا رجل . سعید جبیر گفت به نبطی هم این معنی دارد. سدی و ابامالک گفتند: یا فلان . کلبی گفت بلغت عک «یا رجل » باشد. قال :
ان السفاهة طه فی خلایقکم
لاقدس اﷲ ارواح الملاعین .
و قال آخر :
هتفت بطه فی القتال فلم یجب
فحقت لعمری ان یکون صوائلا.
مقاتل گفت معنی طه آن است که طاء الارض بقدمیک . وگفت سبب آن بود که رسول علیه السلام در نماز یک پای برگرفتی و بر یک پای بایستادی تا رنج بیش بودی و ثواب بیشتر، خدای تعالی این آیت فرستاد و گفت : هر دو پای بر زمین نه . محمدبن کعب القرظی گفت : خدای تعالی قسم کرد بطول و هدایتش و مقسم علیه که جواب قسم است ، قوله :ماانزلنا علیک القرآن َ لتشقی . جعفربن محمد الصادق علیه السلام گفت : طه طهارت اهل بیت رسول است . آنگه این آیت برخواند: انما یرید اﷲ لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً. (تفسیر ابوالفتوح رازی سوره ٔ 33 (الاحزاب ) از آیه ٔ 33). هندوشاه نخجوانی در نعت خاتم الانبیاء صلواة اﷲ و سلامه علیه گفته :
پیشوای دو جهان قافله سالار وجود
کوست مقصود ز یاسین و مراد از طه .

هندوشاه نخجوانی .


|| کنایه از آل رسول (ص ) است . آل طه . رجوع به آل طه شود. || پیغمبر اسلام (ص ) :
کید حسود بدنسب با چون تو شاه دین طلب
خاریست جفت بولهب در راه طه ریخته .

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی 392).



طه . [ طاها ] (اِخ ) ابن مهنا الجبرینی الشافعی المحتد الحلبی المولد، العالم الفاضل المتقن العلامة المحقق واحدالدهر فی الفضائل . وی مفسرو محدث و بعلوم عقلی و نقلی محیط و مردی تیزخاطر و صاحب هوشی سرشار بود. در غور بمطالب بسی عمیق و مدقق بود با زهد و عفافی مفرط. در سال 1084 هَ . ق . قدم بعرصه ٔ وجود نهاد و بالفطره در عالم آفرینش خواهان دانش به دنیا آمد. از دانشمندان عصر خویش به فراگرفتن علوم مشغول گردید و تا سن بلوغ دست از طلب علم بازنداشت و تا سال 1131 سعی و کوشش او در تحصیل ادامه پیدا کرد و در آن سال مسافرتی بحجاز کرد. صحیح بخاری را نزد شارح آن المتقن الضابط ابومحمد عبداﷲبن سالم البصری استماع کرد و از وی اجازه ٔ روایت صحیح بخاری وسایر کتب به دست آورد. علوم عربیت را نزد شیخ عبد مصری فراگرفت . شیخ تاج الدین قلعی و شیخ عبدالقادر که هر دو مفتی مکه بوده اند از مشایخ صاحب ترجمه بشمار میروند، همچنین نزد شیخ یونس مصری و شیخ ابوالحسن السندی ثم المدنی نیز استفاده ها برد و سپس به وطن خویش بازگشت و اشتغل بالافادة و الحق الاحفاد بالاجداد وز آن پس بحجاز بازگشت بسال 1161 و در مکه نزدیک به دو سال اقامت گزید و پس از آن به وطن خویش مراجعت کرد. بر صحیح بخاری تا باب مغازی تعلیقاتی نوشته و تراجم احوال کسانی را که در غزوه ٔ بدر با حضرت پیغمبر صلواة اﷲ علیه و آله همراه بوده کتابی فراهم آورده ، و جز آنچه نام برده شد نیز تحریراتی دارد. خلقی بیشمار از دانش وی استفاده ها کردند. با دوستان خویش همواره مزاح و مداعبه داشت . و کان یعانی حرفة الالاجة ینسج و تباع . (ظ. منظور الیجه بافی است که میبافته و بفروش میرسانده ، و بعد از این جمله هم جمله ٔ دیگری آورده که ترجمه اش این است : برای وی غیر ازین راه طریق دیگری جهت زندگانی نبود). وی شعر نیز میگفت و این قصیده در وصف شمائل حضرت ختمی مرتبت صلی اﷲ علیه و آله از اوست :
یا اهیل النقا لقدهمت وجدا
فی هواکم و قد جفا الجفن سهدا
ماتناسیت للربوع لسلع
سل من الرکب من تناسیت عهدا
کیف انسی و فیکم ُ من تسامی
فی سماء السماء فخراً و مجدا
خاتم الرسْل سید الکون طه
من غدا فی شمائل الحسن فردا
ذوجبین سما الهلال و وجه
اخجل البدر بالبها اذ تبدی ̍
فی اساریره سنا الشمس تجری
من سناه اهتدی الذی ضل رشدا
اهدب الجفن فوق خد اسیل
اکحل العین بالنفوس مفدی ̍
افرق السن ان تبسم تلقی
مثل حب الغمام والدر نضدا
ازهراللون انفه کان اقنی
بالقنا للعدی ابادو اردی ̍
شثن الکف للکرادیس ضخم
راحتاه جوداً من البحر اندی ̍
ربعة کان ان مشی یتکفاء
رجل الشعر لیس سبطاً و جعدا
کان فخماً مفخماً یتلألأ
خافض الطرف اکثر الخلق حمدا
بین کتفیه مثل بیض حمام
خاتم الانبیاء للخلق مبدا
و مغیث لمن اتی مستجیراً
من ذنوب فاضت علی البحر مدّا
و صریخ ٌ لمستریح خطوب
قد توالت علیه عکساً و طردا
ورؤف ٌ بنا و ایضاً رحیم ٌ
کم حبانی فضلاً و للخیر اسدی ̍
یا رسول الوری سمیک طه
قد سعی فی الهوی مکباً مجدّا
کلما کان یستعد لرشد
اخرته القیود عما استعدا
وَ هْوَ قد حل فی حماک و حاشا
ان ینال المنیخ ُ بالباب ردّا
و صلوة الاله فی کل آن
مَعْ سلام الی ضریحک یهدی ̍
و الی الاَّل و الصحاب جمیعاً
ما سنا کوکب بأفْق تبدی .
وفات ابن مهنا هنگام چاشتگاه روز پنجشنبه بیست وچهارم ربیعالاول بسال 1178 به وقوع پیوست . در اواخر ماه صفر مریض و بستری شد و قریب ده روز در منزل متوقف بود، و در ایام بیماری اختلالی در مشاعرش رخ داد. پسری و دختری از وی باقی ماند. در بیرون باب المقام بطرف مغرب اورا بخاک سپردند و مدفن او در شمالی ِ قبةالعوامید واقع شده است . از مرگ وی مردم همگی قرین غم و اندوه و مصیبت زده بودند. یکی از نویسندگان که ترجمه ٔ احوالی از وی نوشته ، ضمناً گوید: بامداد روز وفات وی در حالی که جماعتی از خویشان و اقارب نزد وی نشسته و از آن جمله خواهرزادگان و گروهی از زنان صالحه ٔ سالخورده ٔخانواده ٔ وی نیز حاضر بودند، مرغی سبزرنگ از هوا فرودآمده دوری چند بر گرد وی بگشت و سپس بر روی سینه ٔ وی بنشست و بسوی آسمان برپرید. سید عبداﷲ یوسفی حلبی در ماده ٔ تاریخ وفات وی این ابیات را سروده است :
بُشری لطه حیث حا-
زَ فضائلاً عقلاً و نقلا
لقد ارتضاه و قد حبا-
ه ُ اﷲ مغفرةً و فضلا
لما غداالفردوس فی
دار البقاء له محلا
ارّخته بعلی الجنا-
ن ِ مُحدِث ُ الشهباء حلا.

(سبک الدُرر ج 1 ص 219).


وی راست شرحی بر ترجمه ٔ احوال اهل بدر (کسانی که درغزوه ٔ بدر در راه اسلام جهاد میکرده اند) که بسال 1164 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . متن این کتاب ازشیخ عبداللطیف البقاعی است و شرح مزبور بسال 1294 هَ . ق . در بولاق بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 1 ستون 259). و نیز رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 452 شود. محمد راغب طباخ ، در تاریخ حلب بنقل از تاریخ ابن میرو، اشعار ذیل را به طه ابن مُهنا نسبت داده است :
قم الی روضة الحبیب و باکر
و اغتنم فرصة الزمان فبادر
ان ّ مرعی الشباب یعشو سریعاً
و ربیع السرور کالطیف زائر
و الثم الثغر و ارتشف ریق حب
ان ّ لثم الثغور یجلو الخواطر
فی زمان الربیع و النهر جار
فی حیاض الریاض و الزهر زاهر
باختلاف الالوان یزهو و یزکو
باصفرار منه تسر النواظر
و احمرارٌ کحمرة من عقیق
مَعْ بیاض کالدر للعقل باهر
و طیورٌ علی الغصون تغنی
کل الف منها لالف تناظر.
قال و هی قصیده طویلة.

(اعلام النبلا ج 7 ص 34).



طه . [طا ها ] (اِخ ) (افندی ) انور. وی صرّاف محکمه ٔ ملّی اسکندریه بود. او راست مختصری لطیف و تألیفی عالی در قواعد چهار عمل اصلی علم حساب برای دبستانهای ملی ،و بصورت پرسش و پاسخ است و بسال 1307 هَ . ق . در مصر چاپ گردیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1223).


فرهنگ عمید

بیستمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۳۵ آیه، حکیم، کلیم.
* آل طه: [مجاز] آل رسول.

بیستمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۳۵ آیه؛ حکیم؛ کلیم.
⟨ آل ‌طه: [مجاز] آل رسول.


دانشنامه عمومی

سوره طه در مکه نازل شده و مکی است.
ترجمهٔ فارسی
این سوره، اولین سوره ای است که ماجرای موسی را به تفصیل بیان نموده و حدود هشتاد آیه را بدان اختصاص داده است. بخشی از آن نیز در مورد عظمت قرآن و صفات خداوند و بخشی در ارتباط با سرگذشت آدم و حوا و وسوسه شیطان است و در پایان اندرزهای بیدار کننده ای را بیان می دارد.
نام دیگر سوره طه (طاها) «کلیم» است؛ چون در آن دربارهٔ موسی و چگونگی گفتگویش با خداوند سخن گفته شده است.این سوره با حروف مقطعه (طا و هاء) آغاز شده (یازدهمین سوره ای است که حروف مقطعه دار آغاز شده) و به همین دلیل طاها نام دارد.
طبق نظر مفسران کتاب تفسیر نمونه این سوره از ۶ بخش زیر تشکیل شده است:در بخش اول: اشاره کوتاه به عظمت قرآن و بخشی از صفات جلال و جمال پروردگار.بخش دوم: بیش از ۸۰ آیه را در بر می گیرد که از داستان موسی سخن می گوید.بخش سوم: بخشهایی دربارهٔ معاد و خصوصیات رستاخیز.بخش چهارم: سخن از قرآن و عظمت آن.بخش پنجم: سرگذشت آدم و حوا را در بهشت و سپس ماجرای وسوسه ابلیس و سرانجام هبوط آنها به زمینبخش آخر: نصیحت و اندرزهای بیدار کننده ای برای مؤمنان.

طه (ابهام زدایی). طه یا طاها ممکن است به یکی از این موارد اشاره نماید:
طه نام سوره ای از قرآن مجید.
طه حسین از نویسندگان مصری
طاها الفشنی قاری قرآن اهل مصر
طه یاسین رمضان از مقامات حزب بعث عراق

نقل قول ها

سوره طه از سوره های مکی و بیستمین سوره در قرآن بوده و دارای ۱۳۵ آیه می باشد.
• «خداوند سوره طه و یس را قبل از آفرینش آدم به دو هزار سال برای فرشتگان بازگو کرده هنگامی که فرشتگان بخش از قرآن را شنیدند گفتند:«خوشا به حال امتی که این سوره ها بر آنها نازل می گردد، خوشا به دلهائی که این آیات را در خود پذیرا می شود، و خوشا به زبانهائی که این آیات بر آن جاری می گردد.» -> محمد بن عبدالله
• -> تفسیر نمونه/جلد ۱۳/صفحه ۱۵۲
• «تلاوت سوره طه را ترک نکنید چرا که خدا آن را دوست می دارد و دوست می دارد کسانی را که آن را تلاوت کنند، هر کس تلاوت آنرا ادامه دهد خداوند در روز قیامت نامه اعمالش را به دست راستش می سپارند و بدون حساب به بهشت می رود و در آخرت آنقدر پاداش به او می دهد که راضی شود.» -> جعفر صادق
• «هر کس آنرا بخواند در روز رستاخیز ثواب مهاجران و انصار نصیبش خواهد شد.» -> محمد بن عبدالله
• -> تفسیر نمونه/جلد ۱۳/صفحه ۱۵۳

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
طه، دو حرف از حروف مقطعه است، و در این که مراد از آن چیست، روایات و اقوال مختلف است. در روایتی از امام صادق علیه السلام «طه» از اسامی پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته شده است که به معنای «یا طالب الحق الهادی الیه» می باشد.
و در روایت دیگر از آن حضرت به معنای طهارت اهل بیت علیهم السلام آمده است. برخی از مفسران، آن را به معنای «یا رجل» که مقصود محمد صلی الله علیه و آله است دانسته و با توجه به بعضی روایات گفته اند: رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام تهجّد، روی انگشتان پاها یا روی یک پا قرار می گرفت تا رنج بیشتری تحمّل کند، خداوند فرمود: هر دو پا را روی زمین قرار ده و تا این حدّ خود را به مشقت نینداز.
فرهنگ قرآن، جلد 19، صفحه 246.

[ویکی الکتاب] معنی طه: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " طه " خود یکی از اسماء رسول خدا است ، و معنایش "یا طالب الحق الهادی الیه "است یعنی ای که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوی آنی )

پیشنهاد کاربران

طالب الحق، الهادی الیه
طالب حق و هدایت کننده به آن

نوشتن با حروف مقطعه چجوری



کلمات دیگر: