مترادف حامی : پشتیوان، پشتیبان، طرفدار، کمک، مجیر، مددکار، معین، هوادار، هواخواه، یار، یاریگر، یاور، پارتی ، منسوب به حام، فرزندان حام
متضاد حامی : مخالف
برابر پارسی : پاسدار، نگهبان، پشتیبان، پشتوان
protector, support, supporter, supportive, ally, backer, behind, defense, patron, promoter, proponent, tutelary, backing
ally, backer, behind, defense, patron, promoter, proponent, protector, support, supporter, supportive, tutelary, backing
سرايدار , نگهبان , متولي
(تلفظ: hāmi) (عربی) منسوب به حام پسر نوح ، از اولاد حام ؛ آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده ، پشتیبان .
اسم ≠ مخالف
پشتیوان، پشتیبان، طرفدار، کمک، مجیر، مددکار، معین، هوادار، هواخواه، یار، یاریگر، یاور
پارتی ≠ منسوب به حام
۱. پشتیوان، پشتیبان، طرفدار، کمک، مجیر، مددکار، معین، هوادار، هواخواه، یار، یاریگر، یاور
۲. پارتی ≠ مخالف
۳. منسوب به حام
۴. فرزندان حام
حامی . (اِخ ) یکی از متأخران شعرای عثمانی از اهالی دیاربکر. وی به منشی گری و ریاست دفتر بعض وزرا نایل شده در سنه ٔ 1160 هَ . ق . در شهر «آمِد» مسقطالرأس خویش درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
حامی . (اِخ ) یکی از شعرای عثمانی و از اهالی سالونیک . وی در دفترخانه ٔ بعضی از وزراء سمت ریاست دفتر و منشی گری داشت و در تاریخ 1258 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
خاقانی .
حامی . (اِخ ) ابن شمعون مسعود. وی وکیل خاخامخانه ٔ مصر بود. او راست : الاحکام الشرعیة فی الاحوال الشخصیة للاسرائلیین که در مطبعه ٔ کوطین و روزنتال سال 1912 م . دردو جزو در یک مجلد بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ).
حامی . (اِخ ) یکی از سه قسمت نژاد سفیدپوست بشر است . در توراة آمده : بنی حام از حام پسر نوح بودند. درباب مساکن آنها بین محققین اختلاف است ؛ بعضی وطن اصلی آنها را بابل یا جایی در آسیای غربی دانسته عقیده داشتند که این مردمان از آسیا به آفریقا رفته در مصر و لیبیا و غیره سکنی گزیده اند، ولیکن نلدکه به این عقیده است که همیشه مسکن آنها افریقای شمال شرقی بوده زیرا از حیث قیافه و شکل و غیره به سیاه پوستان افریقا نزدیک ترند. اکثر محققین اهالی قدیم مصر (قبطی ها) و نیز بربریهای لیبیا و کوشیها یا حبشیها را از بنی حام دانسته اند. (ایران باستان چ 1 ج 1 ص 7 و 8).
پشتیبان؛ حمایتکننده.
۱. گروههایی از نژاد سفیدپوست ساکن افریقای شمالی، از اولاد حامبن نوح.
۲. شاخهای از خانوادۀ زبانهای حامی ـ سامی، شامل زبانهایی مانندِ بربری و مصری کهن.
هوادار
پشت یبان