کلمه جو
صفحه اصلی

زرمهر

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: zar mehr) (در اعلام) نام سوخرای (سوفرای) ، وی از تخمه‌ی کارن (قارِن) و مسقط‌الرأس او بلوک اردشیر خوره در پارس بود ؛ زرمهر حکمران ایالت سکستان (سیستان) بود و لقب هزارپت (هزارفت) داشت.


اسم: زرمهر (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: zar mehr) (فارسی: زرمهر) (انگلیسی: zar mehr)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سوفر، ( اَعلام ) ) نام سوخرای ( سوفرای )، وی از تخمه ی ( نژاد ) کارن ( قارِن ) و مسقط الرأس او بلوک اردشیر خوره در پارس بود، ) زرمهر حکمران ایالت سکستان ( سیستان ) بود و لقب هزارپت ( هزارفت ) داشت، مرکب از زر ( طلا ) + مهر ( خورشید )، از پهلوانان ایرانی در زمان قباد پادشاه ساسانی

فرهنگ فارسی

نام سوخرای ( سوفرای ) . وی از تخمه کارن ( قارن ) و مسقط الراس او بلوک اردشیر خوره در پارس بود . زرمهر حکمران ایالت سکستان ( سیستان ) بود و لقب هزار پت ( هزار فت ) داشت .
نام سوخرای و لقب هزایت داشت

لغت نامه دهخدا

زرمهر. [ زَ م ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ارغنه است که دربخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه واقع است و 580 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

زرمهر. [ زَ م ِ ] ( اِخ ) نام سوخرای ( سوفرای ). وی از تخمه کارن ( قارن ) ومسقطالرأس او بلوک اردشیر خوره در پارس بود. زرمهرحکمران ایالت سکستان ( سیستان ) بود و لقب هزایت ( هزاررفت ) داشت. ( فرهنگ فارسی معین ). وی از مقتدرترین نجبای ایران در اواخر قرن پنجم میلادی است :
جوانی بی آزار و زرمهرنام
که از نام او بد پدر شادکام.
فردوسی.
رجوع به ایران در زمان ساسانیان ، مجمل التواریخ و القصص ص 73، حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 240 و سبک شناسی بهار ج 1 ص 52 شود.

زرمهر. [ زَ م ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارغنه است که دربخش فیض آباد محولات شهرستان تربت حیدریه واقع است و 580 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


زرمهر. [ زَ م ِ ] (اِخ ) نام سوخرای (سوفرای ). وی از تخمه ٔ کارن (قارن ) ومسقطالرأس او بلوک اردشیر خوره در پارس بود. زرمهرحکمران ایالت سکستان (سیستان ) بود و لقب هزایت (هزاررفت ) داشت . (فرهنگ فارسی معین ). وی از مقتدرترین نجبای ایران در اواخر قرن پنجم میلادی است :
جوانی بی آزار و زرمهرنام
که از نام او بد پدر شادکام .

فردوسی .


رجوع به ایران در زمان ساسانیان ، مجمل التواریخ و القصص ص 73، حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 240 و سبک شناسی بهار ج 1 ص 52 شود.

دانشنامه عمومی

زرمهر نامی مردانه در دوره ساسانیان بوده است.
زرمهر هزاررفت: از اشراف خاندان کارن در اوایل حکومت ساسانیان و مرزبان ارمنستان (در سال ۴۸۳).
سوخرا: از اشراف شناخته شده در دوره ساسانی و حاکم سیستان (۴۸۴ تا ۴۹۳).
زرمهر کارن: مصمغان و مرزبان ساسانی در ارمنستان، سیستان و طبرستان (تا سال ۵۵۸).
زرمهرشاهیان: نام دودمانی سلطنتی در طبرستان.
زرمهر(مه ولات) نام روستایی خوش آب و هوا از توابع بخش شادمهر شهرستان مه ولات در استان خراسان رضوی می باشد. این روستا با شهر شادمهر و روستاهای خوشدره و قلعه جوق و ظهیر آباد هم مرز است.
زرمهر نام افراد مختلفی در خاندان کارن بوده است و می تواند به موارد زیر اشاره کند:
همچنین زرمهر می تواند در اشاره به جای های جغرافیایی اطلاق گردد:

دانشنامه آزاد فارسی

زَرمهر
پسر سوخرا، سردار پیروز شاهنشاه ساسانی. او موفق شد اَرمَنیه را تصرّف و ضمیمۀ ایران کند. بلاش ساسانی را در رسیدن به قدرت یاری کرد و سپس با قُباد همداستان شد. به نوشتۀ طبری، توطئه مَزدَکیان او را به کام مرگ کشانید.

پیشنهاد کاربران

کنایه از نور خورشید می باشد


کلمات دیگر: