کلمه جو
صفحه اصلی

سلوکوس دوم

دانشنامه عمومی

سلوکوس دوم کالی نیکوس (به یونانی: Σέλευκος Β' Καλλίνικος) پادشاه سلوکی میان سال های ۲۴۶-۲۲۵ (پیش از میلاد) بود. لقب وی کالی نیکوس در یونانی معنای فاتح درخشان می دهد. همچنین وی را پوگون به معنای ریشو نیز خوانده اند.
نویسندگان ویکی پدیای انگلیسی، Seleucus II Callinicus. (نسخه ۱۰ فوریه ۲۰۰۸)
سلوکوس دوم پس از کشته شدن پدرش آنتیوخوس دوم، همسرش برنیس و پسر خردسالشان از سوی مادرش لائودیس یکم به شاهی برداشته شد. این رویداد آتش جنگ را میان سلوکیان و بطلمیوس سوم افروخته ساخت و دورهٔ سوم جنگ های سوری آغاز گشت. بطلمیوس که برادر برنیس بود پیروزمندانه تا آنسوی دجله به پیش تاخت. وی پس از تار و مار کرانه های آسیای میانه به سوی استان ها خاوری سلوکیان دست یازید. در این زمان سلوکوس در آسیای میانه پناه گرفت و با بازگشت بطلمیوس به مصر او دوباره شمال سوریه را بازیافت و استان های نزدیک به ایران را به دست آورد.
در این هنگام آنتیوخوس هیراکس برادر کوچکترش در آسیای میانه شورید و مادرش و هواخواهانش نیز سوی او را گرفتند. نزدیک به سال ۲۳۵ در انکورا سلوکوس شکست سختی به برادر داد. سلوکوس سپس عهد کرد که پارت را به مرزهای سلوکی بازگرداند ولی باز هم کاری از پیش نبرد. برخی گفته اند که او چندی را هم در زندان اشکانیان به سر برد و دیگران گفته اند که او با ارشک پیمان آشتی بست و پادشاهی او را به رسمیت شناخت.
مرگ سلوکوس بر اثر افتادن از اسب بود. پس از وی پسرش سلوکوس سوم به پادشاهی رسید.

دانشنامه آزاد فارسی

سُلوکوس (سلوکیان ۲) دوم ( ـ۲۲۵پ م)(Seleucus II)
(ملقب به: کالینیکوسبه معنای فاتح درخشان) چهارمین پادشاه از سلسلۀ سلوکیان. (حک: ۲۴۶ ـ ۲۲۵ پ م). پسر آنتیوخوس دومو لائودیسهبود. پس از مرگ پدر، با نامادری اش برنیسکه درصدد بود فرزند خود را به سلطنت بنشاند، اختلاف یافت و سرانجام آنان را به قتل رساند. به همین سبب، بطلمیوس سوم، برادر بِرِنیس که به پادشاهی مصر رسیده بود، به قلمرو سِلوکیّه حمله کرد و بخش های بزرگی از این امپراتوری ازجمله مناطق غربی ایران را به تصرف خود درآورد. سِلوکوس دوم در نبرد آنکورا (آنکارای کنونی)(ح ۲۳۵ پ م) از برادر خود آنتیوخوس هیراکس، که از حمایت مادرش لائودیسه برخوردار بود، شکست خورد و قلمروِ خود را تَرک و آن را به برادر و دیگر زمامداران شبه جزیره واگذار کرد. پس از او پسرش سلوکوس سوم به سلطنت رسید.


کلمات دیگر: