دهی از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه شهرستان نیشابور واقع در ۲۴ هزار گزی باختر فدیشه و موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است سکنه ۳۹۴ تن آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباسبافی راه اتومبیل رو دارد .
قره باغ
فرهنگ فارسی
دهی از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه شهرستان نیشابور واقع در ۲۴ هزار گزی باختر فدیشه و موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است سکنه ۳۹۴ تن آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباسبافی راه اتومبیل رو دارد .
لغت نامه دهخدا
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِ مرکب ) آهنگی است در موسیقی . رجوع به آهنگ شود.
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 24هزارگزی باختر فدیشه . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 394 تن . آب آن از قنات و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی ازدهستان انزل بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 63 هزارگزی شمال ارومیه و 6500 گزی شمال خاوری شوسه ٔ ارومیه به سلماس . در دره قرار گرفته و هوائی معتدل سالم دارد. سکنه ٔ آن 1575 تن . آب آن از چشمه و قنات و محصولات آن غلات ، چغندر، توتون ، حبوبات ، بادام ، کشمش . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است . راه ارابه رو و دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. مرکز دهستان انزل میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قره باغ . [ ق َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شیراز است . حدود و مشخصات آن به قرار زیر میباشد: از شمال تپه های سلطان آباد و دهستان حومه ٔ شیراز، از جنوب دهستان کوار، از خاور ارتفاعات بیدزرد و گردنه ٔ باباحاجی ، از باختر دهستان سیاخ . این دهستان تقریباً در جنوب خاوری بخش واقع گردیده ، هوای آن معتدل مالاریایی است . آب مشروب و زراعتی از چشمه و قنات و چاه تأمین میگردد. محصولات آن غلات ، برنج ، چغندرقند، حبوبات ، و جزئی انگور. شغل اهالی زراعت . از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و مرکز آن قریه ٔ طغرآباد میباشد. نفوس دهستان بالغ بر 7200 تن است . قراء مهم آن عبارتند از:سلطان آباد، کوشک بیدک ، کچی ، محمودآباد، شاپورجان ، دولت آباد، ده نو. راه ارتباطی دهستان با شیراز اتومبیل رو است . بیشه یا نی زار قره باغ در وسط دهستان قرار داشته و باطلاقی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
قره باغ.[ ق َ رَ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 12 هزارگزی شمال ضیأآباد متصل به جاده شوسه زنجان است. این ده در دامنه قرار گرفته و هوائی معتدل دارد. سکنه آن 147 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات دیمی ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی و گلیم و جاجیم بافی است. راه ماشین رو دارد. ساکنین از طایفه جلیلوند هستند و تغییر مکان نمیکنند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
قره باغ. [ ق َ رَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شیراز است. حدود و مشخصات آن به قرار زیر میباشد: از شمال تپه های سلطان آباد و دهستان حومه شیراز، از جنوب دهستان کوار، از خاور ارتفاعات بیدزرد و گردنه باباحاجی ، از باختر دهستان سیاخ. این دهستان تقریباً در جنوب خاوری بخش واقع گردیده ، هوای آن معتدل مالاریایی است. آب مشروب و زراعتی از چشمه و قنات و چاه تأمین میگردد. محصولات آن غلات ، برنج ، چغندرقند، حبوبات ، و جزئی انگور. شغل اهالی زراعت. از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و مرکز آن قریه طغرآباد میباشد. نفوس دهستان بالغ بر 7200 تن است. قراء مهم آن عبارتند از:سلطان آباد، کوشک بیدک ، کچی ، محمودآباد، شاپورجان ، دولت آباد، ده نو. راه ارتباطی دهستان با شیراز اتومبیل رو است. بیشه یا نی زار قره باغ در وسط دهستان قرار داشته و باطلاقی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
قره باغ. [ ق َ رَ ] ( اِخ ) دهی ازدهستان انزل بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 63 هزارگزی شمال ارومیه و 6500 گزی شمال خاوری شوسه ارومیه به سلماس. در دره قرار گرفته و هوائی معتدل سالم دارد. سکنه آن 1575 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصولات آن غلات ، چغندر، توتون ، حبوبات ، بادام ، کشمش. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو و دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. مرکز دهستان انزل میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قره باغ. [ ق َ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه شهرستان نیشابور واقع در 24هزارگزی باختر فدیشه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 394 تن. آب آن از قنات و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
قره باغ .[ ق َ رَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 12 هزارگزی شمال ضیأآباد متصل به جاده ٔ شوسه ٔ زنجان است . این ده در دامنه قرار گرفته و هوائی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 147 تن . آب آن از قنات و محصولات آن غلات دیمی ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی و گلیم و جاجیم بافی است . راه ماشین رو دارد. ساکنین از طایفه ٔ جلیلوند هستند و تغییر مکان نمیکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
دانشنامه عمومی
شهر خان کندی
خوجالی
قسمت شرقی رایون کلبجر
قسمت غربی رایون ترتر
خوجه وند
شهر شوشا
نام قره باغ از دو کلمه ترکی قره و فارسی باغ به معنی باغ سیاه یا باغ بزرگ به وجود آمده است. این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمده است. نام آرتساخ در سنگ نبشته های اورارتو دوران پادشاهی «آیرارات» ،اوشاکان کنونی) به صورت های «آرداخونی» یا «اوردخینی» و «اوردخه» قید شده است که نام آرتساخ از آن مأخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت.استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام «ارخیستینا» (Orkhistene) به عنوان یک ایالت «هایک بزرگ» (ارمنستان بزرگ)-(ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته است.
در دوره صفویه قره باغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگی های ایران بود. مقام بیگلربیگی که در قرن دهم به طور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش می رسید، در قره باغ در اختیار یکی از شاخه های ایل قاجار بود. در این دوره محال خمسه ارامنه شامل دیزاق، ورنده، خاچین، چله برد و طالش و همچنین برکشاط و خان های ایل جوانشیر و اتوزیکی تابع این بیگلربیگی بودند.
در ۱۱۵۶ هجری قمری، ملک یکن ضابط محال خمسه ارامنه از بیگلربیگی های گنجه و تفلیس، به خاطر گرفتن چریک از ارامنه به نادرشاه افشار شکایت کرد، نادر نیز طی فرمانی مطالبه چریک از محال خمسه ارامنه را منع کرد بعدتر نیز به گفته عباس قلی آقا باکیاخانوف «حکام گنجه و قراباغ نیز به لقب زیاد اوغلی قاجار از پل خدا آفرین تا قریه شولاور گرجستان بالاتر از پل سنق حکمرانی می نموده اند. چون در شورای کبرای مغان به سلطنت نادر شاه رضا نداده و در طلب استقرار دولت صفویه بودند، نادرشاه نیز بعد از تمکن بر سریر سلطنت ایران به مقام کسر حشمت و اقتدار ایشان برآمده بسیاری از اهالی قراباغ را به خراسان کوچانده ملکان برگشاط و خمسه را از تحت اختیار ایشان به در کرده و به سردار آذربایجان سپرد» در ۱۱۶۱ هجری شمسی، پناه خان جوانشیر مشهور به پناه علی بیگ ساروجلوی جوانشیر از عادل شاه افشار لقب خانی گرفت و به حکومت قره باغ منصوب شد. وی در زمان شاه عباس دوم از ترکستان به قره باغ آمده بود و در زمان نادرشاه جارچی باشی بود اما بعدتر مورد خشم نادر قرار گرفته بود و از ترس وی به کوهستان های قره باغ گریخته بود. رسیدن به این مقام بدون همکاری ارامنه ممکن نمی شد، پناه خان در این راه با ملک شاه نظربیگ حاکم ورنده متحد شد و وی را به حکومت خاچین گمارد و به همراه وی حکام دنزاق، چله برد و طالش را کنار زد. همچنین پناه خان به درخواست ملک شاه نظربیگ قلعه پناه آباد را ساخت که بعدها به شوشی شهرت یافت.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان طاغنکوه شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۴۷ نفر (۲۰۵خانوار) بوده است.
ولسوالی قره باغ
ولایت کابل
پیشنهاد کاربران
منطقه ای مورد مناقشه بین جمهوری اذربایجان و ارمنستان.
نام �ارتساخ� نامی کهن است که نزدیک به سه هزار سال پیش در سنگ نوشته های اورارتو به ریخت �اورتِخینی� یا �ارداخ� آمده است. نام �ارتساخ� از دو بخش ار ( کوه ) و تساخ ( درخت، جنگل ) ساخته شده است و به معنی کوهستان پوشیده از جنگل می باشد. واژه �اَر� به معنی کوه ریختی از واژه اوستایی �هَرَئیتی� یا �گَئری� است که هر دو به معنی �کوه� هستند.
ولی نام قره باغ نخستین بار در کتاب حمدالله مستوفی قزوینی در سده چهاردهم میلادی و در اواخر دوره ایلخانی آمده است. نام �قره باغ� از ترگومان نام ارمنی ارتساخ ساخته شده است که واژه �قره� خوانش تورکی واژه اوستایی �هَره�، �گَره� یا �گور� به معنی کوهستان است و در کل قره باغ نیز مانند ارتساخ به معنی کوهستان پوشیده از جنگل می باشد.
روس ها این سرزمین را �ناگورنو قره باغ� می نامند که واژه �ناگورنو� نیز از ریشه �گور� و به معنی �کوهستانی� است. نام های جغرافیایی دیگری نیز هستند که ریشه آن ها به واژه �گور� یا �هور� به معنی �کوه� بازمیگردد:
قره باغ: کوهستان جنگلی
قره کلیسا: کلیسای بر فراز کوه
قره آقاج: بیشه کوهستانی
قروه: دگرگون شده واژه پهلوی �گَریوَک� به معنی �کوه�.
گورشهر، کیرشهر در تورکیه: شهر کوهپایه ای
کرنا گورا: سیاه کوه، نام بومی مونته نگرو
گولان ( جولان ) : بلندی هایی در کنار دریای مدیترانه
گورجستان: سرزمین کوهستانی
شهر گوری در گورجستان: کوه
زاگور ( زاگرس ) : رشته کوه
هربُرز ( البرز ) : کوه بلند
کلهر: قله کوه
اهر: پایین کوه
هریس: کوهی
هم اکنون بسیاری از زبان های آریایی برای نامیدن �کوه� واژه ای از ریشه �گور� را به کار می برند:
پارسی: گور، غار
پشتو: غره
آذری: قره
اربی: حرا ( غار حرا )
اسرائیلی: har
چکی: hora
فنلاندی: vuori
مغولی: ul
روسی: gora
لهستانی: g�ra
لاتین: collis
انگلیسی: cairn ( کوه سنگی )
کوه را در زبان های تورکی �داغ� یا �تای� می گویند که با واژه های پارسی �تاگ�، �تاج� و �تپه� و واژه های انگلیسی tag و top هم ریشه هستند.
در خواب دیدم موجی از انفجارات نقشه های جغرافیایی را فرا میگرفت. امید است که سالک بار دیگر در زمان سفر کند و شاهد الحاق سرزمینهای قره باغ و نخجوان به خاک ایران شود. هووووووووووووووو