کلمه جو
صفحه اصلی

حصارلو

فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان کاغذ کنان شهرستان هرو آباد

لغت نامه دهخدا

حصارلو. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 61هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 34هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب . ناحیه ای است کوهستانی . معتدل . دارای 252 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از چشمه سارها مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، نخود بزرگ ، بادام . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی : جاجیم بافی . راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


حصارلو. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان شهرستان هروآباد. واقع در سی هزارگزی خاور آغ کند 39هزارگزی شوسه ٔ میانه به زنجان . ناحیه ای است کوهستانی . گرمسیر مالاریائی . دارای 130 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از دو رشته چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات و حبوبات و سردرخت . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی جاجیم بافی . راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


حصارلو. [ ح ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 61هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 34هزارگزی شمال خاوری شوسه شاهین دژ به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی. معتدل. دارای 252 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از چشمه سارها مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، نخود بزرگ ، بادام. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی : جاجیم بافی. راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

حصارلو. [ ح ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان شهرستان هروآباد. واقع در سی هزارگزی خاور آغ کند 39هزارگزی شوسه میانه به زنجان. ناحیه ای است کوهستانی. گرمسیر مالاریائی. دارای 130 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از دو رشته چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات و حبوبات و سردرخت. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی جاجیم بافی. راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

حصارلو، روستایی از توابع بخش باروق شهرستان میاندوآب در استان آذربایجان غربی ایران است.
این روستا در دهستان آجرلوی شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲۹ نفر (۴۷خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: