کلمه جو
صفحه اصلی

نویسه


مترادف نویسه : حرف

برابر پارسی : وات

فارسی به عربی

رسالة

مترادف و متضاد

حرف


letter (اسم)
حرف، خط، ادبیات، نامه، مراسله، نویسه، موجر، دانش، کاغذ، عریضه، مرسوله، حرف الفباء، حرف چاپی، اثار ادبی، اجازه دهنده

grapheme (اسم)
حرف، یکی از حروف الفباء، نویسه

فرهنگ فارسی

آژفنداک ٠ قوس و قزح ٠

لغت نامه دهخدا

نویسه. [ ن ُ س َ / س ِ ] ( اِ ) آژفنداک. قوس و قزح. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نوسه و نوشه و نوس شود.

دانشنامه عمومی

نِویسِه؛ حروف چاپی، الفبا، متن، رساله، نثر.


نویسه (رایانه). در فرهنگ رایانه و مخابرات، نویسه یا کاراکتر (به انگلیسی: Character) واحدی از اطلاعات است که متناظر با یک نویسه واره مثل نشانه ها در حروف الفبا در زبان نوشتاری منطبق است.
نویسه واره
کدبندی نویسه
فرانویسه
مثال هایی از نویسه ها (کارکترها) عبارتند از حرف، رقم، نشانه های سجاوندی و نویسه فضای سفید (Whitespace). نویسه های کنترلی مثل کلید جهش هم نویسه محسوب می شوند.
از قرار گرفتن نویسه ها در کنار هم، رشته به وجود می آید.
رایانه ها و وسایل ارتباطی از طریق کدبندی نویسه نویسه ها را به چیزهای دیگری اختصاص می دهند (به عنوان مثال هر کمیت عدد صحیح می تواند دنباله ای از رقم ها باشد) که می تواند ذخیره شود و در شبکه رایانه ای منتقل شود.

فرهنگ فارسی ساره

وات


پیشنهاد کاربران

وات، حرف. آنچه در زبان انگلیسی character, letter گویند.


کلمات دیگر: