مردم بَدَوی (به عربی: البدو) (به معنای: بیابان نشین) یا اَعراب (مفرد آن: إعرابی) به مردم نیمه کوچ گر عرب گفته می شوند که خاستگاهشان از تبار کوچ گران سرزمین های عربستان و بیابان های سوریه-عراق بوده است. بَدَوی در زبان عربی به معنای «باشندهٔ بیابان، صحرانشین، بادیه نشین» است و در اصل به سبک زندگی سادهٔ آنان (بِداوت/سادگی) اشاره دارد.گستردگی اقلیم زیست آنان از بیابان های گستردهٔ شمال آفریقا تا شرق خاورمیانه است. آن ها به طور سنتی به قبیله های گوناگون بخش می شوند که در عربی عشائر نامیده می گردد و فرهنگی مشترک برپایه سبک زندگی سادهٔ صحرایی دارند.بدویان بخشی از تعریف نوین مردم عرب اند اما با آنان یک گونه انگاشته نمی شوند. بادیه نشینان با نام های گوناگونی در طول تاریخ در زبان های گوناگون اشاره شده اند، مانند: قیداری در عهد عتیق، آر-باآ توسط آشوریان و در قرآن، أعراب.با اینکه بسیاری از بدویان سنت های عشایری و قبیله ای خود را برای زندگی نوین شهری رها کرده اند، اما بخشی از فرهنگ سنتی بادیه نشینی و مفاهیم وابستهٔ عشایری را نگه داشته اند، مانند موسیقی سنتی، شعر، رقص و بسیاری از آیینگان فرهنگی دیگر. بدویان شهرآیین شده، جشنواره های فرهنگی را سازمان دهی می نمایند، معمولاً چند بار در سال، که در آن جشنواره ها با دیگر بدویان گرد می آیند تا در اجرایی شریک شوند، سنتی را برگزار نمایند مانند گونه های گوناگون شعرخوانی و رقص شمشیر، یا به یادگیری بپردازند، آموزش بافندگی چادر سنتی و نواختن آلات موسیقی سنتی بدوی را به یکدیگر بیاموزند یا به نمایش بگذارند. شترسواری و خیمه زنی نیز از پویایی های محبوب اوقات فراغت این بدویان شهرآیین شده است که در کشورهای گوناگون عربی زندگی می کنند.
در اواخر قرن ۱۹ بسیاری از بادیه نشینان تحت قانون بریتانیا زندگی نیمه عشایری شروع کردند. در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰عدهٔ کثیری از بادیه نشینان در سراسر میانهٔ غربی آسیا زندگی سنتی و عشایری خود را رها کردند تا در شهرهای آن منطقه ساکن شوند مخصوصاً به خاطر اینکه نواحی گرم کوچک و جمعیتشان زیاد شده است. برای مثال نوع زندگی بدوی در سوریه در طول قحطی ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ از بین رفت و این باعث شد سیاری از صحرانشینان شغل شبانی را رها کنند و شغل های متداول پیدا کنند. به همین شکل، سیاست های دولتی در مصر و اسرائیل و تولید نفت خام در خلیج فارس و همچنین میل به داشتن امکانات رفاهی و مناسب برای زندگی باعث شد که بیشتر بادیه نشینان ساکن و شهروند ملت های مختلف شوند به جای اینکه زندگی شبانی و عشایری داشته باشند. سیاست های دولتی و فشارها روی صحرانشینان در برخی موارد برای فراهم کردن امکانات بوده (مدرسه، بهداشت، اجرای قانون و …) اما در بقیهٔ موارد این سیاست ها به منظور تسخیر سرزمین هایی بوده که قبلاً توسط آن ها کنترل می شده. در سال های اخیر بادیه نشینان به عنوان سرگرمی پرورش کبوتر سفید و شکار با شاهین را در پیش گرفته اند. قبایل بدوی در عربستان، دارای یک رشته آداب و رسومی همانند مهمان نوازی، وفای به عهد، کرم، جوانمردی و رشادت بودند و بعضی دیگر آدابی همانند کینه جویی، دزدی، غارتگری و زنده به گور کردن دختران داشتند. یک پژوهشگر با نفی زنده به گور کردن، آن را یک توهم تاریخی دانسته است.
در دوران نوین، از اواخر سدهٔ هجدهم میلادی، شرق شناسان و جهانگردان اروپایی، نگارش دربارهٔ بدویان را در آثارشان آغاز کردند، از اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی نیز، مردم عربزبان به بدویان توجه کردند و زندگی شان را با توجه به دگرگونی های نوین بررسی کردند.
بدویان در زبان عربی «البَدو» خوانده می شوند، در عربی استاندارد نوین جمع آن «بَداوی»، اسم انتساب به آن «بَدوی» برای مذکر و «بَدَوِیّة» برای مؤنث می باشد. معنی آن «بیابان نشین» است و به طور خاص به «بیابان نشینان از قبایل عرب که به قبیله های بسیاری تقسیم می شوند» معنی شده است. در آیهٔ ۱۰۰ سوره یوسف برای اشاره به بیابان آمده است که آن «البَدْوُ» واژهٔ دیگری است که معنایش بیابان است. متضاد این واژه در عربی، «حَضَری، قراری، مدری و مقیم» ذکر شده است.واژهٔ اَعرابی که جمعِ آن «اعراب» است نیز به بدویان اشاره دارد. در زبان فارسی نیز همین شیوهٔ زبان عربی، معیار است. در ادبیات فارسی نیز همین گونه است؛ مثلاً در سفرنامهٔ ناصرخسرو «اَعرابی» به معنای «بادیه نشین» بکار رفته است. املای استاندارد لاتین آن، «Bedouin» است.
در اواخر قرن ۱۹ بسیاری از بادیه نشینان تحت قانون بریتانیا زندگی نیمه عشایری شروع کردند. در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰عدهٔ کثیری از بادیه نشینان در سراسر میانهٔ غربی آسیا زندگی سنتی و عشایری خود را رها کردند تا در شهرهای آن منطقه ساکن شوند مخصوصاً به خاطر اینکه نواحی گرم کوچک و جمعیتشان زیاد شده است. برای مثال نوع زندگی بدوی در سوریه در طول قحطی ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ از بین رفت و این باعث شد سیاری از صحرانشینان شغل شبانی را رها کنند و شغل های متداول پیدا کنند. به همین شکل، سیاست های دولتی در مصر و اسرائیل و تولید نفت خام در خلیج فارس و همچنین میل به داشتن امکانات رفاهی و مناسب برای زندگی باعث شد که بیشتر بادیه نشینان ساکن و شهروند ملت های مختلف شوند به جای اینکه زندگی شبانی و عشایری داشته باشند. سیاست های دولتی و فشارها روی صحرانشینان در برخی موارد برای فراهم کردن امکانات بوده (مدرسه، بهداشت، اجرای قانون و …) اما در بقیهٔ موارد این سیاست ها به منظور تسخیر سرزمین هایی بوده که قبلاً توسط آن ها کنترل می شده. در سال های اخیر بادیه نشینان به عنوان سرگرمی پرورش کبوتر سفید و شکار با شاهین را در پیش گرفته اند. قبایل بدوی در عربستان، دارای یک رشته آداب و رسومی همانند مهمان نوازی، وفای به عهد، کرم، جوانمردی و رشادت بودند و بعضی دیگر آدابی همانند کینه جویی، دزدی، غارتگری و زنده به گور کردن دختران داشتند. یک پژوهشگر با نفی زنده به گور کردن، آن را یک توهم تاریخی دانسته است.
در دوران نوین، از اواخر سدهٔ هجدهم میلادی، شرق شناسان و جهانگردان اروپایی، نگارش دربارهٔ بدویان را در آثارشان آغاز کردند، از اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی نیز، مردم عربزبان به بدویان توجه کردند و زندگی شان را با توجه به دگرگونی های نوین بررسی کردند.
بدویان در زبان عربی «البَدو» خوانده می شوند، در عربی استاندارد نوین جمع آن «بَداوی»، اسم انتساب به آن «بَدوی» برای مذکر و «بَدَوِیّة» برای مؤنث می باشد. معنی آن «بیابان نشین» است و به طور خاص به «بیابان نشینان از قبایل عرب که به قبیله های بسیاری تقسیم می شوند» معنی شده است. در آیهٔ ۱۰۰ سوره یوسف برای اشاره به بیابان آمده است که آن «البَدْوُ» واژهٔ دیگری است که معنایش بیابان است. متضاد این واژه در عربی، «حَضَری، قراری، مدری و مقیم» ذکر شده است.واژهٔ اَعرابی که جمعِ آن «اعراب» است نیز به بدویان اشاره دارد. در زبان فارسی نیز همین شیوهٔ زبان عربی، معیار است. در ادبیات فارسی نیز همین گونه است؛ مثلاً در سفرنامهٔ ناصرخسرو «اَعرابی» به معنای «بادیه نشین» بکار رفته است. املای استاندارد لاتین آن، «Bedouin» است.
wiki: بادیه نشینان