کلمه جو
صفحه اصلی

جرقویه

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شهرضا است . این دهستان در خاور شهرضا واقع شده و مشخصات آن بشرح زیر است : از شمال بدهستان رودشت و از جنوب بدهستان سمیرم پایین و بلوک آباده و از باختر بدهستان حومه بالا و پایین محدد است .

لغت نامه دهخدا

جرقویه. [ ج َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شهرضاست. این دهستان در خاور شهرضا واقع شده و مشخصات آن بشرح زیر است : از شمال بدهستان رودشت و از جنوب بدهستان سمیرم پایین و بلوک آباده و از خاور به بخش ابرقو و بخش خضرآباد و از باختر بدهستان حومه بالا و پایین محدود است. پنج رشته ارتفاع در این دهستان در جهت خاوری باختری بموازت هم از شمال شروع می شود و در جنوب دهستان خاتمه پیدا میکند و فواصل این رشته ارتفاعات کویر است و در این فواصل آبادی وجود ندارد و باتلاق گاوخونی در شمال خاوری این دهستان واقع شده و عرض باتلاق در وسیعترین قسمت سی کیلومتر و طول آن پنجاه و پنج کیلومتر است آب این باتلاق در زمستان بیشتر میشود و درتابستان و بهار بعلت اینکه آب زاینده رود بمصرف آبیاری آبادیهایی میرسد که در مسیر آن واقع شده اند، خشک میشود. لذا در این دو فصل آب باتلاق کمتر است. هوای دهستان نسبةً معتدل و در نواحی کویر باتلاق گاوخونی گرم میباشد و در تابستان بادهای گرم میوزد. آب اکثر قریه ها از قنات تأمین میشود و آن آب کمی شور است. محصول عمده این دهستان عبارت است از: پنبه ، غلات و حبوب و شغل عمده اهالی زراعت و صنایع دستی محلی زنان کرباس بافی است. یک تیره از طوایف عرب در محمدآباد و نصرآباد هستند که بگله داری مشغول اند و ییلاق و قشلاق نیزمیکنند. کلیه آبادیهای این دهستان بوسیله راههای ارابه رو که میتوان در تابستان ماشین برد، بهم مربوط هستند و در چند کیلومتری آبادی رامشه ، شکارگاهی است که شکار گور در آن یافت میشود. این دهستان شامل بیست و هفت ده کوچک و بزرگ است و 30307 تن سکنه دارد که زبان مادری آنان فارسی و مذهب آنها شیعه اثناعشری است. مرکز جرقویه بالا حسن آباد و مرکز جرقویه پایین محمدآباد است و قریه های مهم دهستان عبارتند از: محمدآباد، حسن آباد، مالواجرد، پیکان ، نیک آباد، نصرآباد،رامشه و دستجرد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

دانشنامه عمومی

گرکویه، گرکوا، گرگوِیه، گبرگوِیه، جِرکوه، جِرقوه، جرقوِیه منطقه ای در فاصله ۵۲ تا ۱۹۹ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان است.
جِرقویه که عربی شده جِرکویه است. جِر در گویش مردم منطقه به معنی زیر و پایین و چون بیشتر مناطق مسکونی در این منطقه در دامنه کوه واقع گردیده است جِرکوه نامیده اند.
با خشک شدن دریای مرکزی ایران این منطقه که سرزمینی آباد و خرم بوده و از نشانه های آن در روزگار کنونی وجود جنگل های قیچ و تاغ و گز و درختان بادام و انجیر و پسته کوهی است؛ از پوشش گیاهی تهی شده و در زمان ساسانی به گرکویه (کوه لخت) معروف می شود.
گویش مردم این منطقه همان گویش ورزنه ای است که از شاخه گویش های مرکزی ایران و زبان پارسی باستان و پهلوی ساسانی است. به همین سبب این سرزمین را گبرکویه یعنی جایگاه مردمانی که به زبان گبری سخن می گویند نامیده شده است؛ که به مرور زمان به جرقویه تغییر یافته است.
بخش جرقویه با پهناوری نزدیک به ۶۴۵۰ کیلومترمربع از سوی شمال به جلگه رودشت کوهپایه، از جنوب به آباده در استان فارس، از غرب به شهرستان شهرضا، از شمال غربی به جلگه برآن جنوبی، از شمال غربی به تالاب گاوخونی، از غرب به خضرآباد یزد و از جنوب شرقی به شهرستان ابرکوه متصل می شود.
دربارهٔ نامگذاری این منطقه سه دیدگاه وجود دارد:
این منطقه از جمله مناطق ساحلی دریای مرکزی ایران است که یازده هزار سال قبل خشک شده است. ابزارهای مفرغی که در کنار غارهای این منطقه یافت شده حکایت از دوران غارنشینی دارد. روستای قارنه به دست قارن پسر کاوه آهنگر بنا شده است. همچنین در روستای گیوان دژی باستانی وجود دارد که به گیو پسر گودرز نسبت می دهند.در روزگار اشکانیان این منطقه پیرو یکی از استان های هجده گانه بود.

پیشنهاد کاربران

کوه گر ( بدون گیاه ) و بی علف

درود وخسته نباشید. گر در اوستا به معنی ستایش نیایش و سرود است وگرکویه به معنی سرزمین ستایش ونیایش. دوم انکه گویش گرکویه ای همان گویش ورزنه نیست ونویسنده اهل ا بیات وتاریخ نبوده که این زمینه را نوشته است. گویش گرکوزه ای یکی از گویشهای مرکزی ایران ودنباله زبانهای پارسی باستان وپهلوی وسکایی است. شفیعی نیک آبادی نگارنده کتاب گرکویه سر مینی ناشناخته.


کلمات دیگر: