کلمه جو
صفحه اصلی

گاوخونی

فرهنگ فارسی

باتلاقی است در پست ترین ناحیه دشت اصفهان و در جنوب آن . رودخانه زایند - رود که از ارتفاعات زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد پس از عبور از منطقه بختیاری و شهر اصفهان در خاور شهرستان اصفهان و انتهای دهستان رودشت در باتلاق گاوخونی فرو میرود . طول آن ۶ کیلومتر و عرضش ۵ کیلومتر است ولی این مقدار متغیر میباشد .

لغت نامه دهخدا

گاوخونی. ( اِخ ) رودخانه زاینده رود که از ارتفاعات زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد. پس از عبور از منطقه بختیاری و شهر اصفهان در خاور شهرستان اصفهان در انتهای دهستان رودشت در باطلاق گاوخونی فرومیرود طول و عرض باطلاق مزبور در حدود 5در 6 هزارگز بوده. این مقدار نیز متغیّر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ). رجوع به گاوخانی شود.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۲°۰۸′۰۶″شمالی ۵۲°۵۴′۴۲″شرقی / ۳۲٫۱۳۴۹۲°شمالی ۵۲٫۹۱۱۵۳°شرقی / 32.13492; 52.91153
آرامگاه اسرارآمیز زاینده رود + عکس ایسنا
تالاب بین المللی گاوخونی (که باتلاق گاوخونی نیز خوانده می شد) نام تالابی است در فلات مرکزی ایران و در فاصله ٣۰ کیلومتری شهرستان ورزنه و ۱۴۰ کیلومتری اصفهان که بخش بزرگی از آن در استان اصفهان و مابقی در استان یزد قرار دارد که زاینده رود به آنجا می ریزد.
تالاب گاوخونی یکی از تالاب های مشهور در جلگهٔ مرتفع مرکزی ایران به شمار می آید. این تالاب حیاتی منطقه ای به وسعت ۴۷۶ کیلومتر مربع را پوشانده و در ۱۶۷ کیلومتری جنوب شرق اصفهان در کنار شهر ورزنه و در مجاورت تپه های شنی واقع شده است. ارتفاع آن از سطح دریا ۱٬۴۷۰ متر و بیشینهٔ عمق آن ۱۵۰ سانتیمتر می باشد. باتلاق مذکور منابع زیستی غنی ای دارد البته به انضمام فعالیت های دیگری که نسبت به محیط دارد. این باتلاق همچنین پناهگاهی برای پرنده های مهاجر است که با همهٔ این ویژگی ها یکی از جاذبه های گردشگری است.
نزدیک ترین آبادی به گاوخونی همان شهر ورزنه است که در حدود ۲۳ کیلومتر تا دهانه مرداب فاصله دارد. در بقیه مناطق، روستاهای دستجرد، حسن آباد ، خارا و مالواجرد از دهستان جرقویه علیا در جنوب تپه شنی حاشیه مرداب واقع اند که این روستاها به جز از طریق روستای خارا دسترسی به مرداب گاوخونی ندارند.

دانشنامه آزاد فارسی

گاوْخونی
گاوْخونی
باتلاق نسبتاً وسیعی در مرز استان های اصفهان و یزد با مساحتی حدود ۴۷۵ کیلومتر مربع. طول این باتلاق که در ۱۲۰کیلومتری شرق جنوبی اصفهان واقع است، از شمال به جنوب ۳۲ کیلومتر و پهنای متوسط آن حدود ۲۰ کیلومتر است. ارتفاع سطح آن به ۱۴۷۰ متر می رسد و رودخانۀ زاینده رود از شمال به آن می ریزد. مهار آب زاینده رود این باتلاق را رفته رفته خشک و کوچک کرده است و ادامۀ این وضعیت به خشک شدن و نابودی آن خواهد انجامید. در قدیم و درپی بارندگی های شدید به دریاچۀ بزرگی تبدیل شد و بنابر روایتی بهرام گور ساسانی، هنگام شکار در آن فرو رفته است.

گاوخونی (رمان). گاوخونی
رمانی به فارسی نوشته جعفر مدرس صادقی (1362ش)، از نوع موسوم به رمان وهمناک. نویسنده، رمان خود را از دید جوانی گوشه گیر و رویابین روایت می کند و ضمن شرح خواب های او، ماجراهای زندگی روزمره را به عالم وهم و خیال می کشاند. خواب ها، که در بیداری نیز تداوم می یابند، دربارة دورة کودکی، جوانیِ پدر در تهرانِ دهة 1320 و سفری با پدر بر روی زاینده رود است؛ سفری که چون تمثیلی از سیر زندگیِ نسل پدر و پسر، به باتلاق گاوخونی ختم می شود.
14010500

نقل قول ها

گاوخونی (فیلم). گاوخونی فیلم ایرانی به کارگردانی و نویسندگی بهروز افخمی و تهیه کنندگی علی معلم بر اساس رمان گاوخونی نوشته جعفر مدرس صادقی محصول سال ۱۳۸۱ می باشد.

پیشنهاد کاربران

گاو در فارسی به معنی بزرگ است چنانچه در ترکیب گنج گاو که بزرگترین خزانه ی داریوش کبیر بوده هم آمده. همین ریشه در کردی به کلمه ی گورا به معنی بزرگ تبدیل شده و درانگلیسی نیز great از همین کلمه ی گورا گرفته شده است.
خونی یا خانی نیز به معنی چشمه و آبگیر است و در ترکیب خانی آباد نیز آن را میبینیم. همین ریشه در کردی به کانی به معنی چشمه تبدیل شده و از آن کانی مانگا که دقیقا مساوی گاوخونی یا چشمه ی بزرگ است ساخته شده است. کلمه ی کن در ترکیب کن و سولقان نیز همین است و میدانیم که کن نام رودی است در تهران.
پس گاوخونی به معنی آبگیر بزرگ است.

باتلاق گاو خونی ( گوخولی باتلاق )
باتلاق از ریشه کلمه تورکی: باتماق. یعنی فرورفتن است.
گوخو یعنی بو و عطر و رایحه چیزی. در تورکی. تقریباً بوی بد استفهام می شود. چیزی که در اثر ماندگاری بو گرفته
گوکییب، یعنی بو گرفته و فاسد شده است و. . . .
باتلاقی که بو می دهد.
qoxulu :
M�əyyən iyi olan. □ Bən�vşə qoxulu yardan ayrılan; G�ndə yasa batar, g�n� zar olar. ( M. P. Vaqif ) . . . .
qoxu :
چیزی که از اجسام متساعد میشود
Maddələrin buruna təsir etmə xassəsi, burunla hiss olunan şey; iy. □ Tənbəki qoxusu. Kəskin qoxu. . . .


نام شهر سپاهان ( اصفهان ) پیش از اسلام گِی ( جی ) بود که گِی به معنی �زاینده� است و با واژگان گیاه، گاو، گیو ( نیرومند ) ، گوارش، گیهان، کیهان و جهان و . . . هم ریشه است و واژه گاو در نام مرداب گاوخونی هم به معنی زاینده و زنده است و خون یا خان هم در زبان پارسی پهلوی به معنی چشمه بوده که گاو خونی روی هم رفته می شود چشمه زاینده.

واژه gay در زبان انگلیسی هم دو معنی دارد که یکی شاد و سرزنده است که از واژه پارسی گِی گرفته شده است و معنی دیگر هم جنس باز است که بخاطر خوشگذارانی همجنسگرایان به آن ها گفته شده است.


کلمات دیگر: