( اسم ) ۱ - سرخاب که زنان بر روی مالند غازه گلگونه ۲ - علتی است مانند آبله که از بدن کودکان خردسال بر آید .
بهرام بن یعقوب یکی از شیوخ صوفیه است که گروهی فراوان بدو گرویدند . خانقاه او مجمع صوفیه و ابدال بود .
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ / ج ِ ] (ترکی ، اِ) پول طلا. || آبله ٔ سرخ . سرخک . سرخجه . || ساس . (ناظم الاطباء). سرخک .
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) بهرام بن یعقوب یکی از شیوخ صوفیه است که گروهی فراوان بدو گرویدند. خانقاه او مجمع صوفیه واَبدال بود. وی را تألیفاتی است : 1- قواعد الحقایق . 2- شرح قواعد الحقایق . 3- مفتاح الحقایق . 4- توضیح منهاج الاصول قاضی ناصرالدین . 5- تلخیص القواعد. و نیز رساله های لطیف و کلمات جامع و بخشی از تفسیر قرآن . وی در ذی قعده ٔ سال 781 هَ . ق . وفات یافت و در قسمت شمالی رباط خود به خاک سپرده شد. (شدالازار ص 77).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده لو از بخش قروه ٔ شهرستان سنندج واقعدر 17 هزارگزی خاور گل تپه و 3 هزارگزی خاور وصله . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 250 تن . آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات ، حبوبات ، مختصر انگور، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد، و در تابستان از ولی محمد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر واقع در5700 گزی جنوب هریس . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 308 تن . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ محلی و محصول آن غلات ، سردرختی ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 56 هزارگزی شمال باختری خوی و 4500 گزی باختر شوسه ٔ خوی به سیه چشمه و در سینه ٔ کوه . هوای آن سردسیر سالم است . سکنه ٔ آن 192 تن . آب آن از قره سو میباشد. محصول آن غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهرویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 13 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 14 هزارگزی خاور شوسه ٔ مهاباد به سردشت . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 433تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. در دو محل به فاصله ٔ یکهزار گز به نام قزلجه ٔ بالا و پائین مشهور است . سکنه ٔ قزلجه ٔ پایین 219 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی واقع در 13 هزارگزی خاور سلماس و 4 هزارگزی جنوب راه ارابه رو سلماس به طسوج . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه 451 تن . آب آن از روخانه ٔ زولا و محصول آن غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان تسوج بخش شبستر شهرستان تبریز واقع در 50 هزارگزی باختر شبسترو 2 هزارگزی شوسه ٔ صوفیان به سلماس . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 313 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر واقع در 26 هزارگزی باختری اهر و 6 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 262 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و گلیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری قصبه ٔ کبودرآهنگ و 12 هزارگزی باختر شوسه ٔ همدان به تهران . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 580 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ، مختصر انگور و صیفی . شغل اهالی زراعت وگله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است . راه مالرودارد، و در تابستان از طریق کبودرآهنگ و آب باریک اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
قزلجه . [ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 29 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 3 هزارگزی شوسه ٔ میانه به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 497 تن . آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، درخت تبریزی . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قزلجه .[ ق ِ زِ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار واقع در 33 هزارگزی باختر حسن آبادسوگند و یکهزارگزی شریف کندی . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 370 تن . آب آن از چشمه ومحصول آن غلات ، لبنیات ، انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).