filth, hunger
گروس
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
معنی: کوه های بسیار
فرهنگ فارسی
( اسم ) گرسنگی .
فرهنگ معین
( ~ . ) (اِ. ) چرک جامه و بدن ، ریم .
(گُ) (اِ.) موی پیچه . موی باف زنان .
( ~ .) (اِ.) چرک جامه و بدن ، ریم .
لغت نامه دهخدا
چو آورد چرخ از ستاره سپاه
شب قیرگون شد گروس سیاه.
گروس. [ گ َ ] ( اِخ ) از نام طایفه گادوز یا کادوس که در آن محل رحل اقامت انداختند و اسم خود را به این ناحیه دادند گرفته شده و کادوس کم کم گروس شده. ( التدوین فی احوال جبال شروین ).
گروس. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 15000گزی جنوب خاور صحنه و 8000گزی جنوب شوسه کرمانشاه به همدان. هوای آن معتدل ، دارای 300 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه گاماسیاب تأمین میشود. محصول آن غلات ، تریاک و حبوبات و توتون ، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. امامزاده ای دارد. در دو محل بفاصله دو هزارگزی واقع به علیا و سفلی مشهور، سکنه علیا 150 تن است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
ناحیه گروس : از مشرق به قزوین ، از شمال به خمسه و افسار، از جنوب به همدان یعنی در مشرق کردستان اردلان قرار گرفته. اراضی آن نسبةً مسطح تر ازناحیه اصلی کردستان میباشد، شامل مراتع وسیع و گله داری آن مهم است. ناحیه گروس شامل 7 بلوک و 300 قریه و 50 فرسنگ مربع مساحت و 10000 خانوار است که بطور تقریب 5000 سکنه میباشد. بلوکات معروف آن کرانی سیلتان ، سیا منصور نجف آباد، خسروآباد، پیرتاج و بیجار است. از بلوکات مذکوره در فوق دو بلوک معتبر و قابل ذکر است یکی سقز و دیگر بانه. ( جغرافیای غرب ایران کریمی ص 71 و 72 ).
گروس. [ گ َ ر ر ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رودقات بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 26 هزارگزی جنوب خاوری مرند و 4 هزارگزی شوسه و خط آهن مرند به تبریز. هوای آن جلگه معتدل و دارای 693 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گروس. [ گ َرْ رو ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 57 هزارگزی جنوب باختر قره آغاج و23هزاروپانصدگزی جنوب باختری شوسه مراغه به میانه.هوای آن معتدل و دارای 350 تن سکنه است. آب آنجا ازرودخانه جیران تأمین میشود. محصول آن غلات ، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
گروس . [ گ َرْ رو ] (اِخ ) به احمدآباد معروف است .و احمدآباد از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد رجوع شود. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
گروس . [ گ َ ] (اِخ ) از نام طایفه ٔ گادوز یا کادوس که در آن محل رحل اقامت انداختند و اسم خود را به این ناحیه دادند گرفته شده و کادوس کم کم گروس شده . (التدوین فی احوال جبال شروین ).
گروس . [ گ َ ر ر ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودقات بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 26 هزارگزی جنوب خاوری مرند و 4 هزارگزی شوسه و خط آهن مرند به تبریز. هوای آن جلگه معتدل و دارای 693 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
گروس . [ گ َرْ رو ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 57 هزارگزی جنوب باختر قره آغاج و23هزاروپانصدگزی جنوب باختری شوسه ٔ مراغه به میانه .هوای آن معتدل و دارای 350 تن سکنه است . آب آنجا ازرودخانه ٔ جیران تأمین میشود. محصول آن غلات ، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
چو آورد چرخ از ستاره سپاه
شب قیرگون شد گروس سیاه .
اسدی .
(در گرشاسب نامه ٔ اسدی چ حبیب یغمایی بصورت «گروس » آمده . رجوع به فهرست آن کتاب ص 491شود). رجوع به کرس شود. || چرک و ریم جامه و بدن . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به کرس شود. || گرسنگی . (برهان ) (آنندراج ). مخفف آن گرس است .
گروس . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 15000گزی جنوب خاور صحنه و 8000گزی جنوب شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . هوای آن معتدل ، دارای 300 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ گاماسیاب تأمین میشود. محصول آن غلات ، تریاک و حبوبات و توتون ، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . امامزاده ای دارد. در دو محل بفاصله ٔ دو هزارگزی واقع به علیا و سفلی مشهور، سکنه ٔ علیا 150 تن است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ناحیه ٔ گروس : از مشرق به قزوین ، از شمال به خمسه و افسار، از جنوب به همدان یعنی در مشرق کردستان اردلان قرار گرفته . اراضی آن نسبةً مسطح تر ازناحیه ٔ اصلی کردستان میباشد، شامل مراتع وسیع و گله داری آن مهم است . ناحیه گروس شامل 7 بلوک و 300 قریه و 50 فرسنگ مربع مساحت و 10000 خانوار است که بطور تقریب 5000 سکنه میباشد. بلوکات معروف آن کرانی سیلتان ، سیا منصور نجف آباد، خسروآباد، پیرتاج و بیجار است . از بلوکات مذکوره در فوق دو بلوک معتبر و قابل ذکر است یکی سقز و دیگر بانه . (جغرافیای غرب ایران کریمی ص 71 و 72).
دانشنامه عمومی
گروس (بیجار)
گروس (طایفه)
گروسی
گروس (یکا)
گروس، نبراسکا
رشته کوه گروس
گروس (گچساران)، روستایی در شهرستان باشت
یک قراص برابر با ۱۴۴ عدد (یک دوجین دوجین).
یک قراص بزرگ برابر یا ۱۷۲۸ عدد (یک دوجین قراص).
یک قراص کوچک یا یک صد بزرگ برابر با ۱۲۰ عدد (ده دوجین).
پیشنهاد کاربران
سپهسالار بختیار*بهدار. بدر. بیره*
جماالدین *باجول. بیژن. بیجان. بجن
*
شاه محمد عالی*شیخ محمد عالی
. شیخ محمد خالی. شمخال*
ملکشاه بختیاروند
محمد خورشید خان بختیاروند
شیخ ابوالحسن خان بختیاروند
سهراب خان بختیاروند
رستم خان بختیاروند پلنگ
*در جنگ ایران و عثمانی طرف شاه اسماعیل یکم را گرفت و در راه وطن شهید شد ایل منجزی از او با نام
رستم پلنگ یاد می کند*
امیر شاه حسین خان پیلی بختیاروند
****
ایل منجزی معروف به
گرز ی ها*گرزدین. گروز. گراز. گروس*
حاکمان ایلات بختیاری از زمان سلسله صفوی. افشار. زندیه
از این ایل بودند
منجزی ::کر منجزی، کر منجی. پسران معجزه گر
اولین ایلخان بختیاری ها
جهانگیر خان بختیاروند پسر شاه حسین بختیاروند
*فیلتن. طهماسب قلی. فیلی
. فهلی*
حاکمان دوره صفوی را صفی خانی می گفتند *حامی صفوی*
پس از شکست شاه طهماسب صفوی از عثمانی ها و پناه آوردن او به کوههای لرستان جهانگیر خان بختیاروند رئیس ایل بختیاروند عثمانی ها را شکست داد
شاه صفوی نیروهای بختیاروند را پسران معجزه گر نامید
*کر منجزی. کر معجزه ای. کرمنجی*
ایل کر منجزی
ایل کر منجایی لرستان
ایل فیلی
ایل کرمانجاهی*کرمانشاهی*
ایل کرمانج
نام کرمانشاه *باختران*بود و از نام
بختیاران گرفته شده
بدلیسی کردها را از نسل دو برادر
به نام
بخت*بختیار*و بجن*بیژن *می دانست
که اشتباه است
بیژن پسر بختیار بود و از نسل لهراسب کیانی*لر*
شهر بجنورد*بیژن گرد*
طایفه کران بختیاروند
از نسل غریب پسر شهرون*اردشیر پسر خلیل خان ایل بختیاروند *
تیره کران گروس
تیره خواجه گروس
تیره خواجه در طایفه مستقل مال احمدی خلیلی منجزی
طایفه شاکی بختیاروند
طایفه شکاکی*شاکی*کرمانج
طایفه حسنکی بختیاروند
طایفه حسنلو کرمانج
طایفه شاد لو کرمانج
طایفه شالو بختیاری
****&&&&&&&
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند
دومین ایلخان بختیاری ها
پسر جهانگیر خان بختیاروند
نام هفت پسر خلیل خان
*هفت کر بیگی *
*
1 - شاه منصور خان بختیاروند
*شاهمصیر. شه میر. مصیر. شاه دالو*
ایلخان
2 - سیاه منصور *خیرالدین. خدر*
3 - مهدی خان بختیاروند *مه ری*
4 - احمد خان بختیاروند
5 - بالی خان بختیاروند *بلی*
6 - تاج الدین خان بختیاروند
( تاجدی. تاژدی. تاجی. )
7 - اردشیر خان بختیاروند
( شیر. شر. شهر )
*******
اشرف خانم *تر خان. ترخون*زن اول خلیل خان
چهار پسر اول برادر مادری هستند و آنها را چهار کر دا لو می نامند
شاه منصور معروف به شاه دالو*
شالو. شادلو )
کر دالو::پسران عقاب
****
شجرنامه طایفه بزرگ آشتیانی خلیلی
که ریشه ی چندین طایفه است
شاه منصور خان بختیاروند
رستم بیگ آقاسی بختیاروند
*گروزی. گرجی. کا خداوردی. الله وردی*
فرمانده سپاه لر پیاده صفوی *قوللر::
قوی دلیر لر*
فاتح گرجستان
تاج الدین امیر قنبر بختیاروند
شاه ویسی خان بختیاروند *عالی ویس*
عالی مهمد خان بختیاروند
حیات الله خان بختیاروند
چهل امیران ( چهل امیرون، چلوی )
محسن خان آشتیانی بختیاروند
آقاسی خان بختیاروند
عالی کرم خان بختیاروند
******
شجرنامه طایفه صالح کوتاه خلیلی
شاه منصورخان بختیاروند ایلخان
تمبر خان بختیاروند
یوسف خان بختیاروند
علی صالح خان بختیاروند ایلخان
عبدالله خان بختیاروند *ابدال*
سهام الدین خان بختیاروند *حسام*
محمد حسین خان بختیاروند
******
شجرنامه طایفه شیخ اسماعیل خان بختیاروند *سمال وند. اسماعیل وند*
شاهمنصور خان بختیاروند ایلخان
تمبر خان بختیاروند
یوسف خان بختیاروند
اسماعیل خان بختیاروند
ابراهیم خان بختیاروند
نجات خان بختیاروند
ابراهیم خان بختیاروند
بزرگان اسماعیلی
جعفر خان بختیاروند
عزیز خان بختیاروند
*****
شجرنامه
تیره کلا *مستوفی آدینه بختیاروند مشاور نادرشاه *در طایفه هارونی خلیلی
*آرونی*فرزندان
شاهمنصورخان بختیاروند ایلخان
تمبر خان بختیاروند
یوسف خان بختیاروند
آدینه خان بختیاروند *چراغ *
***&&&&&&******
طایفه رستم در شهر مصیری فارس از
نسل کی گرجی*میررستم خان آقاسی بختیاروند *
امام قلی خان بختیاروند بیگلربیگی ایالت
فارس
تیره ها
مصیری*شاهمنصوری*
شاه حسینی*شوسینی. شوسنی*
تیره تاجی*تاج الدین امیر قنبر *
تیره بختیاری
تیره عبدالهی
تیره منگزور*منجزور، منجزی *
تیره فیلی*پیلی*
تیره هارونی
شهر فهلیان*فیلیان. فیلی*
شهر مصیری ممسنی
( ( ( شوسنی پدر فیلتن پدر مصیری
پدر رستم کی گرجی ) ) )
***طایفه جلیلی طهماسبی در بخش
منج *منجزی. منجی*لردگان
تیره ها
جلیلی
اسدپور
زمان پور
خیر
جمالی
*&&&&&&
تیره های طایفه خلیلی طهماسبی بختیاروند در بخش منج لردگان
مصیری*شاهمنصوری *
ملکی*ملکشاهی *
ویسی
پیران
طهماسبی
***
روستای منج در بخش چلواندیکا مسجدسلیمان
محل سکونت ایل منجزی
روستای پیران شیدان*هفت شیدان
در دهستان زیلایی *جهانگیری *در مسجدسلیمان محل سکونت ایل منجزی
**
حسین خان فیلی
والیان فیلی به معجزی زاده معروف
هستند و در صفی آباد و سیاه منصور
خوزستان ساکن هستند
معجزی زاده ::منجزی زاده **
ایل دینارونی*دیداروند. بهداروند. بیداروند *
افسانه ای به نام چهار کر دا لو دارد
که چهار طایفه
سعید
شالو
اورک
گوروئی
طایفه سعید خود را از نسل
سیاه منصور می داند
طایفه شالو خود را از نسل شاه منصور
می داند
تیره باندری در طایفه سعید
تیره بایندری در طایفه سیاه منصور گروس
تیره شمس*رستمی. شمسوری*
در طایفه سعید در روستای
هوفن پلنگی
تیره رستمی پلنگ خلیلی بیگیوند منجزی
در روستاهای شمس آباد .
علی آباد. زلفعلی آباد
تیره محمد شاه حسینی
در طایفه شالو
محمد بیگ پسر شاه حسین بختیاروند
منجزی
&&&
خلیل سیاه منصور در طایفه گروس
سیاه منصور پسر خلیل در طایفه خلیلی بیگیوند منجزی
بیجار::بیجن بختیآر، بیج آر
بیجن پسر بختیار از قوم لر بختیاری
*******
شجرنامه طایفه عبدالهی در شهر
هارونی شهرکرد و فارسان
شاهمنصور خان بختیاروند
عبدالله خان بختیاروند
طایفه عبدالهی آشتیانی خلیلی در روستای
کبود نائین
*****&&&&&&&&
شجرنامه طایفه علاءالدین وند*
علادیوند ، - علیلیوند، هلیلیوند، خلیلی وند. هلادیوند. هلیلان نورد. خلیلانوند*
طهماسب قلی خان بختیاروند
*جهانگیر خان بختیاروند *
خلیلانوند خان ایل بیگی بختیاروند
شاهمنصور خان بختیاروند ایلخان
کیماس خان بختیاروند
شهمراد خان بختیاروند
حیدر خان بختیاروند
اسد خان شیرکش بختیاروند ایلخان
جعفر قلی خان بختیاروند ایلخان
کلبعلی خان بختیاروند ایلخان
*&&&&&&&*****&&
شجرنامه طایفه بهرامی بختیاروند
شاهمنصور خان بختیاروند ایلخان
قاسم خان بختیاروند ایلخان
احمد خان بختیاروند ایلخان
بهرام خان بختیاروند
حاتم خان بختیاروند
نامدار خان بختیاروند
****
شجرنامه طایفه مال احمدی منجزی
*تش مال احمد*
تش::رئیس ایل
احمد خان بختیاروند پسر قاسم خان بختیاروند ایلخان
******
نام ایلخانان بختیاری از صفوی تا اواسط
سلسله قاجار از نسل جهانگیر خان بختیاروند منجزی*کر منجزی. کرمنجی.
گروزی، گروسی*
خلیل خان بختیاروند
جد طایفه بزرگ خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی
شاهمنصور خان بختیاروند
قاسم خان بختیاروند
احمد خان بختیاروند
علی صالح خان بختیاروند
عبدالله خان بختیاروند
اسد خان شیر کش بختیاروند
جعفر قلی خان بختیاروند
کلبعلی خان بختیاروند
بعضى ها به غلط تصور مى کنند نام قدیم بیجار ؛ گروس است ؛ دقیقا مثل اینکه به غلط گفته شود نام قدیم مشهد خراسان بوده !!