(زُ زُ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به زورزور، مرغی شبیه به گنجشک . ۲ - مجازاً ضعیف ، ناتوان .
زرزوری
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
زرزوری . [ زَ ری ی ] (ع اِ) نوعی از استر. (ناظم الاطباء).
زرزوری . [ زُ ری ی ] (ع ص نسبی ) به رنگ سبز. (منتهی الارب ). || لکه دار و نقطه دار مانند سار. (ناظم الاطباء). چیزی که به رنگ زرزور (رنگ سار) باشد. (از اقرب الموارد).
زرزوری. [ زُ ری ی ] ( ع ص نسبی ) به رنگ سبز. ( منتهی الارب ). || لکه دار و نقطه دار مانند سار. ( ناظم الاطباء ). چیزی که به رنگ زرزور ( رنگ سار ) باشد. ( از اقرب الموارد ).
زرزوری. [ زَ ری ی ] ( ع اِ ) نوعی از استر. ( ناظم الاطباء ).
زرزوری. [ زَ ری ی ] ( ع اِ ) نوعی از استر. ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه عمومی
زرزوری، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رامهرمز در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان حومه شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۳ نفر (۲۰خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان حومه شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۳ نفر (۲۰خانوار) بوده است.
wiki: زرزوری
کلمات دیگر: