کلمه جو
صفحه اصلی

زوراء

فرهنگ معین

(زَ یا زُ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - چاه عمیق . ۲ - کمان . ۳ - قدح .

لغت نامه دهخدا

زوراء. [ زَ ] ( ع اِ ) چاه مغاک دورتک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || قدح. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کمان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): رمی بالزوراء. ( اقرب الموارد ). || آوندی از نقره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ظرف نقره. ( غیاث ) ( آنندراج ).

زوراء. [ زَ ] ( ع ص ) مؤنث ازور. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). یعنی آنکه یک جانب سینه وی برآمده و جانب دیگر درآمده باشد. ج ، زور. ( ناظم الاطباء ). مایل و کج. ( از معجم البلدان ).

زوراء. [ زَ ] ( اِخ ) دجله بغداد را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث ) ( از اقرب الموارد ). || بعضی گویند زوراء بغداد است و عربی است. ( برهان ) ( آنندراج ). بغداد، لان ابوابهاالداخلة جعلت مزورة عن الخارجة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). شهر بغداد. ( غیاث ). نام بغداد است از بهر آنکه در جانب قبلی ، وضع آن زواری یعنی انحرافی است. ( تجارب السلف ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). شهر زوراء به بغداد در جانب شرقی و به علت کج بودن قبله آن این نام را بدو داده اند. ( از معجم البلدان ). رجوع به نزهة القلوب ج 3 ص 33 شود. || موضعی است به مدینه نزدیک مسجد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ). || نام بازاری است در مدینه. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( آنندراج ). || خانه ای است عثمان بن عفان را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نام چند زمین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به منتهی الارب و معجم البلدان شود.

زوراء. [ زَ ] (ع اِ) چاه مغاک دورتک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قدح . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): رمی بالزوراء. (اقرب الموارد). || آوندی از نقره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ظرف نقره . (غیاث ) (آنندراج ).


زوراء. [ زَ ] (ع ص ) مؤنث ازور. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). یعنی آنکه یک جانب سینه ٔ وی برآمده و جانب دیگر درآمده باشد. ج ، زور. (ناظم الاطباء). مایل و کج . (از معجم البلدان ).


زوراء. [ زَ ] (اِخ ) دجله ٔ بغداد را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث ) (از اقرب الموارد). || بعضی گویند زوراء بغداد است و عربی است . (برهان ) (آنندراج ). بغداد، لان ابوابهاالداخلة جعلت مزورة عن الخارجة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شهر بغداد. (غیاث ). نام بغداد است از بهر آنکه در جانب قبلی ، وضع آن زواری یعنی انحرافی است . (تجارب السلف ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شهر زوراء به بغداد در جانب شرقی و به علت کج بودن قبله ٔ آن این نام را بدو داده اند. (از معجم البلدان ). رجوع به نزهة القلوب ج 3 ص 33 شود. || موضعی است به مدینه نزدیک مسجد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). || نام بازاری است در مدینه . (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). || خانه ای است عثمان بن عفان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نام چند زمین . (ناظم الاطباء). رجوع به منتهی الارب و معجم البلدان شود.


دانشنامه عمومی

زوراء نامی است که در روایات اسلامی به یکی از دو شهر بغداد و ری یا تهران اطلاق شده است و در آخرالزمان قبل از ظهور مهدی در خصوص آن وعده عذاب داده شده است.
«زوراء» در زبان عربی از ماده «زَور» به معنای کژی و انحراف، ریشه می گیرد. بغداد را به این دلیل زوراء نامیده اند که مسیر رود دجله، نرسیده به این شهر منحرف می شود.
زوراء هموزن شوراء از ریشه "زور" به معنی:کمان، قدح و انحراف بوده است.
عذاب های وعده داده شده در خصوص طهران:


کلمات دیگر: